به گزارش گروه خبر خبرگزاری برنا، در تشبیهی زیبا، شعر عاشقانه را به مانند پرنده ای تشبیه کردهاند که از قلب و دل شاعر جان گرفته و به پرواز در میآید تا خود را به قلب معشوق برساند و در آنجا آرام گیرد. در ادبیات جهان شعر عاشقانه جایگاه والایی دارد و بواسطهی تاثیر عمیق آن بر مخاطب، شاعران زیادی به سراییدن این گونه از شعر پرداختهاند.
در شعر فارسی، چه در شعر سنتی و چه در شعر نو، شاعران پر آوازه و توانایی به سرودن و تقدیم شعر عاشقانهشان به معشوق پرداختهاند. از جمله این شاعران میتوان به حافظ، سعدی، مولانا و عراقی در شعر قدیم و فریدون مشیری، حمید مصدق، فروغ فرخزاد، افشین یداللهی و فاضل نظری در دوران معاصر اشاره کرد. در ادامه به برخی از این اشعار خواهیم پرداخت.
همانگونه که گفته شد یکی از شاعران توانا در سرودن شعرهای عاشقانه، شاعر نامدار "فخرالدین عراقی" است. توانایی و تاثیر او بر شعر عاشقانه به حدی است که حتی حافظ شیرازی خود را در سرودن برخی از اشعار وام دار او میداند. چنان که حافظ در غزل ۱۳۸ به آن چنین اشاره میکند:
غزلیات عراقیست سرود حافظ
که شنید این ره دلسوز که فریاد نکرد
در ادامه به ۲ شعر زیبای عاشقانه ای از عراقی را خواهید خواند:
"غزل ۲۱۹ از دیوان اشعار عراقی"
بیرخت جانا، دلم غمگین مکن
رخ مگردان از من مسکین، مکن
خود ز عشقت سینهام خون کردهای
از فراقت دیدهام خونین مکن
بر من مسکین ستم تا کی کنی؟
خستگی و عجز من میبین، مکن
چند نالم از جفا و جور تو؟
بس کن و بر من جفا چندین مکن
هر چه میخواهی بکن، بر من رواست
بی نصیبم زان لب شیرین مکن
"غزل ۲۸۸ از دیوان اشعار عراقی"
بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟
گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟
نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی
گذری کن: که خیالی شدم از تنهایی
گفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تو
من به جان آمدم، اینک تو چرا مینایی؟
بس که سودای سر زلف تو پختم به خیال
عاقبت چون سر زلف تو شدم سودایی
همه عالم به تو میبینم و این نیست عجب
به که بینم؟ که تویی چشم مرا بینایی
پیش ازین گر دگری در دل من میگنجید
جز تو را نیست کنون در دل من گنجایی
حافظ خود نیز دست توانایی بر سرودن شعرهای عاشقانه داشته است؛ بگونهای که اولین غزل از دیوان حافظ با مضمونی عاشقانه آغاز میگردد:
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد میدارد که بربندید محملها
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها
شعر عاشقانه مولانا خود حکایت دیگری است؛ زمانی که مولانا با شمس تبریزی ملاقات میکند و آن حکایات و آن شعرها از آن تراوش میکند و مولانا را واله و شیدا میکند:
همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد
چو فروشدم به دریا چو تو گوهرم نیامد
سر خنبها گشادم ز هزار خم چشیدم
چو شراب سرکش تو به لب و سرم نیامد
چه عجب که در دل من گل و یاسمن بخندد
که سمن بری لطیفی چو تو در برم نیامد
ز پیت مراد خود را دو سه روز ترک کردم
چه مراد ماند زان پس که میسرم نیامد
در فراز و فرودهای تاریخی سرزمینمان، شعر عاشقانه سینه به سینه نقل شد و به دست شاعران معاصرمان رسید؛ بگونهای که خواندن شعرهای عاشقانه جدید همتراز با شعرهای سنتی سدههای پیش زیبا و دلنواز است. از شعر فروغ گرفته تا اشعار فاضل نظری...
رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود
این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گناه و جنونم کشانده بود
رفتم که داغ بوسه پر حسرت تو را
با اشکهای دیده ز لب شستشو دهم
رفتم که ناتمام بمانم در این سرود
رفتم که با نگفته به خود آبرو دهم
"فروغ فرخزاد"
باز آی دلبرا که دلم بی قرار توست
وین جان بر لب آمده در انتظار توست
در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست
جز باده ای که در قدح غمگسار توست
ساقی به دست باش که این مست می پرست
چون خم ز پا نشست و هنوزش خمار توست
هر سوی موج فتنه گرفته ست و زین میان
آسایشی که هست مرا در کنار توست
"هوشنگ ابتهاج"
گر عقل پشت حرف دل اما نمی گذاشت
تردید پا به خلوت دنیا نمی گذاشت
از خیر هست و نیست دنیا به شوق دوست
میشد گذشت وسوسه اما نمیگذاشت
اینقدر اگر معطل پرسش نمیشدم
شاید قطار عشق مرا جا نمیگذاشت
دنیا مرا فروخت ولی کاش دست کم
چون بردگان مرا به تماشا نمیگذاشت
شاید اگر تو نیز به دریا نمیزدی
هرگز به این جزیره کسی پا نمیگذاشت
گر عقل در جدال جنون مرد جنگ بود
ما را در این مبارزه تنها نمیگذاشت
ای دل بگو به عقل که دشمن هم این چنین
در خون مرا به حال خودم وا نمیگذاشت
ما داغدار بوسه وصلیم چون دو شمع
ای کاش عشق سر به سر ما نمیگذاشت
"فاضل نظری"
آنچه در این مطلب به آن پرداخته شد، قطرهای بود از دریای شعر زیبا و عاشقانهی فارسی. هرچند که از حوصله یک نوشته خارج است، اما سعی کردیم مجموعهای زیبا از این اشعار را برای آشنایی بیشتر شما با شعر غنی و زیبای عاشقانه فارسی آماده کنیم.