جمله «کار نیست!» را قبول ندارم. به ایران کهن که به تمام گوشه گوشههای آن میتوان افتخار کرد، چنین جملهای برازنده نیست. سرزمینی آمیخته با هنر و تاریخ کهن از پیشینیان و نیاکانی که ابزار و تفکر خود را برای ما به یادگار گذاشتهاند.
این حرفها شعار نیست که امروز گفته و فراموش شود به همین منظور در یک ماه گذشته روی خروجی خبرگزاری برنا که دغدغه جوانان این مرز و بوم را به دوش میکشد اخبار متعددی را با تیتر «صنایع دستی، شغلی برای جوانان» منتشر کردیم.
شغلی که گهگاه مورد کم لطفی قرار میگیرد و به آن کم توجهی میشود. البته این کم توجهیها دوطرفه است. گرچه مسوولان آن طور که باید و شاید به فکر گسترش این هنر نبودهاند، اما جوانان دوره ما هم فقط پشت میز نشستن را شغل مینامند. کما اینکه هنر صنایع دستی ایران حرفهای پردرآمد و شیرین است که میتواند باعث رشد صادرات غیرنفتی ایران زمین شود.
بیشتر صنایع دستی که در ایران تولید میشود، کاربردیاند منظور آن است که برای نمایش روی طاقچه خانهها ساخته نشدهاند، بلکه میتوان در زندگی روزمره و هر روز از آنها استفاده کرد.
ظرفها، گلدانها، کوزهها، کاشیها، پارچهها، زیورآلات و هزاران هزار شی دیگری که از این کار بیرون میآید، می تواند معرف ایرانزمین باشد.
نباید گذاشت نایی برای نفس کشیدن صنایع دستی ایران نماند و سکته کند؛ گاه درست در قلب صنایع دستی ایران، همانجا که دنبال «منبت»، «خاتم کاری» و «فیروزه» هستی صنایع دستی خارجی را به رخمان میکشند.
مدتی پیش روی خروجی یکی از خبرگزاریها خواندم که هند از صادرات صنایع دستیاش در سه ماه نخست سال جاری میلادی، 11 میلیارد روپیه درآمد داشته است و به طور مستقیم و غیرمستقیم حدود یک میلیون نفر به تولید صنایع دستی در این کشور اشتغال دارند؛ اما صنایع دستی ایران زمین که از صدف گرفته تا چوب، طلا، فیروزه، پارچه، نخ، پارچه و... هر چه که فکرش را کنی دربردارد، نمی تواند درآمدزایی کند!
چندی پیش با هنرمندی که صدفکاری میگرد، از شهر ساحلی چابهار در سواحل دریای عمان صحبت کردم و از او پرسیدم چه امکاناتی را اگر مسوولان برای شما فراهم کنند، کارتان سهل و پرسرعت میشود و در پاسخ گفت: دستگاه صدفشویی. گفتم چیز دیگری نیست؟ قانع گفت: «نه». فقط اگر این دستگاه را داشته باشیم، کارمان خیلی پیشرفت میکند!
شاید جوانان این مرز و بوم آنطور که باید با صنایع دستی کشور آشنا نیستند تا آن را پیشه زندگیشان انتخاب کنند و ممکن است از اینکه اگر اندک خلاقیتی را با آن دخیل کنند می توانند یک برند صنایع دستی را در کشور برای خود بدست آورند، بیخبرند.
شهرهای ساحلی،شهرهای خشک، شهرهای با زمینهای غیرقابل کشت، سرزمینهای محروم، روستاها و تک تک خانههای ایران کارگاههای صنایع دستی بالقوهای در این سرزمین غنی هستند، کاش روزی به کار گرفته شوند!