صمد قائمپناه: اقدامات رژیم صیهونیتسی کاملاً مغایر با قوانین و مقررات بینالمللی است. این مسأله را از دو وجه میتوان مورد بررسی و ارزیابی قرار داد.
الف) اگر در چارچوب حقوق بینالملل فلسطین را به عنوان دولتی در حال تأسیس تلقی کنیم - دولتی که تشکیلات مرکزی دارد و در چارچوب قواعد حقوق بین الملل رفتار خود را تعریف کرده و تعهدات بینالمللی پذیرفته – در این حالت دولت فلسطین در قبال شهروندان خود مسئول خواهد بود و باید از اتباع خود در قبال تجاوزات خارجی دفاع کند.
ب) در حالت دوم حتی اگر فلسطین را به عنوان دولت هم نپذیریم و آنها را شهروندان غیر رسمی ساکن در سرزمینهای اشغالی بدانیم، با این وصف نیز اقدامات اخیر رژیم صهیونیستی را میتوان حملۀ مسلحانۀ داخلی دولتی بر علیه شهروندان خود بدانیم. این اقدام در حقوق بینالملل نامشروع تلقی شده است. در چارچوب اصول حقوق بینالملل اگر دولتی بدون هیچگونه دلیل مشخص به نقض قواعد و قوانین حقوق بینالملل بر علیه شهروندان خود بپردازد، مسئول هستند. حملات حکومت برعلیه مردم غیر نظامی داخل سرزمین خود مسئولیتآفرین است و تحت عنوان حملات مسلحانۀ داخلی در چارچوب کنوانسیون ژنو جنایت برعلیه بشریت تلقی میشود و عاملان آن جنایتکاران جنگی اند.
دلیل بحران اخیر در فلسطین اشغالی را چه میدانید؟
اختلافات اسرائیل و فلسطین ریشهای تاریخی و دیرینه دارد و سابقۀ آن به دوران شکلگیری اسرائیل به عنوان دولت جعلی در منطقه خاورمیانه باز میگردد، امری که تاکنون همواره در اشکال مختلف تجلی پیدا کرده است و هر از چندگاهی درگیریها میان طرفین به دلایل مختلف ظهور و بروز پیدا میکند. این درگیریها به خوبی نشان میدهد که طرح صلح خاورمیانه و مذاکرات مربوط به سازش که پس از انعقاد معاهدۀ اسلو در سال 1991 میلادی به این سو دنبال شده است تاکنون موفقیتآمیز نبوده است. این طرح همانگونه که «باراک اوباما» اشاره کرده است با شکست مواجه شده و به بیان دیگر مرده است. این گفته اوباما به خوبی بیانگر آن است که افققابل توجه و قابل اتکایی برای حل بحران از طریق مذاکره و دیپلماسی از جانب هر دو طرف وجود ندارد.
علت شکست مذاکرات چیست؟
این امر دلایل مختلف و متنوعی دارد؛ یکی از دلایل این وجود انشقاق و افتراق در میان گروههای فلسطینی در اینباره است. از سوی دیگر بهترین گزینه برای اسرائیل نیز وجود تفرقه و اختلاف در میان گروههای فلسطینی است.
چرا وجود اختلاف میان گروههای فلسطینی به سود رژیمصهیونیستی است؟
دلیل آن ببمناکی و هراس اسرائیلیها از تشکیل دولت مستقل و مقتدر فلسطینی در سرزمینهای اشغالی است. بر همین اساس تحرکاتی که اخیراً با هدف نزدیکی گروههای فلسطینی برای تشکیل دولت ملی – نزدیکی حماس و ساف - و پیگیری سیاستهای مسالمتجویانه صورت گرفت خوشآیند اسرائیلیها نیست؛ چرا که تشکیل کشور قدرتمند در سرزمینهای اشعالی آیندۀ اسرائیل را با تهدید روبرو خواهد ساخته و از سوی دیگر فشارها بینالمللی را در جهت کنترل اقدامات خودسرانۀ این رژیم افزایش خواهد داد. از یاد نبریم که اسرائیل همواره اقدامات تجاوزکارانۀ خود را با توسل به برخی از اقدامات گروههای فلسطینی توجیه میکند. به اعتقاد من هدف اصلی رژیم صهیونیستی جلوگیری از وحدت گروههای فلسطینی است. اسرائیل خواهان تمایز قائل شدن میان جنبش فتح و حماس بوده است و بر مبنای هیمن منطق این رژیم تاکنون حماس را به رسمیت نشناخته است. این اقدام رژیم صهیونیستی به نوعی تبعیض بر علیه گروههای فلسطینی و مانعی جدی بر سر وحدت میان آنهاست.
با این وصف کشته شدن سه سرباز اسرائیلی چیزی جز بهانه و دستاویزی برای رژیم صهیونیستی نیست؟
به نظر میرسد کشته شدن سه سرباز و متعاقب آن نوجوان فلسطینی نیز تبعی است و با توجه اهداف اصلی صهیونیستها معنادار خواهد شد. علاوه بر این اسرائیلیها هر از چندگاهی در صدد بر میآیند تا قدرت حماس را مورد سنجش و آزمون قرار دهند؛ چنانچه شاهد آن هستیم که در جریان درگیریهای اخیر در غزه نیز این طرف اسرائیل است که برای برگزاری آتش بس پیشقدم شده است؛ چرا که این رژیم در جریان حملات اخیر به خوبی خوبی متوجه این نکته شده است که حماس از توانایی نظامی بالایی برخوردار است.
با توجه به شرایط حاد و پرتنش منطقه، آیا رژیم صهیونیستی در صدد بهرهگیری از این شرایط برای حمله تمام عیار به غزه بر نیامده است؟
در مورد شرایط منطقهای باید گفت خود اسرائیل در ایجاد، هدایت و کنترل این شرایط نقش داشته است و به دنبال بهرهبرداری از این شرایط است. به هر حال کشورهای حامی مقاومت در شرایط حاضر درگیر مسائل داخلی یا بینالمللی خود هستند و نمیتوانند بر روی مسألۀ فلسطین و گروههای مقاومت تمرکز کنند. رژیم صهیونیستی به دنبال وارد ساختن ضربهای مهلک به گروههای مقاومت است؛ با این حال حملات اسرائیل باعث تقلیل منابع لجستیک و توان نظامی حماس نشده است و قربانیان تهاجم عمدتاً غیر نظامیان بودهاند. به نظر نمیرسد حملات اخیر تأثیر آنچنانی در تغییر رویکرد حماس در قبال اسرائیل بوده باشد.
در بحران اخیر در غزه شاهد سکوت مجامع بینالمللی، منطقهای و فرامنطقهای هستیم؟
بیتوجهی نهادهای بینالمللی دلایل متعددی دارد. یکی از دلایل این امر این است که این بحران به بحرانی دائمی در جامعۀ بینالملل تبدیل شده است و به گونهای که مردم جهان به تکرار آن عادت کردهاند. از دیگر دلایل این امر این است که متأسفانه رسانههای جهانی در اختیار رژیم صهیونیستی و حامیان آن قرار دارد و آنها از این توان برای شکلدهی به افکار عمومی جهان بر ضد جنبش حماس استفاده کردهاند. علاوه بر این با بهرهگیری از قدرت رسانهای و نرم خود میکوشد از حماس چهره یک گروه تروریستی و غیر مسئول را در نظام بینالملل ارائه دهد؛ رژیم صهیونیستی با بهرهگیری حداکثری از این تصویر؛ تجاوزات خود به نوار غزه را در راستای دفاع از منافع تأمین امنیت داخلی و دفاع از خود میداند.
در کنار این عوامل رژیم صهیونیستی توانسته است در میان کشورهای اسلامی منطقه نیز انشقاق و افتراق ایجاد کند و متحدینی همچون مصر، اردن، عربستان و قطر ملاحظاتی در رابطۀ خود با اسرائیل دارند و به نوعی غیر رسمی اسرائیل را به رسمیت شناختهاند. با توجه به وساطت همین عوامل است که شاهد صدور قطعنامهای توصیهای و نه الزامآور از سوی شورای امنیت سازمان ملل در قبال بحران اخیر هستند.
اقدامات رژیم صهیونیستی مغایر با قوانین و مقررات حقوق بینالمللی نیست؟
اقدامات رژیم صیهونیتسی کاملاً مغایر با قوانین و مقررات بینالمللی است. این مسأله را از دو وجه میتوان مورد بررسی و ارزیابی قرار داد.
الف) اگر در چارچوب حقوق بینالملل فلسطین را به عنوان دولتی در حال تأسیس تلقی کنیم - دولتی که تشکیلات مرکزی دارد و در چارچوب قواعد حقوق بین الملل رفتار خود را تعریف کرده و تعهدات بینالمللی پذیرفته – در این حالت دولت فلسطین در قبال شهروندان خود مسئول خواهد بود و باید از اتباع خود در قبال تجاوزات خارجی دفاع کند.
ب) در حالت دوم حتی اگر فلسطین را به عنوان دولت هم نپذیریم و آنها را شهروندان غیر رسمی ساکن در سرزمینهای اشغالی بدانیم، با این وصف نیز اقدامات اخیر رژیم صهیونیستی را میتوان حملۀ مسلحانۀ داخلی دولتی بر علیه شهروندان خود بدانیم. این اقدام در حقوق بینالملل نامشروع تلقی شده است. در چارچوب اصول حقوق بینالملل اگر دولتی بدون هیچگونه دلیل مشخص به نقض قواعد و قوانین حقوق بینالملل بر علیه شهروندان خود بپردازد، مسئول هستند. حملات حکومت برعلیه مردم غیر نظامی داخل سرزمین خود مسئولیتآفرین است و تحت عنوان حملات مسلحانۀ داخلی در چارچوب کنوانسیون ژنو جنایت برعلیه بشریت تلقی میشود و عاملان آن جنایتکاران جنگی اند.
با این حال باید افزود که سیاست بینالملل بر حقوق بینالملل تسلط و هژمونی دارد و قواعد حقوق بین الملل را سیاست بین الملل تعیین و تفسیر میکند و به همین دلیل است که ما موضع واحدی از سوی کشورها در قبال بحران فلسطین مشاهده نمیکنیم و قطعنامهها با وتو مواجه می شوند، امری که خود موجب تشدید خصومتها و درگیریها در فلسطین اشغالی میشود.
در پایان گفتگو راهحل بحران اخیر در فلسطین اشغالی را چه میدانید؟
به اعتقاد من راهحل منطقی که هم به نفع اسرائیلیهای معتدل - و نه رادیکال – و در عینحال فلسطینیها باشد این است که در درجۀ اول بین گروههای فلسطینی وحدت تحقق یابد و در مرحلۀ بعد با کمک مجامع بینالمللی و دولتهای منطقهای رژیم صهیونیستی را مجبور به پذیرش دولت مستقل فلسطینی در سرزمینهای اشغالی بکند. این اقدام از یکسو میتواند به قاعدهمندی و هنجارمند شدن رفتار فلسطینیها در چارچوب ساختار دولت – ملت منتهی شود و از سویی دیگر هزینۀ اقدامات یکجانبۀ اسرائیلیها بر علیه یک دولت بینالمللی را افزایش دهد. اگر این امر متحقق نشود و ما کماکان شاهد افتراق آراء و جدایی میان گروههای فلسطینی باشیم؛ در چنین شرایطی بحرانها نظیر آنچه در شرایط حاضر در غزه شاهدیم کماکان تداوم خواهند داشت و تکرار خواهند شد.