«پیرمحمد ملازهی»، کارشناس مسائل شبه قاره، درباره علل شکلگیری جنبش عدم تعهد و مهمترین اهداف رهبران آن به خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا گفت: جنبش عدم تعهد محصول پایان جنگ جهانی دوم و قطببندی جهانی به سرپرستی اتحاد شوروی در بلوک شرق و آمریکا و بلوک غرب بود که اوج رقابتهایشان را در دو پیمان نظامی ناتو و ورشو شاهد بودیم. اما بسیاری از کشورهای دیگر نیز بودند که مایل نبودند به یکی از این دو قطب بپیوندند. در واقع اندیشه جنبش عدم تعهد محصول این برداشت کشورهایی بود که میخواستند استقلال عمل، خودشان را حفظ کنند و به هیچ کدام از این دو تا قطب قدرت رقیب نپیوندند.
او با اشاره به رهبران این جنبش یادآور شد: رهبران چند کشور مهم آن زمان در باندونگ جمع شدند و در آنجا تصمیم گرفتند که جنبشی را تحت عنوان جنش عدم تعهد ایجاد کنند. جنبش عدم تعهد یعنی که کشورها به هیچ منبع قدرت جهانی چه شرقی و چه غربی احساس تعهد و تعلق نکنند. از مهمترین رهبران جنبش عدم تعهد مارشال یوسیپ بروز تیتو، رهبر یوگسلاوی، قوام نکرومه، رهبر غنا، جمال عبدالناصر، رئیسجمهور مصر، جواهر لعل نهرو، نخستوزیر هند و احمد سوکارنو، رهبر استقلال اندونزی، بودند. نگاه رهبران این جنبش بر این اساس بود که کشورهای جهان سوم، نباید به هیچکدام از این قطبهای قدرت بپیوندند و باید به صورت مستقل از منافع ملی خودشان دفاع کنند و توسعه خود را از طریق استقلال عمل سیاسی به دست بیاورند. این جنبش در حقیقت از همان ابتدا با یکسری مشکلاتی روبرو شد که در حقیقت با اهدافی که تعیین شده بود، همخوانی نداشت به این معنا که هم اتحاد شوروی تلاش کرد بعضی از کشورها را جذب خودش کند و هم آمریکا با جناح غربی قدرت تلاش کرد که برخی از کشورها را به سمت خود، جذب کند.
ملازهی با بیان اینکه دخالت این دو قطب قدرت در واقع عامل ضعف جنبش عدم تعهد شد و این جنبش نتوانست به آن اهداف در منشور که تصویب کرده بود دست پیدا کند، خاطرنشان کرد: حتی کشورهای بزرگی مثل هندوستان به نوعی به سمت اتحاد شوروی تمایل پیدا کرد و حتی مصر که یک کشور بزرگ بود و حتی دنیای عرب، با توجه به اختلافات با اسرائیل بر سر مسأله فلسطین، ناچار بودند از کمک های اقتصادی و نظامی اتحاد شوروی سابق استفاده کنند، به همین دلیل دچار وابستگی شدیدی شدند که این وابستگیها برخلاف منشوری بود که جنبش عدم تعهد برای خودش درنظر گرفته بود.
او عنوان کرد: میتوان گفت جنبش عدم تعهد نسبت به اهدافی که تعیین کرده بود بهطور نسبی موفقیتهایی نیز داشت اما در عین حال با شکستهایی نیز روبرو شده بود. در ارتباط با ایران نیز، واقعیت این است که ایران در آن زمان در قطب غرب قرار گرفت و به سمت پیمان سنتو با آمریکا و انگلیس رفت و در آن زمان به جنبش عدم تعهد «نه» گفت.
ملازهی به رویکرد ایران نسبت به این جنبش پس از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تحولی در نگاه ایران رخ داد. به گونهای که ایران به سمت جنبش عدم تعهد تمایل پیدا کرد. بسیاری از کشورهای دیگر هم سعی کردند جنبش عدم تعهد را به نوعی بازسازی کنند و در آن بازسازی، بتوانند منافع سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و دینی خود را از منابع قدرت جهانی حفظ کنند که یکسری تلاشهایی شد ولی واقعیت این است که هنوز کشورهایی که اکنون تحت عنوان جنبش عدم تعهد، فعالیت میکنند، تعدادشان بهمراتب بیشتر از زمانی است که قبل از سقوط اتحاد شوروی و برهم خوردن قطببندی قدرت جهانی بودند. بهنوعی میتوان گفت در راستای خط فکری جنبش عدم تعهد و استقلال عمل مقابل قدرتها، تلاشهایی شده که به نوعی جنبش عدم تعهد را فعال کنند. اما حقیقت این است که جنبش عدم تعهد آن توانایی را که بتواند به عنوان یک جناح قدرتمند، مهم و تاثیرگذار در معاملات و معادلات بینالمللی ایفای نقش کند را ندارد. متأسفانه بهرغم اینکه، بیش از 50 کشور به آن پیوستند ولی این توان را ندارند و همچنان این کشورها، وابسته به منابع قدرت هستند که این برخلاف آن برداشتی است که وجود داشت.
این تحلیلگر بینالمللی بیان کرد: ایران هم متأسفانه بهرغم اینکه به لحاظ سیاسی، بعد از انقلاب اسلامی به یک استقلال عمل دست پیدا کرد اما در سایر جنبهها، به ویژه بعد اقتصادی، وابستگی بیشتری به منابع قدرت جهانی پیدا کرد و از این زاویه، ایران هم نتوانسته به اهدافی که در چارچوب منافع ملی و اهداف ایدئولوژیک که استقلال طلبی در آن وجود دارد، کاملا دست پیدا کند. به هر حال این یک واقعیت تلخی است که هیچ کشوری تا زمانی که نتواند به لحاظ اقتصادی، فرهنگی و سیاسی این توان را داشته باشد که مشکلاتش را در درون خود حل و فصل کند و نیازی به مراجعه به دیگران نداشته باشد، نمیتواند به این موضوع بیاندیشد که میتواند جنبش عدم تعهد را به یک سرانجامی برساند که بنیانگذاران آن مدنظر داشتند.
او در پایان گفت: با اجلاس هایی که جنبش عدم تعهد هر از چندگاهی در سطح وزرای خارجه و سران برگزار می کند میتوان گفت که غیر از قطعنامه ای که منتشر میکنند که بیشتر در شکل آرزو است تا تطبیق واقعیتها و شناخت دقیق مسایل جهانی، فراتر از این نتوانسته است حرکت کند، علت آن هم روشن است. علت این است که هیچ کدام از کشورهای عضو جنبش عدم تعهد آن توان عملی را برای حفظ استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را ندارند و این شامل ایران هم تا حدود زیادی متأسفانه می شود.