نگاه طبقاتی و عارضه های کشنده آن

۱۳۹۹/۰۵/۱۲ - ۱۱:۲۰:۲۰
کد خبر: ۱۰۳۸۲۵۴
نگاه طبقاتی و عارضه های کشنده آن
نظام کاستی، قرن‌هاست برافتاده و دیگر طبقات را نمی‌توان کادربندی‌شده از نسلی‌به‌نسل دیگر سپرد.

 حالا در جهان «روستازادگان دانشمند» به‌وزیری پادشاه نمی‌روند تا «پسران ناقص‌عقل وزیر» برای گدایی به‌روستا بروند، بلکه نظام‌های شاهی را هم برانداخته‌اند و طرحی نو درانداختند تا افراد بتوانند به‌وسع دانش و توانشان در نظامات جدید صاحب جایگاه شوند.

در کشور خود ما، ایران عزیز هم با انقلاب اسلامی، ساحتی نو و بستری تازه بر اساس عدالت برای پیشرفت شکل گرفت تا فرصت برابر برای همگان فراهم باشد. با انقلاب، قلم قرمز کشیدیم بر طرح‌ها و قوانینی که راه را برای گروهی از اشراف‌زادگان به‌شاهراه می‌رساند و برای دیگر مردم به‌کوچه بن‌بست! از جمله فلسفه‌های ایجادی انقلاب همین بن‌بست‌شکنی و راه‌بندی بر شاهراه بود تا همه‌چیز بر تراز عدالت شکل بگیرد، اما دلم نمی‌آید و قلم هم در شرم می‌نشیند که بنویسم طبقاتی جدید و با عناوین دیگر شکل گرفته است و باز کوچه بن‌بست، سهم افراد مستعد است که دستی در دست اهالی رانت ندارند! دریغا که برخی به‌شتاب از آرمان‌های انقلاب دور می‌شوند و دریغا که دگرباره میان آحاد جامعه، طبقات گوناگون شکل می‌گیرد و فاصله‌ها روزافزون می‌شود. این وضع را به‌جرئت می‌توان ضدانقلابی‌ترین اوضاع نامید که اگر چاره نشود، راه را برای بیچاره‌کردنمان باز خواهد کرد؛ به‌اندازه همان «شاهراه‌های منحوس» که ذکرش رفت.

 این فاصله و شکاف، بسترساز آسیب‌های متعدد اجتماعی می‌شود که اساس جامعه را هدف قرار می‌دهد. افزایش نزاع‌های اجتماعی از سال1396، پس از 4سال کاهش، دوباره افزایشی شده است. آمار طلاق دارد خود را از یک‌سوم آمار ازدواج بالا می‌کشد. آمار پرونده‌های قضایی دارد رکورد هندوستان یک‌میلیاردو360میلیونی را رد می‌کند. همه این موارد از همین شکاف‌های طبقاتی نشئت می‌گیرد. در هندوستان، افراد شرایط را برای خود هموار می‌کنند با پذیرش وضعی که در آن قرار دارند، اما اینجا ایران است. کسی به‌شرایط رضا نمی‌دهد و نباید هم بدهد. فرصت برابر، حق همه است و همه باید از امکانات یکسان برخوردار باشند. حالا اینکه هر کس چه بهره‌ای از امکانات یکسان می‌برد و ممتاز می‌شود، به‌قاعده عدالت است. کسی را هم حرفی نمی‌رسد، اما اینکه گروهی در شرایط ازمابهتران باشند و بی‌شمار مردم ازمابدتران را با روح انقلاب و فلسفه ایجادی نهضت، منافاتی آشکار است؛ روحی که به‌عدالت و مساوات و قسط، روحی تازه بخشید. اما برخی‌ها با طبقه‌سازی جدید، با ژن خوب، با آقازادگی، با رانت‌بازی و قبیله‌گرایی و گروه‌سالاری دارند با آن آرمان‌های روشن پنجه‌درپنجه می‌شوند؛ آن هم در برخی مواقع به‌نام انقلابیگری! حال آنکه به‌جرئت می‌توان ضدانقلابی خواند این رفتارها را. می‌توان یأس برخاسته از این منش را در میان مردم به‌وفور حس کرد. می‌توان تالی‌های فاسد این نگاه طبقاتی را در عرصه‌های جامعه و فرهنگ و سیاست و به‌ویژه اقتصاد دید و احصا کرد و نشان داد. فکر می‌کنم باید این بیماری را به‌فوریت مداوا کرد، وگرنه این باتلاق، همه‌چیز را می‌بلعد. این دهان گشاده را با جامعه‌ای در تراز دینی و انقلابی، با عدالت تمام‌ساحتی می‌توان بست و جز عدالت، جز جراحی در شرایطی، درمان دیگر را نمی‌شود سراغ گرفت.

عباس محمدیان

 رئیس‌سازمان‌بسیج رسانه‌خراسان‌رضوی

 

 

نظر شما