در راه فكر میكردم قرار است برای تهیه گزارشی از یك نمایشگاه نقاشی مثل تمام نمایشگاههایی كه در خانه هنرمندان برگزار میشود به آنجا بروم. با این تفاوت كه این بار سعادت پیدا كردهام درباره آثار یك شهید نیرو هوایی ارتش گزارش تهیه كنم. اما داستان اینقدر خلاصه، كوتاه و ساده نبود...
***
اینجا هستم. خانه هنرمندان نگارخانه نامی. نمایشگاه «بوم عشق» منتخب آثار هنرمندانی چون محمود جوادیپور، كیخسرو خروش، محسن سهیلی خوانساری، مهدی ویشگایی، آندره گوالوویج و سرهنگ شهید مرتضی نویدی یكتا.
سهیل نویدی یكتا (فرزند شهید) هنوز نرسیده و من به تابلوهای زیبای رنگ روغن برای چندمین بار نگاهی میاندازم و مطلبی كه از روزنامهای در سال 79 درشت در كنار آثار به چاپ رسیده است را دوباره مرور میكنم؛
"مرتضی نویدی یكتا از سن 13 سالگی به یادگیری هنر نقاشی پرداخته و در دورههای آزاد طراحی و نقاشی دانشگاه تهران شركت كرده است. او در زمینه طراحی و كاریكاتور با هفته نامه توفیق پیش از انقلاب در نقد وضعیت موجود آن دوران همكاری داشته و در سالهای 52 تا 65 در محضر اساتیدی بوده است كه اكنون نمایشگاه آثارشان در نگارخانه نامی برپا شده است. در كنار این سیر هنری نویدی در سال 50 وارد دانشكده افسری نیروی هوایی شده و این راه به سال 64 و آخرین عملیات جنگی –والفجر 8 آزادسازی شهر فاو- میرسد كه نویدی در آن حضور داشته و طی آن مجروح شیمیایی میشود. جراحتی كه جانبازی وی در طول 8 سال را به دنبال داشته و به شهادتش در 17آبان 72 در 45 سالگی منجر میشود."
هنوز مانده تا بفهمم روزی می رسد که برای تهیه گزارش از یک نمایشگاه نقاشی نه از رنگ حرفی می زنم نه تکنیک که تنها باید به شانه هایم یاد بدهم نلرزند و به گلویم التماس کنم همه بغض ها را تاب بیاورد...
فرزند شهید از راه می رسد و آنجاست كه میفهمم این پایان قصه كه نه ابتدای آن است. وقتی او در 14 سالگی و خواهرش سما در 9 سالگی پدرشان را از دست میدهند و خانواده سه نفرهشان تنها میماند با خاطره سرمایه و خانه از دست رفتهای كه هزینه مداوای پدر شده چرا كه شهید نویدییكتا حاضر نبود از مزایای جانبازی خود بهرهای ببرد...
هنوز به میانه قصه هم نرسیدهایم وقتی پی میبرم مادر سماء و سهیل پس از پشت سر گذاشتن مشكلات بسیاری كه با شهادت همسر بر تعدادشان افزوده شده است، 6 سال بعد به بیماری دیابت مبتلا میشود و 4 سال بعد، او نیز خواهر و برادر را تنها میگذارد.
نامهها و درخواستهایی که از سال 79 به تایید و موافقت میرسند اما انگار این موافقتها تنها کلامی است و امضاهایی که پایشان خورده دردی از فرزندان شهید نویدییکتا دوا نمیکند. فشار تنهایی و مشکلات باعث ترک تحصیل سما میشود.
سهیل و سما تنها گنجینه مادی که دارند آثار پدرشان است كه درخواستشان خرید این آثار و سامان گرفتن زندگیشان با وجه دریافتی از این راه است كه سرپناه مطمئنی داشته باشند و سرمایهای برای زندگی. یك زندگی آبرومند تنها درخواستشان است اما گنجینهای كه برای رسیدن به این درخواست عرضه میكنند و خریداری ندارد، بیش از این ها میارزد...
سرویس فرهنگ و هنر برنا/مریم عرفانیان