داستان

کلاس

۱۳۹۲/۰۲/۱۴ - ۱۷:۲۹:۳۱
کد خبر: ۱۲۰۳۵۱
کلاس
مریم بهزادی؛ کازرون

بابا عصبانی است. به من شک کرده. داد می زند. دست هایش را بالا آورده تا مرا بزند. فرار می کنم. کمربند به دست، حیاط خانه را دنبالم می دود. فحش می دهد. می خندم. خنده ام از سر شیطنت است اما بابا را عصبانی تر می کند. سریع تر می دود. از پله های سرداب پایین می روم. در را پشت سرم قفل می کنم. قلبم تند تند می زند و دست هایم یخ کرده.
در سرداب ایستاده ام که صدای زنگ در شنیده می شود. کنجکاوم. چهارپایه را زیر پایم می گذارم و از آن بالا می روم اما چیزی نمی بینم. روی نوک انگشتانم می ایستم. سه مرد درشت هیکل با روپوش سفید و آقای کریمی، معلمم، را می بینم . گوش هایم را به پنجره ی سرداب می چسبانم. صدایی شنیده نمی شود. چهار پایه زیر پایم می لغزد. نقش زمین می شوم. انگشتم به میز آهنی داغان پدرم کشیده می شود و خراش برمی دارد. آن را در دهان می گذارم تا دردش کم شود. دوباره روی چهارپایه می ایستم. مادر را می بینم. وسط حیاط نشسته. ریز ریز گریه می کند. بغض توی گلویم بیداد می کند. گریه دارم... پریروز را یادم می آید. آقای کریمی گفته بود کبوتر بکشیم. کشیده بودم اما سیاه رنگ. پرسید: "کلاغه؟" جواب دادم : "نه، باباش کنارش سیگار کشیده"
اشک هایم را با پشت دست پاک می کنم. دور و برم را دید می زنم. سرداب بوی بابا را می دهد. همه چیزش یک ردی از دود دارد... کشوی میزش را به زور باز می کنم. یک پاکت سیگار هست و فندکی که دو سه بار دیگر افتخار به دست گرفتنش را داشته ام. برشان می دارم. اولین نخ را روشن می کنم. هاله ای سیاه اطراف دهانم را می پوشاند. سرفه می کنم. تصویر بابا ته ذهنم زنده می شود. تازه از خانه ی دوستش آمده بود. تمام طول حیاط را از روی نشئگی لنگ زد و عاقبت با خشم مامان روبرو شد... مامان دعوایش می کرد که غذا برای خوردن نداریم... اما او فقط می خندید و به تلویزیون نگاه می کرد. کنارش نشسته بودم و کبوتر می کشیدم. بابا سیگارش را روشن کرد. مثل همیشه سرفه کردم. خندید. گفت "اگه تونستی سرفه نکنی یعنی دیگه مرد شدی"
دومین نخ را روشن می کنم. سومی، چهارمی و پنجمی را هم. پک می زنم. احساس خارشی در گلو دارم اما دیگر سرفه نمی کنم. خوش حال می شوم. "حالا دیگه من مرد این خونه ام ".

نظر شما
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز