بحران اوکراین رفته رفته به پدیداری تمام عیار در روابط بینالملل تبدیل میشود؛ به طوری که هفتۀ گذشته شاهد افزایش خشونتها در این کشور بودیم. حال سؤال اساسی این است که این کشور در غبار حوادث کنونی مجددا آرامش و امنیت را خواهد دید؟
دکتر علی امیدی کارشناس روابط بین الملل در گفتگوی صمیمانه به تمامی این پرسشها پاسخ داد. وی معتقد است «جمهوری اسلامی ایران میتواند از بحران روی داده در مسیر تنشزدایی در روابط خود با غرب استفاده کند؛ چرا که اروپا در مقطع کنونی شدیداً به انرژی نیازمند است. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران طبق گزارش شرکت بریتیش پترولیوم بالاترین ذخایر گاز جهان را در اختیار دارد. با توجه به سیاست تنشزدایی دکتر روحانی در سیاست خارجی، این مسأله میتواند زمینهساز کاهش تنشها میان غرب و ایران شود». آنچه در ادامه میخوانید مشروح این گفتگوست.
روسها چه سناریوهایی را در سیاست خارجی خود پیگیری میکنند؟
اساسا" روسیه پس از فروپاشی، سیاست خارجی روشن و مشخصی نداشت. در این خصوص سه سناریو مطرح است: سناریوی غربگرایان، سناریو ناسیونالیستها و سناریوی اوراسیاگرایان.
در این میان تجربۀ غربگرایی برای مردم و نخبگان روسیه تجربه خوبی نبود؛ در نتیجه توجه مردم و نخبگان روسیه به سمت ناسیونالیستها و اوراسیاگرایان معطوف شد. به نظر میرسد وساطت عوامل گوناگون و متغیرهای مختلف موجب شد تا در نهایت رویکرد اوراسیاگرایی به رویکردی مسلط در سیاست خارجی روسیه تبدیل شود و پوتین در دوران اول و دوم ریاست جمهوری خود و نیز مدودوف این گرایش و رویکرد را در سیاست خارجی دنبال کردند.
رویکرد اوراسیاگرایی چه ملزومات و پیامدهایی برای سیاست خارجی روسیه به همراه داشت؟
استراتژی اورسیاگرایی ملزومات و پیامدهایی برای روسیه به همراه داشته است و روسیه در غالب این استراتژی تدابیر ژئوپلوتیکی خاصی برای خود در نظر میگیرد. بر اساس استراتژی اوراسیاگرایی حوزۀ ژئوپلیتیکی روسها شامل حوزۀ جغرافیایی اتحاد شوروی سابق و مناطقی است که اقلیت و اکثریت روس تبار در آنجا زندگی میکنند. روسیه در چارچوب استراتژی امنیتی خود در رویکرد اوراسیاگرایی، خواهان این است که نظم ژئوپلوتیکی پیرامونش به ضرر این کشور تغییر پیدا نکند؛ چراکه حوادث سال 2008 گرجستان و 2013 اوکراین از سوی روسها در راستای اهداف غرب برای محاصره ژئوپلوتیک روسیه قلمداد میشود و مقامات روسیه در این باره شدیداً عکس العمل نشان میدهند.
برخی بحران اوکراین را ناشی از گذار این کشور به سوی دمکراسی میدانند، نظر شما در این رابطه چیست؟
باید درنظر داشت که یانکوویچ که اخیراً از ریاست جمهوری اوکراین خلع شد، در فرآیندی کاملاً دموکراتیک به قدرت رسیده بود و سازمان امنیت و همکاری اروپا و نیز اتحادیۀ اروپا، سلامت انتخابات این کشور را تأیید کردند. مخالفین یانکوویچ از قبیل تیموشنکو در این انتخابات در اقلیت قرار گرفتند. بنابراین اگر صندوق رأی را شاخص اصلی دموکراسی بدانیم به هر حال یانکوویچ برندۀ انتخابات بود. اگر چه باید خاطر نشان کرد که یانکوویچ هرگز نتوانست یک نظام دمکراتیک را در اوکراین نهادینه کند.
اما نمیتوان منکر این امر شد که بافت جمعیتی و قومی اوکراین، به خوبی زمینههای دو قطبی شدن این کشور را فراهم آورده است. در این میان قطب اول به سمت غرب و اروپا گرایش داشته و در این مسیر از حمایت رسانهای، لجستیکی و مالی غرب بهرهمند است؛ قطب دیگر نیز به روسیه و حمایت های این کشور وابسته است. شاید بتوان گفت این امر زمینۀ مناسبی برای بروز تنشهای قومی در اوکراین باشد.
در شرایط کنونی چه گزینههایی برای مهار بحران اوکراین وجود دارد؟
در حال حاضر چندین گزینه از قبیل دیپلماسی، قدرت نظامی و تشدید تحریمها وجود دارد و ما ملزمیم که در ارتباط با بحران اوکراین هر یک از این گزینهها را بررسی کنیم. توسل به گزینۀ نظامی در شرایط کنونی غیر قابل تصور است چراکه از یک سو شرایط اقتصادی غرب و از سویی دیگر تسلیحات نظامی روسیه به ویژه توان و جنگ افزارهای هستهای این کشور، این امکان و اجازه را به غرب نمیدهد که با روسها وارد رویارویی نظامی شوند. به علاوه در این باره خطوط قرمز جدی بین طرفین وجود دارد. خط قرمز غربیها در این مورد، اقدام روسیه نه در اوکراین بلکه در منطقۀ بالتیک و به صورت مشخص در لهستان است؛ در صورت هرگونه ماجراجویی روسها در منطقۀ بالتیک، میتوان این اقدام را به مثابۀ دالان دانتزیک دوم تلقی کرد؛ در حال حاضر بعید به نظر میرسد که روسیه چنین تمایل و خواستی داشته باشد. به باور من در شرایط کنونی امکان جنگ وکالتی در اوکراین نظیر آنچه در افغانستان در دهۀ 1980 میلادی روی داد وجود ندارد.
به نظر میرسد غرب در حال حاضر سیاست هویج و چماق را به طور همزمان در قبال بحران اوکراین پیگیری میکند. غرب به دنبال ایجاد پردهای آهنین مابین روسیه و دنیای پیرامون آن است. بر این اساس به اعمال تحریمهای اقتصادی علیه این کشور اقدام میکند. تحریمهای اقتصادی غرب در حال حاضر به حدی نیست که روسها را دچار مشکلات جدی کند؛ مگر اینکه غرب در ادامه تحریمهای خود را به حوزههای گستردهتری از اقتصاد روسیه تسری دهد، در این صورت شاهد فشارهای سخت به روسیه خواهیم بود. از سوی دیگر روسیه نیز در این زمینه از امتیازاتی بهرهمند است که در هر تحلیل منصفانه توجه بدانها ضرورت دارد. یکی از امتیازات روسها در حال حاضر در حوزۀ انرژی است. توجه داشته باشید که در مقطع کنونی گاز اروپا از طریق روسیه تأمین میشود و از همه مهمتر اینکه در شرایط حاضر آلترناتیوی نیز برای غرب در این مورد وجود ندارد. بنابراین در بین گزینههایی که در ابتدای پرسش شما نام بردم، دیپلماسی، مذاکره و برگزاری اجلاسهای بینالمللی، بهترین گزینه برای پایان دادن به بحران اوکراین است.
جمهوری اسلامی ایران چگونه میتواند از بحران روی داده در اوکراین در راستای منافع ملی خود بهره گیرد؟
در نظر داشته باشید که هر چه مابین قدرتهای بزرگ، اختلافات بیشتری وجود داشته باشد، به همان میزان نیز مدیریت بحرانهای بینالمللی پیچیدهتر و دشوارتر خواهد شد. بنابراین اگر پروندۀ هستهای ایران را به عنوان بحران تلقی کنیم؛ تشدید اختلافات میان قدرتهای بزرگ میتواند روند حل پروندۀ هسته ای ایران را با پیچیدگیهای بیشتری روبرو سازد. از سوی دیگر بحران روی داده در اوکراین، ابزار چانهزنی برای روسها فراهم میآورد که بتوانند در ازای دریافت امتیازات با طرف غربی هماهنگ شوند. از این رو به اعتقاد من ادامۀ این بحران باعث ایجاد اختلال و بروز مشکلات بیشتر در مسیر حل و فصل بحران هستهای ایران خواهد بود.
اما در این میان جمهوری اسلامی ایران میتواند از بحران روی داده در مسیر حل و تنشزدایی در روابط خود با غرب استفاده کند؛ چرا که اروپا در مقطع کنونی شدیداً به انرژی نیازمند است. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران طبق گزارش شرکت بریتیش پترولیوم بالاترین ذخایر گاز جهان را در اختیار دارد. با توجه به سیاست تنشزدایی دکتر روحانی در سیاست خارجی، این مسأله میتواند زمینهساز کاهش تنشها میان غرب و ایران شود.
در خاتمۀ گفتگو میخواهم تحلیل شما در مورد آیندۀ اوکراین را بدانم، به باور شما اوکراین در انتظار چه سرنوشتی در آیندۀ سیاسی خود است؟
معتقدم در این زمینه دو احتمال جدی وجود دارد الف – فدرالسیم شکننده ب- تجزیه.
فدرالسیم شکننده بدین معناست که واحدهای تشکیل دهندۀ این فدرالیسیم حتی در مورد سیاست خارجی ایالت خود نیز حق وتو خواهند داشت، البته تحقق این امر بازبسته به موافقت دولت مرکزی اوکراین و شرایط مساعد بینالمللی است.
در زمینۀ تجزیه نیز محتملترین گزینه تقسیم اوکراین به دو بخش شرقی و غربی است. بخش شرقی این کشور را که روسگراها آن را «راشا مالمو» مینامند، بیش از نصف اوکراین فعلی را در برمیگیرد، و به طور منطقی مابقی این سرزمین نیز به اوکراین غربی تعلق خواهد یافت.