به مناسبت فرا رسیدن هفته تربیت بدنی، دعوت کردیم از پروفسور باهر جامعه شناس زبده کشورمان و همچنین قادر باستانی، نویسنده و مدرس علوم ارتباطات اجتماعی و كارشناس رسانه، در ارتباط با موضوع اخلاق در ورزش صحبت کردیم:
*در ابتدا از شما خواهش میکنم یک تعریف کلی از اخلاق داشته باشید؟
باهر: معرفت به 4 دسته تقسیم می شود. علم، ادب، اخلاق و عرفان.
اخلاق یعنی رفتارهای انسان در حیطه فردی و اجتماعی خودش که تقسیم بندی های خاص خودش را دارد. از بنیان با آن دوتا خویشاوندی دارد. یعنی ترکیب جسم و روح رفتاری را از انسان سر می زند که به اخلاق معروف است.
عرفان هم بقیه موارد را در بر می گیرد و همه موردهای قبل را پوشش خواهد داد. ما اخلاق مطلق و نسبی داریم که اخلاق مطلق همه جانبه است ولی اخلاق نسبی این طور نخواهد بود.
*حال از دکتر باستانی میخواهیم تا درباره تعریف اخلاق در ورزش توضیح دهند؟
باستانی: در هر جامعه یک سری قواعد و اصول و هنجار وجود دارد که تعیین و تعریف شده است. بخشی از آن، قراردادی و یک بخش هم اعتقادی است و همه افراد جامعه، ملزم هستند این قواعد را رعایت کنند. خانواده، رسانه یا متولیان اجتماعی و دینی آموزش میدهند و قواعد و چارچوبهایی را برای ما مشخص میکنند. ورزش هم به عنوان یکی از بخشهای جامعه، ملزم است از این قواعد تبعیت بکند.
اگر ورزش را به عنوان یک پیشه و حرفه در نظر بگیریم، اخلاق ورزشی، گونهای از اخلاق حرفهای است. همانطور که ما در پزشکی، مهندسی، تجارت و اقتصاد، نیاز به پیروی از قواعد و هنجارهای اجتماعی داریم، ضرورت پیروی از هنجارها در اینجا هم حس میشود. جامعه ما در حال گذار از سنت به مدرنیته است. گاه مدرنیته قواعدی دارد که سنت آن را نمیپذیرد و این پارادوكس سنت و مدرنیته، ما را دچار مشکل میسازد.
مثلاً در بخش سنت، ما به مروت و مردانگی و داشتن روحیه پهلوانی اهمیت داده میدهیم، اما در بخش مدرنیته، كسب نتیجه و قهرمانی، حرف اول را می زند و مرام پهلونی در جایگاه های بعدی قرار دارد. این پارادوکس و تعارض، باید روزی حل شود و دیدگاه واحدی به وجود بیاید.
*چه میشود که در حرکت سنت به مدرنیته، اخلاق کمتر نقش دارد و نتیجه گیری این قدر مهم است؟
باهر: اخلاق سنتی یعنی مورالیتی، اخلاق مطلق را هم اتیکس می نامند. اتیکس قانونمند است اما مورالیتی سلیقه ای است.مورالیتی در حال حرگت به سمت اتیکس است. مثل تکنولوژی خط دوازده که در جام جهانی مورد استفاده قرار گرفت. ما نمی توانیم به استناد آدم ها و کشورهای مختلف رقابت راه بیندازم و به همین دلیل رقابت های جهانی باید قانونمند باشد.
این مساله باعث می شود افراد را در داخل کشور با آن قانومندی تربیت کنیم. ما ناچار به قبول کردن مدرنیته هستیم. البته مدرنیته مشکلات خاص خودش را دارد ولی هر چه قانون های محکم تر به کار رود و فرهنگ افراد را به این سمت برگردانیم رفتارهای غیر حرفه ای کمتر خواهد شد.
ما رفتار غیرحرفهای با مسی داشتیم که مورد قبول نبود و باید احترام میگذاشتیم.
چند نفر از نویسندگان منشور سازمان ملل ایرانی بودند اما متأسفانه طی چند سال اخیر نتوانستیم در مجامع جهانی صاحب نظر و تأثیرگزار باشیم. ما باید سطح خودمان را بالا ببریم و همچنین رایزنی های مناسبی را برای کسب کرسی های جهانی انجام دهیم.
ما اگر می خواهیم جهانی شویم، باید جهانی فکر کنیم.
*ما با توجه به صحبتهای شما، هنوز در سنتها گیر کردهایم و به همین دلیل در مسابقات جهانی به مشکل بر میخوریم. چگونه در رسانه میتوانیم فرهنگ سازی انجام کنیم تا ورزش ما به سمت مدرنیته قدم بردارد؟
باستانی: حوزه ورزش در كشور ما، به دلایلی دچار توجه رسانهای افراطی است. ما در بخش های متعددی از جامعه دچار محدودیتهایی هستیم و انتظار داریم، جور همه این محدودیتها را بخش ورزش بكشد. در رسانهها توجه بیش از حد به ورزش داریم و میخواهیم هیجانات جامعه را از طریق بخش ورزش تخلیه کنیم. علت اینكه اخلاق در ورزش، برای ما مسأله می شود و ما می خواهیم درباره آن صحبت کنیم، همین است. در حالی که اصولاً باید اخلاق در سیاست و یا اجتماع، مهمتر باشد، اما چرا ورزش برجسته می شود؟ علت این است که رسانه ها به ورزش بیشتر توجه میکنند و آزادی عمل بیشتری دارند. همین سطح انتظار از ورزش باعث شده است، منفیگرایی و جنجالآفرینی در رسانههای ورزشی زیاد باشد. چون همه چند و چون بخش ورزش مخصوصاً فوتبال، زیر ذره بین است، به همین دلیل، اذهان عمومی جامعه را مشغول خود میسازد.
واقعیت این است كه در رسانههای خارج هم مشابه ما به ورزش کشورهای خودشان می پردازند، اما به همان اندازه به هنر و ادبیات و سیاست و اجتماع هم پرداخته می شود. متأسفانه به خاطر این سطحینگری و توجه افراطی به ورزش، سواد رسانهای در کشور ما بین مردم پایین است، یعنی قدرت تحلیل و تشخیص در مخاطب، كم است. تفاوت جامعه ما با جامعه مدرن، در این است که سواد رسانهای در دنیای مدرن بالاست و ما نیاز داریم كه مردم با گرفتن آگاهی از رسانه ها، سطح سواد رسانه ای خود را بالا ببرند.
*متاسفانه بیاخلاقی در سطح جامعه هم دیده میشود و در ورزش هم این مشکل وجود دارد به نظر شما ورزش روی جامعه تأثیر میگذارد یا جامعه در ورزش؟
باهر: در جامعه دچار تسلیس شدیم یعنی شوک سه بعدی. الگوهای جوانان ما در جامعه الگوهای نادرستی هستند. یک سری از ورزشکاران، هنرپیشه ها و... نمی توانند الگوی مناسبی برای جوانان ما باشند.
در المپیک مونتریال حضور داشتم اما هیچ کجا از قهرمانان بت نمی سازند.
ما دو کار باید انجام دهیم. آگاهی مردم را بالا ببریم و دوم اینکه این رسانه ها از بت ساختن بپرهیزند. ما در حال حاضر داریم راه های کج را به جوان هایمان نشان می دهیم. ورزش روی جامعه اثر می گذارد و جامعه هم روی ورزش همین طور، اما از همه مهم تر مدیریت کردن آن است.
نسل جدید رو باید با الگوهای مناسب آشنا کنیم.
*به نظر شما یک ورزشکار با اخلاق چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
من قصد دارم از یک سری ویژگی ها نام ببرم که یک ورزش اخلاق مدار نباید داشته باشد. خود بزرگ بینی، پول زدگی، مقام طلبی- ورزشکار موفق شدن دلیل نمی شود عضو شورای شهر بشوی اگر اجازه داده می شد تمام قهرمان های سابق عضو شورای شهر می شدند- جوگیری، شهرت طلبی، اعمال تعصبات شخصی، ناموسی زدگی، وطن فروشی و در نهایت افسردگی.
*آقای دکتر باستانی، نظر شما در این باره چیست؟
باستانی: این یک واقعیت است که ما در حال حاضر و با شرایط فعلی، نمیتوانیم الگوهای خوبی در ورزش به جوانان خود معرفی کنیم. چون تحت تاثیر سطحینگری رسانههای ورزشی، افرادی در این بخش چهره شدهاند كه نمیتوانند الگو باشند. ما نیازمند اصلاح رویكردها هستیم. ما نیاز داریم، برای الگوسازی، با كمك رسانهها افكار عمومی را با خصوصیات واقعی یك ورزشكار بااخلاق، آشنا كنیم. از ایجاد جنجال و چهرهسازی از ورزشكاران بیاخلاق بپرهیزیم. اگر سواد رسانه ای مردم بالا برود، دیگر مطالب حاشیهای در ورزش كه مبنا و مبدأ بسیاری از بیاخلاقی هاست، مخاطب خود را از دست خواهد داد، چون مخاطبی كه دارای قدرت تحلیل و تشخیص است و به اصطلاح سواد رسانهای بالا دارد، تحت تاثیر جوسازی و جنجال رسانهها قرار نمی گیرد.
باهر: ما دو الگو در قرآن داریم. پیامبر اکرم و حضرت ابراهیم که مستقیما ذکر شده است. این عزیزان همه امتحان داده اند و یک دفعه به این مقام نرسیده اند.
ما باید به بچه ها یاد بدهیم به همان اندازه که از پیروزی خوشحال می شوند از شکست ناراحت نشوند. مهم ترین پیروزی بعد از پیروزی است و باید بتوانیم نفس اماره خود را کنترل کنیم. مربیان و مدیران و داوران هم باید معتمد و با کفایت باشند. ما مربی هایمان باید در سطح بین المللی باشند و خود را با مسائل روز دنیا آداپته کنند.
*آقای دکتر باستانی، رسانهها و مدیران هم باید اخلاق مدار باشند و شرایط خوبی را مهیا کنند تا رفتارهای ناهنجار ورزشکاران کم شود. به نظر شما یک رسانه اخلاق مدار باید چه ویژگیهایی باشد؟
باستانی: رسانه در مجموعهای فعال است كه هم تأثیر میگذارد و هم تأثیر میگیرد. در كشور ما، رسانههای ورزشی، متحمل وزنی شدهاند که نظام سیاسی در اختیار آنان قرار داده است. بهتر است همه رسانه ها، در هر حوزهای، بتوانند وزن خودشان را داشته باشند. رسانه های ورزشی، باید بیشتر به متن بپردازند تا حاشیه. در حال حاضر، ساختار نشریات طوری است که خبرنگاران و افرادی که کار می کنند، تأمین مالی نیستند و ممکن است به ورزشکاران پولداری گرایش پیدا کنند. آنها این خبرنگاران را جذب میکنند و رابطه مالی با هم برقرار میسازند. نقش رسانه ملی در این زمینه به جهت فراگیری منحصر به فرد، نقشی ممتاز و نمونه است و بسیاری از مشکلات كنونی در این بخش، حاصل کمکاری و غیرحرفهای کار کردن این رسانه است.
*خواهش میکنم در پایان، هرکدام از اساتید جمع بندی داشته باشند؟
باستانی: به نظر من، اخلاق در ورزش متأثر از رسانههاست. رسانهها، مخصوصاً رسانههای ورزشی وضعیت مطلوبی ندارند. سازمان صدا و سیما نقش غیر قابل انکاری دارد، ولی متأسفانه تا به اینجا عملكرد مطلوبی نداشته و اغلب به مسایلی پرداخته که سواد رسانهای و قدرت تحلیل و تشخیص مخاطب را پایین نگهداشته است. برای داشتن اخلاق مطلوب جامعه اسلامی در بخش ورزش، لازم است رسانههای ورزشی، به ارتقای سطح مخاطب بپردازند و از توجه افراطی به حاشیه و گرایش به زردنویسی پرهیز كنند. صدا و سیما هم با ارتقای سطح برنامه های ورزشی، نقش خود را اصلاح كند. اگر رسانهها اصلاح شوند، اخلاق در ورزش هم دچار تحول مثبت خواهد شد.
باهر: اولین مسأله پرهیز از بت سازی است و همچنین الگوگیری از افرادی که صلاحیت ندارند. رسانه هم باید حقایق را آن طور که هست انتشار بدهد. ما نیاز به منشور اخلاق در ورزش داریم که باید حتما تدوین شود.
ابراهیم آشتیانی پیشکسوت تیم ملی و باشگاه پرسپولیس، که یکی از تحصیل کرده های حوزه ورزش است، به مناسبت فرا رسیدن هفته تربیت بدنی درباره مساله اخلاق در ورزش صحبت کرد.
*از شما درخواست میکنم تعریف مشخصی از اخلاق در ورزش ارائه دهید؟
ورزش با علوم انسانی در ارتباط است و یکی از مسائلی است که می تواند جامعه را از لحاظ اخلاقی جدا کند و جوانان را از مشکلات بزرگ نجات دهد. به طور مثال جمع کردن یک گروه و صحبت کردن درباره اخلاق، کار بسیار مشکلی است، اما این امر در خلال ورزش بسیار آسان و تاثیر گذار است. ما از طریق فوتبال می توانیم خیلی از مشکلات جامعه را حل کنیم. متاسفانه همکاری در کشور ما خوب صورت نمی گیرد و به همین دلیل نمی توانیم در ورزش عالی کار کنیم. ما باید از طریق رسانه ملی، جراید و... روی این مشکل که در کل جامعه وجود دارد کار کنیم.
*چه اتفاقی در این دو، سه دهه اخیر افتاده که این همه بیاخلاقی در بین ورزشکاران ما نسبت به زمان شما بیشتر شده است؟
زمان ما تمام باشگاه ها خصوصی بودند و مدیران آن ها عاشق کار کردن بودند. نمونه بارز آن باشگاه شاهین بود. در آن زمان پول زیادی در فوتبال وجود نداشت و فوتبال به صورت آماتوری انجام می شد. رفته رفته فوتبال حرفه ای شد، اما فقط در بخش مالی و متاسفانه ورزشکاران ما در بقیه فاکتورها آماتور ماندند و حرفه ای نشدند. در حال حاضر پول حرف اصلی را می زند و هر جا که این گونه باشد، اخلاق وجود ندارد. من مدیران ناکار بلد را مقصران اصلی می دانم. مطمئن باشید، اگر لوییز سوارز در ایران آن کار زشت را انجام می داد، حداکثر دو جلسه محروم می شد. الان ورزش دولتی است و دولت هزینه های سنگینی را تقبل می کند. برخی از مدیران دولتی می آیند و اداره باشگاه ها را در دست می گیرند، اما به دلیل ناکار آمدی و وارد نبودن به چند و چون کار، مشکللات زیادی را به وجود می آورند و پاسخگوی هیچ کدام از این مشکلات نیستند. بازیکنان هم همه کار انجام می دهند و هیچ کس نیست تا آن ها را باز خواست کند. به همین دلیل است که ورزشکاران ما مشکلاتی از قبیل شب زنده داری، ماشین سواری و ... به وجود می آورند. در زمان ما آقای اکرامی یکی از مدیران کاربلد بود. ما جرات نداشتیم دست از پا خطا کنیم. اما چیزی که الان وجود دارد، بازیکن سالاری است. اما ورزشکاران ما بدانند، اگر اخلاق نداشته باشند نمی توانند بین مردم محبوب باشند.
*متاسفانه این بیاخلاقی که در ورزش به وجود آمده در سطح جامعه هم دیده میشود. به نظر شما این مشکل از ورزش به جامعه رسوخ کرده یا برعکس؟
در جامعه هم ناهنجاری وجود دارد. ورزش باید کمک کند تا این ناهنجاری از بین برود. بازیکنانی که موهایشان را آن چنانی درست می کنند و در ساک ورزشی خودشان، کیف آرایش همراه دارند و همین بازیکنان الگوهای جوانان ما می شوند، نسل جوان تصور می کند کار این ورزشکاران درست است و آن ها هم تقلید می کنند. متاسفانه ورزش در حال حاضر برعکس عمل می کند و این ناهنجاری ها را افزایش می دهد.
*چند نمونه از پارامترهای یک ورزشکار اخلاق مدار را نام ببرید؟
ورزشکار هر چه قدر از لحاظ ورزشی در درجه بالاتری قرار دارد، باید افتاده تر باشد. باید مواظب رفتارهای خودش باشد. نباید در شب نشینی ها شرکت کند. تحصیلات عالیه دیگر مساله ای است که کمک می کند، یک ورزشکار رفتار حرفه ای از خود نشان دهد. دانستن زبان بین المللی می تواند یکی دیگر از فاکتورهای مهم در این زمینه دانست.
یک ورزشکار اخلاق مدار، هر چند وقت یک بار به پایین شهر سر می زند و به فقرا کمک می کند و با در مراسم های خیریه، پیش قدم می شود.
*آیا فقط ورزشکاران در به وجود آمدن این بیاخلاقیها مقصرند؟
مدیران بیش تر از همه مقصرند و بیش ترین ضربه را به ورزش کشور می زنند. رسانه ها هم باید مسائل را آن طور که هست منعکس کنند و برخی اوقات این عزیزان هم به بی اخلاقی ها دامن می زنند و مقصر هستند. صد در صد ورزشکاران هم مقصرند اما شرایط حاکم هم مساعد نیست و نمی تواند جلوی بی اخلاقی های آنان را بگیرد.
*به وجود آمدن بخشهایی مانند کمیته اخلاق که در حال حاضر در فوتبال وجود دارد، میتواند تاثیرگذار باشد؟
به نظر من کمیته اخلاق باید وجود داشته باشد. اما چه خوب است قبل از تصمیم گیری این عزیزان درباره بی اخلاقی های ورزش، خود باشگاه ها و مسئولین ذی ربط زود تر دست به کار شوند و افراد خاطی را جریمه کنند.
/گفتگو از نوید استاد رحیمی و فریبا نباتی/