به گزارش خبرنگار سینمایی برنا، «رالی ایرانی» نخستین فیلم مسابقهای در کشور محسوب میشود و از این جهت بسیاری منتظر بودند تا این اثر وارد بازار شود و آن را مورد آنالیز قرار دهند. سازندگان این فیلم در تلاش بودند تا چهرۀ واقعی ستارگان را بدون نقاب و فارغ از دکوپاژ آثار سینمایی و تلویزیونی در مواجهه با صحنههای مخاطرهآمیز به مخاطب ارائه دهند. به بهانۀ پخش «رالی ایرانی» در بازار با آرش معیریان (کارگردان) و محمدرضا لطفی (منتقد) میزگردی در خبرگزاری برنا انجام شد که بخش دوم آن را از نظر میگذرانید؛ شما در حرفهایتان مدام روی لغت فیلم مسابقهای تاکید داریدعلت این موضوع چیست؟
آرش معیریان: برای اینکه «رالی ایرانی» در هیچ کدام از این کلمات به طور جداگانه نمیگنجد این برای نخستین بار بود که در ایران ما رئالیتی شو میساختیم کاری که هم یک مسابقه جذاب است و هم به لحاظ ساختار شبیه به یک فیلم سینمایی است شما اگر به شعار فیلم ما نگاه کنید متوجه خواهید شد ما شعار« فیلمی متفاوت در ژانری متفاوت» را برای خودمان انتخاب کردیم یعنی در واقع کاری که ما ارائه دادیم در هیچ یک از قالبهای که در فیلم و سریالها وجود داشت قرار نمیگرفت از این جهت که نیمی از کار ما طراحی و دکوپاز داشت اما نیمی دیگر به دلیل فضای که در پیش داشتیم فاقد این موضوع بود ما سه گروه از بازیگرن را در سه دسته تقسیمبندی کردیم هدف ما این بود که یک زن و شوهر را در کنار یک تیم دو نفره خانم و آقا قرار دهیم به همین دسته بندی اولمان شامل (محمدرضا فروتن، سیروان خسروی)، (الناز شاکردوست بهنوش بختیاری)، (نیما فلاح و سحر ولدبیگی ) بود.
محمدرضا لطفی: در همه جای دنیا ساخت و اجرای مسابقه در نوع خودش در میزان دیده شدن یک شبکه بسیار تعیین کننده است اما متاسفانه ما آنطور که باید در این زمینه پیشرفت نداشتیم و پررنگترین مسابقهای که در ذهن مخاطبان ما از برنامههای تلویزیونی نقش بسته است «مسابقه بزرگ» است که در واقع نمونه درستی از مسابقه هم نبود به همین جهت فکر میکنم آرش معیریان کار بسیار دشواری را در پیش داشت چرا که باید ضمن حفظ ارکانهای مسابقه در «رالی ایرانی» و پایبند بودن به رعایت اصول اخلاقی و حرفهای یک رقابت، المانهای ساخت یک فیلم سینمایی را هم در کارش رعایت میکرد. از طرفی او باید تا حدی به فیلمنامه هم وفادار میماند و دکوپاژ و میزانسن را در کارش رعایت میکرد.
حالا که صحبت از دکوپاژ و میزانسن به میان آمد این سوال برای من به وجود آمد شما چطور در یک مسابقه که بیشک بسیاری از صحنههای آن غیر قابل پیشبینی است این موارد را لحاظ کردید؟
آرش معیریان: به نکته بسیار خوبی اشاره کردید«رالی ایرانی» به شدت به پیش تولید وابسته بود به همین دلیل ما شش ماه را صرف این موضوع کردیم تا بتوانیم فیلمبرداری این مسابقه را در هفتاد دو ساعت انجام دهیم پنجاه درصد این مسابقه کاملا غیر قابل پیش بینی بود اما پنجاه درصد دیگر آن تا حدی از قبل طراحی شده بود تمام تلاش ما بر این بود که تمهیدات لازم را برای بروز اتفاقهای مختلف در نظر بگیریم به همین دلیل ما روی کلاه بازیگرانمان دو دوربین نصب کردیم، دو فیلمبردار به همراه دو صدابردار و دو نفر به عنوان گروه تدارکات و یک آمبولانس هر تیم را به طور جداگانه همراهی میکرد. یک دوربین پشت صحنه هم به طور کامل تمام اتفاقات را ضبط میکرد ما دو تیم پشتیبانی را هم در نظر گرفته بودیم. یک تیم که به نوعی قبل از ما در محل حاضر میشد و مواردی را که ما میخواستیم را در صحنه لحاظ می کرد مثلا اگر قرار بود انفجاری را در جاده داشته باشیم تا شرکت کنندگانمان با این صحنه مواجه شود و عکس العمل آنها را ضبط کنیم را فراهم میکرد و تیم دیگری هم در صحنه وجود داشت تا بعد از حضور ما عرصه را پاکسازی کند. دوربین پشت صحنه هم همراه بازیگران وجود داشت که به شکل تمام وقت از بازیگران ما فیلمبرداری میکرد ما محلی را هم در نظر گرفته بودیم تا دوربینها تعویض شوند و حافظه آن تخلیه شود و از نو شارژ شوند ناگفته نماند که یک دوربین با قابلیت ضد آب و تصویربرداری در شب هم در اختیار اعضای تیم قرار داشت. ما تا حدی پیش بینی میکردیم که اگر بازیگران ما مثلا وارد دریاچهای در بهشهر میشوند ممکن است در کجا استقرار پیدا کنند به نوعی ما به شکل نامحسوس آنها را به آن سمت هدایت میکردیم و بستر را برای حضورشان فراهم میکردیم و دوربین را در آنجا قرار میدادیم.
در طول هفتاد و دو ساعتی که فیلمبرداری داشتند گروهتان باید به چه شکلی با هم به رقابت میپرداختند؟
آرش معیریان: هر کدام از اعضای گروه ما از سه نقطه مختلف ایران باید خودشان را به جای که ما تعیین کرده بودیم برسانند در این مسیر ما مبلغی پول برای آنها در نظر گرفته بودیم که با تکیه بر این مبلغ اعضای تیم باید خودشان را به مقصد حال به هر شیوه ای که خودشان میدانند برسانند و از همین طریق بنزین بزنند غذا بخورند و سایر مایحتاج خودشان را فراهم کنند از طرفی ما این امکان را در اختیار آنها قرار دادیم تا از شهرت خودشان هم در صورت لزوم و تمایل استفاده کنند و مثلا پولشان را در جای دیگر هزینه کنند اما با تکیه بر چهره بودنشان بنزین بزنند و یا ... از طرفی آنها باید برنامه ریزی میداشتند تا خودشان را به آن جایگاهی که ما تعریف کردیم برسانند و در این راه با مشکلات بسیاری نظیر انفجار، تصادف و یا گذر از صحنههای خطرناک مواجه بودند بازیگران ما هیچ یک در جریان اتفاقاتی که برای آنها رخ میداد نبودند و در برخورد با این حوادث تلاش ما براین بود که عکسالعمل واقعی آنها را بسنجیم و نشان دهیم که آیا این افراد برای رسیدن به جایزه حاضرند مسائل اخلاقی را نادیده بگیرند یا ترجیح میدهند اخلاق را در اولویت قرار دهند هر چند که در این موارد اتفاقات غیر قابل پیش بینی و جالب زیادی رخ داد.
چه اتفاقاتی؟
آرش معیریان: ما در جاده شمال قرار بود که انفجاری را داشته باشیم به همین دلیل اداره کل نیروی انتظامی قضیه را مطرح کردیم و آنها هم پذیرفتند اما ظاهرا آنها فراموش کردند که قضیه را با نیروی انتظامی آن منطقه در میان بگذارند به همین خاطر وقتی این انفجار رخ داد اعضای نیروی انتظامی ما را دستگیر کردند چون نمیدانستند قضیه از چه قرار است و این انفجارها صرفا برای فیلم بود از طرفی رقابت کنندگان ما هم در راه بودند و هر لحاظ ممکن بود به مقصد برسند و از آنجای که ما نمیخواستیم با توضیح دادن به نیروی انتظامی قضیه را لو بدهیم و در نهایت زحماتمان بر باد رود ، ترجیح دادیم سکوت کنیم تا شرکتکنندگان از آن صحنه عبور کنند و بعد توضیحاتمان را ارائه دهیم وخب در طول آن مدتی قراربود بازیگران ما از این صحنه عبور کنند در بازداشت به سر بردیم.(باخنده)
نقش فرزاد حسنی در این میان چه بود؟
آرش معیریان: فرزاد به نوعی نقش داور و لیدر گروه را بازی میکرد او در یک ون قرار داشت و به کمک چند مانیتور و تصاویری که از دوربینها به او میرسید، رصد میکرد.
در طول چند سال اخیر به دلیل هزینههای بالای که تولید یک کار داشت کم پیش میآید که تهیه کننده و یا کارگردانی تمایل داشته باشد که دوربینش را حتی خارج ازآپارتمان ببرد چه برسد به اینکه تصمیم بگیرد کاری خارج از شهر را تولید کند؟
محمدرضا لطفی: البته این موضوع جای تاسف بسیاری را دارد چون همین استفاده بیرویه از لوکیشنهای داخلی باعث میشود که آثار ما ناخواسته دچار نوعی تکرار و کلیشه شود اما خب از آن طرف هزینههای که در ساخت یک کار برون شهری و خارج از تهران وجود دارد بسیار زیاد است و با وضعیت نامناسب فروش کارها و کپی رایتهای غیرقانونی واقعا نمیتوان این توقع را از سازندگان داشت که دوربین را از تهران بیرون ببرند.
آرش معیریان: کشور ما از جغرافیای زیبای برخوردار است و چهار فصل زیبا را دارد و بیشک شما میتوانید با رفتن به هر نقطه از کشور تصاویر زیبای را خلق کنید اما همانطور که محمدرضا لطفی هم به آن اشاره کرد این امکان چندان برای سازندگان ما وجود ندارد اما ما سعی کردیم بی اعتنا به این موارد نقاط زیبای از کشورمان را به تصویر بکشیم و در برنامههایمان هم هست که در سری بعد «رالی ایرانی » خلیج فارس را به عنوان یکی از لوکیشنهایمان انتخاب کنیم.