کارشناسان جامعه شناسی از علل خوشحال نبودن مردم در محل های کارشان گفتند

تأثیر وضعیت کلان کشور بر عدم خوشحالی در محیط های شغلی/ در کشور ما انتخاب ها حداقلی هستند

۱۳۹۸/۰۲/۲۰ - ۰۷:۰۵:۱۳
کد خبر: ۸۴۴۱۱۳
تأثیر وضعیت کلان کشور بر عدم خوشحالی در محیط های شغلی/ در کشور ما انتخاب ها حداقلی هستند
هر انسان بالغی بخش مهمی از روز خود را در محیط شغلی سپری می کند. اینکه فرد در این ساعات کاری چه حسی داشته باشد همه روز و حتی همه زندگیش را تحت تأثیر قرار می دهد. این روزها در هر محیط کاری را که بزنیم در آن افرادی را می بینیم که خوشحال نیستند. انگار محیط کاری ما یک حلقه گمشده ای دارد که باعث شده است آدم ها از کاری که می کنند دل خوشی نداشته باشند.

به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی برنا ؛ به منظور بررسی عدم خوشحالی در محیط های شغلی به سراغ جامعه شناس ها رفته ایم، تا از زاویه نگاه آن ها این مسئله را ریشه یابی کنیم.

محمد علی توانا، جامعه شناس، در مورد اینکه چرا افراد در شغل خود خوشحال نیستند به برنا  می گوید: «این مسئله نیاز به یک آسیب شناسی جامعه شناسانه دارد. جامعه ایرانی جامعه غمگینی است. خوشحالی های زودگذر و بعضا فاقد توجیه و در واکنش های افراد به شرایطی است که برای آن ها یادآور شادی و خوشی است و خوشی واقعی نیست. در واقع عوامل مختلف اقتصادی و فرهنگی نظیر جنگ و تحریم، درگیری های جناح های داخلی، بیکاری، تورم، طلاق، عدم ازدواج و نظم گریزی بستری را فراهم نموده اند که جامعه ایران جامعه ای پرالتهاب، درگیر، متشنج و ناآرام باشد، به گونه ای که یک انسان بدون مشکل اگر بخواهد در یک ظرف زمانی روزانه وارد محیط اجتماعی شود به دلیل حالات غیرمتعارف و مشکلاتی روحی و روانی که در جامعه وجود دارد، او قربانی درگیری و تعرض افراد دیگر خواهد شد و لذا آرامشی را که حق مسلم اوست از دست می دهد.»

او با بیان اینکه، جامعه ملتهب، افسرده و درگیری داریم، می افزاید: «کشمکش های مختلف در عرصه های سیاسی و اقتصادی باعث شده است که روابط بین فردی افراد تحت تأثیر قرار بگیرد و روابط متشنج شوند. در تطبیق با استانداردها جامعه ایران جامعه ای افسرده و نامتعادل است. به طور طبیعی وقتی چنین شرایطی عمومیت داشته باشد افراد و گروه های سنی، صنفی، اداری، سیاسی و جنسی خارج از شمول این شرایط نمی توانند باشند. در نتیجه، اقشار مختلف شغلی چون در ارتباط با چنین شرایط اجتماعی به عرضه خدمات و کالا مشغولند به حالات روحی غیرطبیعی، ملتهب و غیرخوشحال دچار می شوند.»

او بحران های سال های اخیر را در عدم رضایت شغلی مؤثر می داند و تأکید می کند: «این مسئله به ویژه در سال های اخیر تشدید شده و با بحران های اقتصادی ای که وجود دارد بیشتر هم شده است. در شرایطی که ارزش پول کم شده ، قدرت خرید مردم پایین آمده است و قیمت ها بالا رفته اند حقوقی که مردم دریافت می کنند کفاف زندگی آن ها را نمی دهد. این شرایط به گونه ای است که هیچ کسی امکان فرار از نتایج آن را ندارد. در این شرایط تعرض به حقوق دیگران و تخدی از قانون افزایش می یابد و همین هرج و مرج اجتماعی روز به روز عدم رضایت افراد از شغلی که دارند را بیشتر می کند. جامعه ای که حقوق کارکنان آن به یک چهارم کاهش یافته است نمی توان از آن انتظار سرور و شادی را داشت.»

در کشور ما انتخاب حداقلی هستند

جامعه شناس دیگری که در این زمینه به اظهار نظر پرداخت محمود حریرچی بود که از زوایه ای دیگر این مسئله را واکاوی کرد.

محمود حریرچی، به مسئله انتخابی بودن شغل اشاره می کند و می گوید: «اگر شغلی  که در آن هستیم انتخابی باشد ما می توانیم از آن لذت ببریم، در آن خلاقیت داشته باشیم و این به کسب درآمد بهتر منجر می شود. مشاغلی که امروز در کشور ما به ویژه برای تحصیلکرده ها وجود دارند انتخابی نیستند، این مشاغل به نحوی اجباری هستند. افراد در انتخاب رشته دانشگاهیشان اولویت را به رشته هایی می دهند که بازار کار بهتری دارند. و فرد به علایق خود توجهی نمی کند.»

او با بیان اینکه، در کشور ما انتخاب ها حداقلی هستند، می افزاید: «توسعه یافتگی یک جامعه در ایجاد کردن حق های انتخاب بیشتر برای مردم آن جامعه است. یک کشور زمانی کشوری توسعه یافته است که انتخاب های بیشتر برای شهروندان آن وجود داشته باشد. وقتی الزام و اجبار جای انتخاب ها را بگیرد افراد از کاری که دارند لذت نمی برند. چون انتخابی برای افراد وجود ندارد به سراغ مشاغلی  رفته اند که علاقه ای به آن ها ندارند و نداشتن علاقه باعث می شود خلاقیت و ابتکار عمل افراد از بین برود.»

او به کمبود کار در کشور اشاره می کند و تصریح می کند: «از 20 میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی ده میلیون آن ها بیکار هستند و از ده میلیونی که شغلی که دارند بیشتر آن ها شغل شان بر اساس علایق شان نیست. کمبود کار در کشور وجود دارد و همین باعث می شود که فرد در هر کاری که به دست بیاورد مشغول شود. افرادی که شغلی دارند درآمدشان با کاری که می کنند تناسبی ندارد به همین دلیل از شغل شان زده می شوند و علاقه ای به ادامه ی کار ندارند. این نوعی از افسردگی را در جامعه ایران ایجاد می کند.»

حریرچی سیستم دانشگاهی را هم در این زمینه مقصر می داند و می گوید: «از دلایلی که باعث می شوند که فرد به شغل خود علاقه داشته باشد شامل امنیت شغلی، درآمد، و شکوفایی استعدادهای فرد در شغلش است. انتخاب رشته های تحصیلی بر اساس علایق فرد نیست. بدتر از آن این است که حتی اگر فرد با علاقه به دانشگاه برود، دانشگاه هم در فرد انگیزه ایجاد نمی کند و مهارت لازم را به فرد یاد نمی دهد. آموزش ما کاملا کلیشه ای است، منطبق با نیازهای جامعه نیست، دانشجوها را خسته می کند و چیزی به آن ها اضافه نمی کند. در مواردی هم که دانشجوها ایده ای دارند از آن ها استقبال نمی شود. نظام آموزش ما کالایی و بی هدف است. در کشور ما توانایی ها و مهارت ها خریدار ندارند و افراد بیشتر باید حرف گوش کن باشند. مجموع این عوامل بر رضایت افراد از شغل شان تأثیر گذار هستند.»

 

نظر شما
پرونده ویژه
بازرگانی برنا
آژانس عکس برنا
لالالند
رایتل
تشریفات شایسته
دندونت
سلام پرواز
بازرگانی برنا
آژانس عکس برنا
لالالند
رایتل
تشریفات شایسته
دندونت
سلام پرواز
بازرگانی برنا
آژانس عکس برنا
لالالند
رایتل
تشریفات شایسته
دندونت
سلام پرواز