به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون برنا، امیر سلطاناحمدی متولد سال 1359 و فارغالتحصیل رشته تئاتر (گرایش بازیگری) از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. او که تا به حال حضور پررنگی در ژانر کودک داشته یکی از اعضای ثابت گروه کلاه قرمزی است که در آثاری چون: مومو و مومی و مدرسه عمو متل به عنوان صداپیشه، خونه گل پرینا، مکتبخانه غیرانتفاعی، سری آخر سنجد خبرنگار به عنوان بازیگر، دست دسی صداش میاد در سمت کارگردان، سری سوم دانی و من به عنوان نویسنده و... حضور داشته است.
عروسک پسرعمهزا علاوه بر خالقان اصلیاش وجود دو عنصر عروسکگردان و صداپیشه را در کارنامه خود دارد که از عوامل موفقیتش به شمار میروند. با «امیر سلطان احمدی» عروسکگردان این عروسک درباره کلاه قرمزی 92 همکلام شدیم.
دنیای کودک از چه زمانی شما را مشغول خود کرد؟
اولین کار عروسکیام در سال 83 با مریم سعادت و کاری به نام مومو و مومی بود که در آنجا صداپیشه بودم. آن زمان فکر میکردم که روحیاتم زیاد مناسب فضای کارهایی از این دست (با مخاطب کودک) نیست ولی ایشان به من این اطمینان را دادند که میتوانی و دیگر از آن زمان به بعد به این نتیجه رسیدم که فضای دوست داشتنیای در این حیطه هست و جالب اینجا بود که بعد از آن دیگر تمایل به رفتن به کارهای بزرگسال را نداشتم. از آن به بعد خیلی کم پیش آمده که کار بزرگسال انجام دهم.
از آنجایی که در اکثر بخشهای ژانر کودک کار کردید خودتان کدام را بیشتر میپسندید؟
اگر مطمئن بودم که زندگیام با یکی از این شاخهها پیش میرود حتما کارگردانی را انتخاب میکردم چراکه فقط کارگردانی است که راضیام میکند.
از چه طریقی به گروه کلاه قرمزی پیوستید؟
توسط دنیا فنیزاده به گروه معرفی شدم و از سال 88 در تمام کارهای گروه حضور داشتم. در سری اول مجموعه، عروسک گیگیلی را هم من بازی میدادم اما در سریهای بعد به علت حجم بالای کاری پسرعمه زا دیگر عروسکی به غیر از آن بازی ندادم.
خودتان چقدر شخصیت عروسک پسرعمهزا را دوست دارید؟
در چنین مجموعههایی اگر کارگردان کاری که انجام میدهد برایش مهم باشد، قطعا من عروسکگردان نیز از ماحصل کار راضیام و ایرج طهماسب یکی از همین افرادی است که میشود مثال زد و اینکه یک کارگردان به کوچکترین جزئی در کارش دقت میکند و برایش اهمیت دارد من نوعی را هم به این سمت میبرد تا کار و عروسک پسرعمهزا برایم مهم شود و به آن نگاه ویژهتری داشته باشم. ایشان مدام از بچهها میخواستند که خلاقیتی را در کارشان ایجاد کنند و همین برای تک تک ما انگیزهای برای ادامه کار بود.
تا چه میزان با محمدرضا هدایتی صداپیشه این عروسک تعامل داشتید؟
فکر میکنم من و ایشان بین عروسکگردانها و صداپیشههای عروسکها از معدود افراد گروه بودیم که از قبل با هم آشنایی نداشتیم و تا به حال هم کار مشترکی انجام نداده بودیم. اکثر افراد گروه با هم هم دانشکدهای بودند و کار مشترک داشتند و همین باعث شد تا پروسه هماهنگ شدنمان با یکدیگر کمی طول بکشد.
از ویژگیهایی که مجموعه «کلاه قرمزی92» برای مخاطب در این سالها داشته، میتوان به این نکته اشاره کرد که تمامی عروسکها کمکم و در مدت زمان جذابیت پیدا میکنند و هیچکدام به یکباره تمام آنچه دارند، رو نمیکنند و این موضوع درمورد پسرعمه هم وجود داشت. یادم است اوایل حتی صحبت کردن او هم مشخص نبود.
بله، موافقم و این همان چیزی است که مد نظر کارگردان است. به هر حال شاید اگر هر کاراکتر در همان ابتدای کار هر چه در چنته دارد را رو کند، در طول زمان جذابیتش را برای مخاطب از دست بدهد. این فرمول یعنی نامفهوم صحبت کردن یک کاراکتر یا کم حرف بودن او در ابتدای ورود، برای معرفی و جا انداختن بعضی از کاراکترهای این مجموعه جواب داده است. البته پسرعمه چندین سال است که به شهر آمده و دیگر صحبت کردنش هم درست و مفهوم شده است. شاید یکی از دلایل این موضوع هم برمیگردد به اینکه ما در روزهای اول آیتمهای شلوغ زیادی داریم اما وقتی خلوتتر میشود، کاراکترها بیشتر میتوانند خودشان را نشان دهند ضمن اینکه در سیستم بداهه یکی از مهمترین اصول این است که صداپیشهها به یکدیگر مهلت دیدهشدن بدهند.
خودتان با این روند موافقید؟
بله. من زیاد با مخاطب کار ارتباط ندارم اما اگر در جایگاه کارگردان این اثر بودم، همین رویه را در پیش میگرفتم.
اکثر عروسکهای این مجموعه با اینکه تکراریاند اما هیچگاه جذابیت اولیه خود را برای مخاطب از دست نمی دهند. دلیلش چیست؟
به هر حال یکی از دلایل این موضوع بعد نوستالژیکی است که در میان کودکان دهه شصتی وجود دارد. اینکه همه آنها با این عروسک خاطره دارند، نمیتوان نادیده گرفت اما باید بگویم که ایرج طهماسب و حمید جبلی واقعا هنرمندان موفقی بودند که هم در دوره پیش و هم در سالهای اخیر، توانستند مخاطب را با خود همراه کنند چراکه عروسکهای دیگری هم در همان سالها بودند اما هیچکدام محبوبیت کلاه قرمزی را نداشتند. ضمن اینکه همانطور که در قبل هم گفتم همان اهمیتی که این دو برای کارشان قائلند بخشی از این موفقیت را رقم زده است.
برای اینکه شخصیت پسر عمه در این سالها به تکرار نیفتد، چه کردید؟
یکی از خصیصههای یک عروسکگردان، دیده نشدن اوست و به نظرم این خوب است و اصلا مهم نیست چه کسی چه عروسکی را بازی میدهد، بلکه مهم این است که مردم عروسکها را باور داشته باشند و در این زمینه هم کارگردان خیلی به ما کمک میکند تا به تکرار نیفتیم.
در ضبطها چطور با محمدرضا هدایتی هماهنگ میشوید؟
خیلی وقتها او جملهای میگوید که در ذهن من جرقه میزند،چه کار کنم. عروسک گردانی به قول ایرج طهماسب مهندسی میخواهد و لازمه این همان تجربه پشت تجربه است که باعث میشود من عروسک گردان به یکباره هیجان زده نشوم و اگر صداپیشه جملهای را گفت من از قبل بدانم که باید چه کار کنم.
کار شما سختتر است یا صداپیشه؟
هر دو. خیلیها فکر میکنند فردی که صداپیشه عروسک است، عروسک را نیز بازی میدهد و اصلا هم کار سختی نیست! اما به عقیده من هر دو سخت است و حتی کار صداپیشه کمی سختتر است. سختی کار عروسک گردان بیشتر مربوط به فشار فیزیکیای است که در طول کار تحمل میکند اما خستگی فکریای که برای صداپیشه در کار بداهه پیش میآید سختتر از کار ماست. برای مثال ممکن است که یک روز من در شرایط خوبی نباشم اما در هر صورت می توانم عروسک را با توجه به حرکات قبلی اش بازی دهم اما اگر این اتفاق برای محمدرضا هدایتی (صداپیشه) بیفتد خیلی سخت است که بتواند در شرایط نامناسب خودش به جای عروسک قرار بگیرد و آن شیطنت های پسرعمه را دربیاورد. یکی از اساتید خوبم محمد اعلمی که در عروسک گردانی بسیار به ایشان مدیونم می گفتند اصل اول این است که عروسک را طوری بگیریم که بیننده مطمئن شود پای او روی یک زمین یا هر چیز سفتی است و بعد باید بتوانیم درست فک بزنیم. حال هر خلاقیت حرکتی ای که توسط عروسک گردان به تصویر کشیده می شود نباید اصل اول را تحت الشعاع قرار دهد.
چقدر سعی می کنید که کودک درون فعالی داشته باشید؟
کودک درون فعالی دارم اما سالها که میگذرند به این نتیجه می رسم که حفظ کردنش خیلی مشکل است چراکه دیگر آدم خواسته یا ناخواسته درگیر مسائل و معضلات زندگی میشود و ممکن است کمتر از سابق به کودک درونش اهمیت دهد.اما در کل از آنجا که دیدم به زندگی مثبت است، همین باعث میشود که در اکثر اوقات کودک درونم را زنده نگه دارم.
رابطهتان با کودکان چطور است؟
خیلی خوب و اگر کودکی در جمعی حضور داشته باشد مطمئن باشید من آنجا هستم و با او سرگرم هستم.از کودکی به دلیل اینکه فرزند آخر خانواده بودم در سن کم هم دایی شدم و هم عمو و به عبارتی میتوان گفت از کودکی با بچه ها عجین بودم.
عروسکگردانها برای آمادگی جسمانی شان تمرینات خاصی دارند؟
بله ما در رشته مان همیشه هم تمرین بدن و هم بیان داشتیم ضمن اینکه هر عروسکگردانی برای سلامتی بدن خود باید تمارین مخصوصی را داشته باشد مخصوصا در مورد افرادی که هر روز برنامه دارند اگر تمرین نداشته باشند ممکن است در سن 40 سالگی با مشکل روبرو شوند.در کل شغل ما تا حدودی غیر استاندارد است و بدن ما باید طوری قرار بگیرد که عروسک صاف بایستد و معمولا هم دکورها بر اساس شرایط فیزیکی عروسکگردانها ساخته نمی شوند اما در مجموعه کلاه قرمزی به دلیل حساسیتهای بالای کاری آقایان جبلی و طهماسب و اینکه خودشان سالها در این حیطه بودند تمام دکورها استاندارد ساخته شده بود و ما هیچ مشکلی نداشتیم.
تفاوت کارهای عروسکی در ایران و خارج در بحث استاندارد سازی است؟
بله، طراحی دکور کارهای تمام عروسکی در خارج از کشور به گونهای است که عروسک گردان به صورت ایستاده عروسک را بازی میدهد و به نسبت عروسکگردان های ما فشار فیزیکی کمتری را تحمل میکند.
/مائده میری/
انتهای پیام