این یک داستان نیست/ اعترافات هولناک عروس

۱۳۹۴/۰۹/۰۹ - ۱۲:۲۱:۴۲
کد خبر: ۳۴۵۲۴۰
این یک داستان نیست/ اعترافات هولناک عروس
عروس خیانتکار و پسر مورد علاقه‌اش که شوهر و مادربزرگ وی را در جماران به قتل رسانده بودند سر قرار پای در کمین پلیس گذاشتند.از ساعت 5/11 صبح 23 آبان ماه سال جاری معمای پیچیده‌ای از دو جنایت در خیابان جماران پیش‌روی تیم قضایی و پلیس تهران قرار گرفت.

به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا به نقل از شوک، وقتی مأموران کلانتری 123 نیاوران در بررسی‌های ابتدایی پی بردند جوانی 29 ساله به نام «رسول» در طبقه اول و مادربزرگ 70 ساله‌اش به نام «مریم» در طبقه دوم با ضربات چاقو کشته شده‌اند ماجرا را به بازپرس شعبه 6 دادسرای امور جنایی تهران مخابره کردند و وی به همراه تیمی از اداره 10 پلیس آگاهی پای در قتلگاه گذاشتند.

 

کارآگاهان پی بردند رسول، نوه دختری مریم بوده که در طبقه اول و به تنهایی زندگی می‌کرد و این زن نیز در طبقه دوم ساختمان زندگی می‌کرد.

پدر رسول که پس از تماس تلفنی پسرش در آخرین لحظات زندگی به خانه مادرزنش رفته بود و با ورود به ساختمان خود را در برابر این دو جنایت دیده بود به تیم تحقیق گفت: «پسرم، شب گذشته میهمان خانه من بود و صبح 23 آبان ماه برای تعویض لباس‌های خود و رفتن به محل کارش به خانه خود رفت. » وی افزود:« او هنوز داخل خانه نشده بود که با من تماس گرفت و ادعا کرد عروسم به نام آذر به خانه برگشته اما در ورودی را از داخل قفل کرده است.»

پدر رسول ادامه داد: از مدت‌ها پیش‌ بین پسرم و عروسم اختلاف شدیدی بود و آنها قصد داشتند طلاق بگیرند. آنها از یک سال پیش با هم ازدواج کرده اما از همان ابتدا اختلافات شدیدی با هم پیدا کرده بودند. در این مدت نیز پسرم به تنهایی و در طبقه اول خانه مادربزرگش زندگی می‌کرد. زمانی که رسول با من تماس گرفت و گفت که آذر به خانه‌اش آمده اما در را از داخل قفل کرده و اجازه ورود به وی را نمی‌دهد تصمیم گرفتم به خانه رسول بیایم تا جلوی دعوایشان را بگیرم اما زمانی که وارد شدم با جسد پسرم در داخل خانه و جسد مادربزرگش در راه‌پله روبه‌رو شدم.

کارآگاهان با شنیدن ادعاهای پدر رسول فاش کردند که این پسر پس از شکستن در ورودی به داخل خانه رفته و پس از درگیری مرموزانه‌ای با ضربات چاقو به گردن و سایر قسمت‌های بدنش به قتل رسیده است.با توجه به اینکه ردپای عروس خانواده در این جنایت پررنگ بود، کارآگاهان به خانه آذر در نزدیکی قتلگاه رفتند و پی بردند آذر، همزمان با وقوع جنایت گریخته است و این درحالی بود که تیم پلیسی دریافت آذر با یکی از بستگان نزدیک شوهرش به نام امیر از تهران خارج شده و هر دو به شهرهای شمالی متواری شده‌اند.هیچ سرنخی از مخفیگاه این عروس خیانتکار و پسر مورد علاقه‌اش دردست نبود تا اینکه کارآگاهان شنیدند آذر و امیر برای تهیه پول به تهران آمده‌اند که بلافاصله محل قرار آنها در دارآباد شناسایی شد و مأموران ساعت 11 هفتم آذرماه سال جاری هر دو را بازداشت کردند.آذر و امیر چاره‌ای جز اعتراف نداشتند. آذر گفت: می‌دانستم شوهرم در خانه نیست. از مدت‌ها پیش با امیر رابطه عاطفی داشتم و با هم به این خانه رفته بودیم تا اینکه شوهرم صبح سررسید و وقتی فهمید در از پشت قفل است آن را شکست و داخل شد.وی افزود: رسول ابتدا با من مواجه شد و به اعتراض پرداخت و ناگهان امیر را در خانه دید و به سمت او حمله کرد.امیر نیز گفت: وقتی شوهر آذر به سمتم آمد با چاقویی که همراهم بود او را هدف قرار دادم و بعد مادربزرگ او را که با شنیدن صدای دعوا از طبقه دوم به طبقه پایین آمده و در راه‌پله‌ها ایستاده بود از ترس اینکه ما را دیده است و لو خواهیم رفت مورد حمله قرار دادم و او را هم کشتم سپس سوار بر ماشین آذر آنجا را ترک کرده و پا به فرار گذاشتیم، در شهرهای شمالی سرگردان بودیم تا اینکه پول‌هایمان تمام شد و به تهران آمدیم و به دام افتادیم.بنابر این گزارش، آذر و امیر در بازجویی‌ها هر کدام دلایل متفاوتی را برای حضور همزمانشان در خانه قربانیان بیان کردند که تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.

نظر شما