به گزارش سرویس قاب نقره برنا، همه باید بدانند که غذای حرام انسان را به سقوطی میکشاند که بعضی اوقات برگشت هم ندارد. یعنی گاهی انسان چنان سقوط میکند که اگر هم بخواهد نمیتواند مسیر رفته را بازگردد.
آیت الله مظاهری در سلسله جلسات اخلاقی درباره تاثیر مال حرام در زندگی انسان گفت: جوانها! از تاریخ عبرت بگیرید. در زمان متوکل عباسی، یک عالم مقدس به نام شریک، با دربار ارتباط پیدا کرد. متوکل از او تقاضا کرد که قاضیالقضات شود. او با کمال شهامت گفت: دستگاه تو ظلم است و آن ریاست را نپذیرفت. گفت: لااقل معلم فرزندانم باش. گفت: آن هم اعانت به ظلم است و نمیپذیرم. متوکل گفت: پس شام میهمان ما باش. شریک که بهانهای برای مخالفت نداشت، شام سلطنتی را خورد و به خانه رفت.
وقتی به خانه رفت، افکار انحرافی در اثر خوردن مال حرام، در او رخنه کرد. معنا ندارد که انسان غذای حرام خورده باشد و فکر او الهی باشد یا با خدا و معنویات سر و کار داشته باشد. مال حرام، ابزار بسیار خوبی برای شیطان است و کار او را راحت میکند؛ بنابراین فکر و توجیه شیطانی به سراغ او آمد. گفت: اگر من مقام قضاوت را بپذیرم، میتوانم از این طریق، خدمتی به خلق خدا بکنم. وسوسه شیطان او را فرا گرفت و ریاست قوه قضائیه حکومت متوکل را در نظر او امری مقدس جلوه داد. سپس با خود گفت: اگر من بتوانم فرزندان متوکل را تربیت کنم، ارزشمند است و چرا این امر مقدس را نپذیرفتم؟
از شب تا صبح افکار شیطانی را مرور میکرد و صبح روز بعد به نزد متوکل رفت و هر دو سمت را قبول کرد. متوکل نیز به جبران خدمات او به دربار، یک حقوق حسابی برای او تعیین کرد.
غذای حرام، حتی به اندازه یک شام، با انسان چنین میکند که دین خود را در معرض فروش قرار میدهد. جالب آنکه خود شریک هم توجه و اقرار به انحراف و دین فروشی خود داشت، ولی تأثیر مال حرام، اجازه بازگشت به او نمیداد. روزی هنگام دریافت حقوق، دید که یکی از سکهها معیوب است. آن سکه را برای تعویض، به مأمور پرداخت برگرداند. آن مأمور گفت: یک سکه معیوب در بین آن همه سکه چه اشکالی دارد؟ مگر ارث پدرت را در ازای این حقوق فراوان دادهای؟ شریک گفت: نه، دینم را به خاطر دریافت این پولها دادهام و لذا از یک سکه هم نمیگذرم.
امیرالمؤمنین «سلاماللهعلیه» وقتی مطلع شدند که استاندار ایشان به میهمانی اشراف رفته و به طرز آنان غذا خورده است، بسیار ناراحت شدند و نامه تندی به او نوشتند و فرمودند: رفتن به منازل تشریفاتی و خوردن غذاهای تشریفاتی سزاوار استاندار من نیست. سپس فرمودند: من که امام مردم هستم، در روز به دو قرص نان جو دو تا پیراهن وصلهای، بسنده کردهام. مگر میشود من بیتالمال مسلمانان را هدر دهم و غذای خوب و لباس خوب داشته باشم؟
اداریها، بازاریان، اهل علم و بالاخره همه و همه باید بدانند که غذای حرام انسان را به سقوطی میکشاند که بعضی اوقات برگشت هم ندارد. یعنی گاهی انسان چنان سقوط میکند که اگر هم بخواهد نمیتواند مسیر رفته را بازگردد.
سلمان فارسی میگوید: در دوره آخر زمان، مردم، افراد متّقی را دیوانه میخوانند و متّقین نیز سایر مردم را شیطان میدانند. به راستی هم امروزه شیاطین، جامعه را فراگرفتهاند و راجع به غذای حرام، هیچ اهمیتی قائل نیستند و تصوّر میکنند که آدمهای خوبی نیز میباشند. ربا و رشوه، سر تا پای برخی را گرفته و بالاخره غذای حرام هم شکم خودشان و هم شکم خانواده آنان را پر کرده است. در قیامت، همین فرزندان از پدر خود شکایت میکنند که خدایا ما در اثر مال حرام که او به خورد ما داد، منحرف شدیم و از پدر خود بازخواست میکنند، در حالی که آن پدر برای رفاه همین زن و فرزندان و تأمین دنیای آنان به حرام افتاده و جهنّمی شده است.