اصغر عبداللهی، قاضی دادگاه تجدیدنظر استان تهران میگوید: در پرونده این زن و شوهر آمده است كه مرد پس از 20 ماه زندگی مشترك متوجه بیماری پوستی همسرش شده و از دادگاه درخواست طلاق كرده كه قضات دادگاه پس از رسیدگی پرونده به استناد دلایل، مستندات و اظهارات زن و شوهر دادخواست طلاق را نپذیرفتند. البته این موارد كه شرط سوم ضمن عقد محسوب میشود و در عقدنامهها نیز ثبت شده، تصریح دارد: در صورتی كه زن یا مرد به بیماری صعبالعلاج مبتلا باشند و این بیماری برای طرف مقابل تهدید جانی داشته باشد، زن یا مرد میتوانند از حق طلاقشان استفاده كنند.
در تبصره ماده 1130 قانون مدنی هم آمده است، در صورت ابتلای مرد یا زن به بیماریهای صعبالعلاج روانی یا هر بیماری خطرناك دیگر كه زندگی مشترك را مختل كند، طرف مقابل میتواند درخواست طلاق نماید. دادگاه نیز باید پس از اثبات بیماری هر یك از زوجین و با نظریه پزشكی قانونی براساس ماده 1130 قانون مدنی حكم صادر نماید. البته صعبالعلاج بودن بیماریها، انواع مختلف دارد و براساس آمار دادگاههای خانواده، بیشتر زوجین به دلیل بیماریهای مقاربتی، نازایی و عقیم بودن، سرطان، هپاتیت، ایدز، برص و موارد مشابه به دادگاه مراجعه میكنند.
وفادار شیخیان، حقوقدان و وكیل پایه یك دادگستری نیز در اظهارنظری بیان میكند: هر بیماری منجر به طلاق زن و شوهر نمیشود. بهطور مثال بیماری دیابت، روماتیسم و موارد مشابه برای زوجین ایجاد مخاطره نمیكند و تشخیص خطرناك بودن بیماری با پزشكی قانونی است. دادگاه نیز براساس نظریه متخصصین پزشكی قانونی و مستندات و دلایل پرونده حكم صادر میكند. البته در حال حاضر بیماریهایی مانند «برص» كه قابل درمان است، طبق قانون جزو بیماریهای صعبالعلاج به حساب میآید و بیماریهای هپاتیت و ایدز نیز در بازنگری قانون خانواده در سال جاری توسط قانونگذار اعمال شده است، یعنی اگر یكی از زوجین به بیماری ایدز و هپاتیت مبتلا شده باشد، طرف مقابل میتواند درخواست طلاق نماید. البته وقتی دادخواست طلاق مطرح شد، باید در دادگاه توسط كارشناسان و مشاوران خانواده بحث شود كه آیا زن یا مرد درباره بیماری، قبل از عقد سخن گفتهاند یا اینكه موضوع را از یكدیگر مخفی نگه داشتهاند. در صورتی كه قبل از عقد زوجین بیماری خود را اعلام كرده باشند، موضوع طلاق منتفی خواهد بود، اما اگر زن بعد از عقد متوجه بیماری همسرش شده باشد و به خانه بخت نرفته باشد، یعنی زندگی مشتركشان را آغاز نكرده باشند، او با دریافت نیمی از مهریه همسرش میتواند جدا شود. در غیر این صورت مهریه كامل به زن تعلق خواهد گرفت. چنانچه مرد نیز بعد از زندگی مشترك پی به بیماری صعبالعلاج همسرش برده باشد، میتواند به اتهام فریب در ازدواج شكایت كند و نكاح نیز فسخ خواهد شد.
نقشه تازه دامادی كه 20 ماه پس از عقد، بیماری پوستی همسرش را بهانهای برای طلاق كرده بود پس از بررسی فیلم مراسم جشن عروسی فاش شد.
به گزارش خبرنگار ما، رسیدگی به این ماجرا از اوایل امسال با شكایت داماد جوانی در دادگاه خانواده تهران آغاز شد.
وی در حالی كه ادعا میكرد همسرش مبتلا به نوعی بیماری لاعلاج است، خواستار باطل شدن عقدنامه بدون پرداخت مهریه عروس شد و گفت: «2 سال پیش به خواستگاری «فریبا» رفتم و خانواده عروس پس از چند جلسه جواب مثبت دادند سپس در یك مهمانی رسمیعروس را با مهریه 500 سكه طلا به عقد خود درآوردم. اما متأسفانه خیلی زود بهانهجوییهای «فریبا» آغاز شد. او خواستههای پیشبینی نشدهای داشت كه خرید و تهیه جهیزیه توسط من فقط یكی از آنها بود. سرانجام خواستههای غیرمنطقی و ناتمام عروس بین خانوادهها اختلاف انداخت تا اینكه «فریبا» به طور غیرمنتظرهای پیشنهاد كرد زندگی مشتركمان را در كنار مادرش شروع كنیم تا بتواند از مادر بیمارش هم نگهداری و مراقبت كند. اما از شنیدن این موضوع آنقدر عصبانی شدم كه به زندگی با او و آینده مشتركمان پشت پا زده و قهر كردم.
به همین خاطر یك سال از او بیخبر بودم و با هم هیچ رفت و آمد و ارتباطی نداشتیم. هر چند در آن روزها از عذاب بهانهجوییهای «فریبا» رها بودم اما همواره حسرت میخوردم كه چرا این پیوند تنها 20 روز دوام داشت و عمر زندگی رؤیاییام این قدر كوتاه بود.»
مرد جوان با ناراحتی ادامه داد: سرانجام با میانجیگری بزرگترها ما آشتی كردیم و دوباره رفت و آمدهای خانوادگی از سرگرفته شد. بعد هم برای مراسم عروسی در یك تالار مجلل، برنامهریزی كرده و كارت دعوت هم فرستادیم. اما دو روز قبل از جشن، خواهرم در آرایشگاهش به طور اتفاقی متوجه شد عروس مبتلا به بیماری پوستی «برص» است كه همه بدنش به غیر از صورتش را مبتلا كرده است. پس از مشورت با یك پزشك متوجه شدم بیماری «برص» یا «پیسی» غیرقابل درمان و لاعلاج است. بنابراین با افشای این ماجرا، جشن عروسی را به هم زدم و تقاضا دارم طبق قانون، عروس فریبكار مجازات و عقد ما هم فسخ شود چرا كه حالا میفهمم تمام قهر و آشتیها و بهانهجوییهای عروس با نقشه قبلی بوده تا من دیر متوجه بیماریاش شوم و گذشت زمان به نفع او تمام شود. ضمن اینكه به تازگی متوجه شدهام دختر عموهای عروس هم دچار این بیماری هستند و نمیخواهم با تشكیل خانواده، فرزندانی بیمار داشته باشم.
قاضی دادگاه با شنیدن اظهارات داماد و دریافت شكایت، دستور تعیین وقت دادرسی و احضار عروس را صادر كرد. زن جوان در پی اطلاع از شكایت شوهرش با حضور در دادگاه گفت: «عماد» تابستان 88 به خواستگاریام آمد و چند روز بعد هم مراسم عقد ما برگزار شد. از آنجا كه خواهرشوهرم سالن آرایش زنانه دارد دو روز قبل از عقد، وقتی همراه مادر و خواهرشوهرانم در آرایشگاه بودیم، متوجه لكههای پوستیام شدند و در خصوص آن سؤال كردند. من هم به آنها گفتم دچار چندرنگی پوستی هستم و این گفتوگوهای دوستانه در فیلم مراسم هم موجود است. با این وجود روز بعد نیز مادرم واسطهای به خانه داماد فرستاد و وضعیت پوستیام را بهطور كامل برای آنها شرح داده، شوهرم نیز گفته بود این موضوع اهمیتی ندارد و یك عمر به پای بد و خوبم میماند اما او 20 ماه پس از عقد با طرح این موضوع در دادگاه خواستار فسخ نكاح شده تا من را بدون حق و حقوقم طلاق دهد.
بدین ترتیب پس از بررسی دقیق فیلم عقد از سوی واحد مددكاری دادگاه خانواده و تأیید صحت اظهارات عروس، قاضی پرونده اعلام كرد هر چند بیماری «برص» موجب فسخ نكاح است اما چون داماد با اطلاع از این موضوع در مهلت قانونی برای جدایی اقدام نكرده، درخواستش مردود است و برای جدایی باید مهریه عروس را بپردازد.
با اعتراض داماد به رأی دادگاه، پرونده برای رسیدگی نهایی به شعبه 26 دادگاه تجدیدنظر استان تهران فرستاده شد كه هیأت قضایی دادگاه عالی نیز حكم صادره را براساس موازین قانونی دانسته و آن را تأیید كردند.
منبع: ایران