شغل فروشندگی برای زنها کار سختی است؛ حقوق کمی دارد، معمولا تا نیمههای شب طول میکشد و گاه این فروشندگان در برخی مغازهها مجبور میشوند مانتو و روسریهای جدید را خود بپوشند تا مشتریان ببینند و برای خرید آنها را انتخاب کنند؛ بهعلاوه این شغل امنیت ندارد و هر لحظه ممکن است که کارشان را از دست بدهند.
وقتی که برای خرید پوشاک یا کالاهای غیر خوراکی به بازار میروید، حتما به فروشندههایی که آن کالاها را میفروشند یا پیشنهاد خرید آنها را میدهند، توجه کردهاید. استخدام دختران جوان، زیبا و مجرد برای فروشندگی انواع کالاها، موضوعی است که به دلیل افزایش روبه رشد آن، دیگر خیلی موجب تعجب نمیشود و در برخی مواقع حتی این دختران جوان، تحصیلکرده هستند که به دلایل بیشماری، به درآمدهای پایین رضایت دادهاند.
اغلب دخترانی که در فروشگاههای البسه و لوازم آرایشی و بهداشتی مشغول هستند، حاضر به پاسخ دادن سوالهایم نشدند، اما عدهای که جواب دادند، متفقالقول از نداشتن بیمه و اینکه به اجبار و احتیاج وارد وادی فروشندگی شدند، سخن میگفتند.
"مریم. ف" دختری که اصلا به نظر نمیآید 19 ساله باشد، در مانتوفروشی بزرگی به همراه تعداد زیادی از همکارانش، مشغول سر و کله زدن با مشتریان است. او زیاد از کارش راضی نیست، اما به خاطر درآمد این کار و اینکه نتوانسته کار بهتری پیدا کند، همچنان فروشندگی را ادامه میدهد.
مریم میگوید: "تعدادی از اولین و جدیدترین مانتوهایی که برای فروشگاه میرسد را فروشندهها به تن میکنند تا به نوعی تبلیغ شود و مشتریان از آنها انتخاب کنند."
وقتی که پرسوجو میکنم و از تعدادی دختران فروشنده درباره دستمزدشان میپرسم، متوجه میشوم که متوسط حقوق ماهیانه آنها از 60 هزار تا 180 هزار تومان است که معمولا هم برای 8 ساعت کار در روز دریافت میکنند. البته در میان آنها کسانی هم هستند که به دلایلی از جمله ورود به جامعه و پیدا کردن همسری مناسب، به فروشندگی روی آوردند.
"حقوق فروشندگی آن قدر ناچیز است که بعضی وقتها به خودم میگویم به سر پا ایستادن نمیارزد"، اینها را "یاسمن. م" 25 ساله میگوید. او، برخورد برخی مشتریان مغازه به خصوص آقایان را زننده توصیف میکند و ادامه میدهد:"برخی از مشتریانی که به مغازه میآیند، به جای اینکه اجناس را نگاه و انتخاب کنند، سوالات بیربطی میپرسند و چون مشتری هستند، من هم نمیتوانم اعتراضی به آنها بکنم. فروشندگی شغلی است که به نوعی امنیت شغلی ندارد؛ چرا که در عین اینکه ممکن است مورد اعتراض مشتری قرار بگیریم، از جانب صاحب مغازه نیز به دلایل مختلف بازخواست شویم."
در کنار فروشندگی برای بانوان، شغلهایی مثل بازاریابی نیز وجود دارند که صاحبان شرکتها برای جلب مشتری بیشتر به استفاده تبلیغی یا ابزاری از دختران جوان و زیبا روی میآورند. سمپلهای مواد خوراکی از جمله اینگونه بازاریابیها هستند که رواج پیدا کردهاند.
بازاریابی بر خلاف فروشندگی، در بسیاری موارد از حقوق و مزایای بالایی برخوردار است. لیلا دختری 27 ساله است که لیسانس ارتباطات دارد و چهار سال است که در یکی از شرکتهای بیمه عمر، مشغول فعالیت است. او به این کار به عنوان شغلی موقت نگاه میکند تا خرج دانشگاهش را تامین کند. او از ویژگیهای اولیه دخترهایی که به این کار وارد میشوند، ظاهر خوب و زیبا همراه با آرایش زیاد و روابط عمومی بالا نام میبرد.
از همه این مسایل که بگذریم، اجناسی همچون لوازم بهداشتی، آرایشی یا پوشاک وجود دارند که مختص به زنان هستند که فقط باید فروشندههای خانم آنها را به فروش برسانند، اما متاسفانه در بسیاری از مغازهها شاهدیم که فروشندههای مرد به فروش این اجناس میپردازند که لزوم توجه به این امر احساس میشود تا خانمها هم در هنگام خرید احساس بد و ناخوشایندی نداشته باشند.
وقتی به پاساژی که مختص فروش لباس زنانه است، داخل میشوم، موضوع عوض میشود و متوجه میشوم که تمامی فروشندههای این مغازهها، آقایان هستند. در صورتی که برای پوشاک مردانه وضع به این منوال نیست. وقتی به این موضوع توجه کردم که داخل مغازه لباس مجلسی زنانه شدم و پسر جوان فروشنده، لباسی را که برداشته بودم را مناسب سایز من ندانست و لباس دیگری را به من داد.
***