حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر حماسی ایران زمین، شاهنامه را با چنان دلبستگی نوشت كه یکی از آثار ارزشمند و نایاب را به گنجینه ادبیات ایران و جهان اضافه کرد. فردوسی در شاهنامه، شعر حماسی را به اوج رساند و راز چگونه عاشق شدن و زندگی کردن را به بشر نشان داد. شاهنامه، روحی متعالی است که در کالبد آدمیان دمیده شده و در شخصیتهایی چون رستم، سیاوش، سهراب، تهمینه و ... نمود پیدا میکند. شاهنامه تنها یک کتاب حماسی معمولی نیست، چرا که مقدمات جاودانگی و بقای انسان را مهیا کرده است.
تو مر دیو را مردم بد شناس
کسی کو ندارد ز یزدان سپاس
هر آن که گذشت از ره مردمی
ز دیوان شمر، مشمرش ز آدمی
فردوسی به واسطه شاهنامه تحسین همگان را برانگیخت و کوشیده تا در نقل داستانهای بینظیر، جانب امانت را حفظ کند. شاهنامه نیز مملو از ابیات پرمغز و متعالی است که میتواند برای بشر الگویی مناسب باشد. فردوسی عاشق رزم و بزم، شیفته قد و بازو و شاعر عزم و هنر است. قصه نیرومندترین مردان روی زمین و جسورترین و عاشقترین زنان عالم را در داستانهایش آورده است. دیوهایی که هر کدام با نامهایی منحصربفرد در شاهنامه حضور دارند، تاب مقابله با پهلوان سیستانی را نمیآورند و همگی از پای درآمدند.
روایت سوزناک سیاوش و ظلمی که به او روا شد و ایستادگی و شجاعت و صداقت او، زبانزد داستانهای شاهنامه است. فردوسی زیبایی را از نیرو جدا نمیداند؛ زیبایی سیاوش هوش از سر زنان میربود، روحش نیز مانند جسمش زیبا بود. بخشی از روایت داستان سیاوش به شرح زیر است:
سپهبد سیاوش را خواند و گفت
که خون و رگ و مهر نتوان نهفت
پس پرده من ترا خواهرست
چو سودابه خود مهربان مادرست
ترا پاک یزدان چنان آفرید
که مهر آورد بر تو هر کس بدید
داستانگویی و شنیدن قصههای شیرین و آموزنده، یکی از قدیمیترین تفریحات و روشی معمول برای انتقال تجارب و دانش پیشینیان به نسلهای جدیدتر بوده است؛ چرا که لذت شنیدن داستانهای شاهنامه، پیر و جوان نمیشناسد.
نقالان، بازگوکننده داستانهای حماسی و پهلوانی ایران هستند و شیوه بازگویی آنها به گونهای است که شنیدن داستانهای شاهنامه را برای تماشاچیان مهیج میکنند.
هنر نقالی، جزء هنرهای آیینی و فرهنگی ایران است و حساسیتها نسبت به نقالی تا به آنجا رسیده که این هنر، جزء میراث معنوی در معرض خطر طبقهبندی شده و "یاسر موحدفر" مدیرعامل بنیاد فردوسی در این باره میگوید: با همکاری پژوهشگاه میراث فرهنگی و بنیاد فردوسی، پرونده ثبت هنر نقالی به عنوان میراث معنوی در معرض خطر جهانی، در سفری که بنیاد فردوسی برای جشن هزاره شاهنامه و نوروز مشترک در فروردین ماه در مقر یونسکو داشتیم، به صورت رسمی به مدیران ارشد یونسکو ابلاغ شده و امیدواریم که به زودی "نقالی" در میراث معنوی جهان، به صورت رسمی به ثبت جهانی برسد."
درباره شاهنامه و نقالی داستانهای آن با سه نقال زن"پریسا سیمین مهر"، "شیرین امامی" و "فاطمه حیدری فر" به صحبت نشستیم تا نظرات آنها را در مورد نقالی شاهنامه جویا شویم.
"پریسا سیمین مهر" نقالی که 30 سال سن دارد، درباره شاهنامه و نقالی داستانهای آن میگوید: نقالی از زمانی که شاهنامه سروده شد وحتی قبلتر از آن در دوران زندگی کوروش و نوادگانش در کوی و گذر، قدمت دارد. وقتی شاهنامه سروده شد، داستانهای آن نقالی میشد.
زمانی که ادبیات کهن را برای مردم نقل میکنم، وجد دانستن را در نگاه مردم میبینم که خیلی خوشحال کننده است و وقتی که داستان سیاوش را نقل میکنم، تمام وجودم پر از هیجان میشود.
این نقال جوان به تفاوت شاهنامه خوانی و نقالی اشاره میکند و ادامه میدهد: نقال، جنبشها و رفتارهای خاصی را با فضای اسطورهای شاهنامه، عجین و داستان را روایت میکند.
"شیرین امامی" نقال جوانی که لیسانس نمایش دارد، درباره نقالی و عکسالعمل تماشاچیان حین اجرای نقالی میگوید: اوایل کار نقالی برایم سخت بود، چون از طرف مخاطب پذیرش اینکه یک زن نقالی میکند، مشکل بود. چرا که هنوز هم مردمی هستند که وقتی صحبت از نقالی میشود، انتظار دیدن مردی مسن در قهوهخانه دارند، اما زمانی که خانمی را با لباس نقالی میبینند و کار او را میشنوند، مجذوب شاهنامه می شوند.
کار ما نوعی سنت شکنی به حساب میآید و سنت شکنی هم الان طرفدار پیدا کرده،بارها شنیدهام که تماشاچیان گفتهاند "شما گوی سبقت را از آقایان ربودهاید" که این افتخار بزرگی برای ماست.
زمانی که نقالان زن در هیبت یک جنگجوی مقتدر و یا شخصیتهای مختلف شاهنامه در میآیند، دیدهام که تماشاچی لذت برده است.
وقتی از او درباره زیباترین ابیات شاهنامه سوال میکنم، میگوید: تمام اشعار شاهنامه، شاه بیت است؛ به این معنی که آن قدر، ابیات شاهنامه قدرتمند است که نمیتوان یک یا چند بیت از آن را انتخاب کرد.
"فاطمه حیدری فر" نقال دیگری که او هم 30 سال سن دارد و در کنار داوود فتحعلی بیگی، کار نقالی را آموخته است. درباره نقالی شاهنامه میگوید: نقالی، تصویر کردن داستانهای شاهنامه به کمک حرکت و بیان است و در این میان، نقال با استفاده از منتشا (چوبدستی) و حداقل یک چهارپایه، نقلش را میگوید.
شاهنامه آنقدر قدرت دارد که یک نفر در قالب نقالی میتواند احساسش را با کمک ابیات بیان و القا کند.
***