پدر معنوی کهگیلویه کیست؟

۱۳۹۸/۰۵/۰۵ - ۱۵:۵۴:۴۷
کد خبر: ۸۷۶۵۶۴
میراحمد تقوی‌مقدم معروف به آمیراحمد از علمای برجسته و مؤسس نخستین حوزه علمیه کهگیلویه و بویراحمد است. او پدر معنوی کهگیلویه و بویر احمد است.

به گزارش خبرگزاری برنا؛ در دین مقدس اسلام و سیره عملی پیامبر(ص) و اهل بیت همواره بر تکریم علما و دانشمندان تأکید شده است.

 آیت‌الله میر احمد تقوی‌مقدم از عالمان برجسته دینی و از رجال سیاسی، مذهبی جنوب کشور و استان کهگیلویه و بویراحمد و موسس حوزه علمیه ولی عصر است.

میراحمد تقوی‌مقدم مشهور به «آمیراحمد» سال ۱۳۰۲ در بهبهان متولد و بعد دو سال از تولد به کهگیلویه منتقل شد. پدر او میر علی صفدر تقوی عالم منطقه کهگیلویه بود. خواندن، نوشتن و مقدمات عربی و قرآن را نزد پدر آموخت، مقدمات را در بهبهان نزد شیخ عبدالهادی مجتهدی فرا گرفت و در سال ۱۳۲۸ عازم نجف اشرف شد.

آمیر احمد تقوی یکی از تأثیر گذارترین شخصیت‌های استان کهگیلویه و بویر احمد در این برهه از تاریخ استان است که پس از طی مدارج علمی در نجف اشرف تاکنون بیش از ۵۰ سال است که در کسوت یک عالم دینی منشاء خدمات فراوان و مرجع امور مردم است.

آیت‌الله میراحمد تقوی‌مقدم در شرح حالی که از خود نوشته است با نگاهی به دوران حیات خود متذکر اهمیت توجه به نماز می‌شود«بناست که حقیر خود را آنچنان که هستم معرفى کنم. در این تاریخ که ۲۰ بهمن ۱۳۸۰هشتاد سال و 68  روز از عمرم (به تقویم قمری) مى‌گذرد؛ و با جرأت کامل عرض مى‌کنم که تارک الصّلواتم! براى اینکه تا الآن یک رکعت نمازى که از اول تا آخر آن را با توجّه کامل به نماز خوانده باشم، از خود سراغ ندارم؛ و خیلى از موارد بود که ریا مانند همان مُور سیاه کوچکى که در شب تار بر سنگ سیاه حرکت کند تشریف مى‌آورد و کار نوکر حلقه به گوش آمره بالسوء را مى‌ساخت. خوشبختانه مدتى است که با عنایت خداوندى کمى وضع بهتر شده؛ به نحوى که حالت انکسار و خضوع احساس مى‌شود ولى متأسفانه زودگذر بوده و دولت مستعجل است.

همچنین در کتابی که به نام «از زبان خود» منتشر شده است در بیان آموختن سواد نوشته است «در آن زمان مدرسه دولتى نبود و میزان سوادآموزى منحصر بود به ملّا مکتبى‌ها، به این نحو که یک فردى که سواد خواندن و نوشتن داشت حاضر مى‌شد که به بچه‌ها خواندن و نوشتن یاد بدهد و براى حق زحمت ماهیانه پنج ریال -کمتر یا بیشتر- می‌گرفت. طریق آموزش چنین بود که ملّا بر صفحه کاغذى مى‌نوشت  ا ب ت ث تا آخر؛ و یک روز هم مى‌نوشت اَ بَ تَ ثَ؛ بعد مى‌نوشت اُ بُ تُ ثُ و بعد مى‌نوشت اِ بِ تِ ثِ؛ و حروف اَبْجَدْ را با حرکات آنها به همین ترتیب تعلیم می‌داد.»

در ادامه آورده است که«مرحوم والد که غریق رحمت واسعه خداوند باشد، چون مى‌دانست که فارسى زبانان با تلفظ حروف به عربى آشنایى ندارند از این جهت حاضر نشد ما را به ملّا مکتبى بسپارد و خودش با خط خود الفبا نوشت، بدین طریق که مثلاً حرف «ث» را در همان مرحله اول آموزش به نحو تلفّظ عربى که غیر از تلفّظ «س» می‌باشد به من آموخت؛ و هم چنین تلفّظ ح، ذ، ع، ض، ط، ظ را به روش تلفّظ عربى به من یاد داد؛ و از این جهت تلفّظ مخارج حروف عربی کاملاً برایم سهل و آسان شد. حقیر هم تا الان این توفیق را دارم که در تمام ایام عمر هر روزه عمل خیرى براى ایشان انجام مى‌دهم.»

تصویری از حضور در نماز جمعه سال 1360

میراحمد تقوی در نجف اشرف از محضر عالمانی چون شیخ محمد علی، شیخ علی رشتی، میرزا کاظم تبریزی، سید جلیل یزدی، سید عباس مهری، سید اسدالله مدنی، شیخ علی اصغر اراکی، آیت الله سیستانی استفاده کرد.

این عالم ربانی بعد از بازگشت به کشور از نفوذ خود برای روشنگری و تبیین ابعاد گسترده این اتفاق در میان مردم کهگیلویه استفاده کرد و در نوبت‌ها و مناسبت‌های مختلفی آنان را علیه نظام ستم‌شاهی علیرغم تهدیدهای نیروهای امنیتی و انتظامی به خیابان‌ها کشاند.

بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی با شور و هیجانی انقلابی و جهادی اقدام به تشکیل و تأسیس نهادهای دولتی در شهرستان جهت رسیدگی هرچه سریعتر به کمبودها و مشکلات بیشمار مردم کرد. و به همین منظور چندین بار با امام و مسئولین تراز اول کشور دیدار کرد و از آنها تقاضای همکاری بیشتر نمود.

در یکی از این دیدارها یکی از نکاتی که آ میر احمد از امام خمینی(ره) خواستند این بود که با توجه به اینکه شهر دهدشت همچنان امام جمعه ندارد شخصی را برای امامت جمعه دهدشت تعیین کنند. امام خمینی همانجا فرمودند خود شما. آ میر احمد گفتند که من معذورم. امام مجددا تأکید فرمودند ولی آ میر احمد گفتند: «الْإِنْسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ» و عذر خواستند. لذا امام خمینی فرمودند پس شما شخصی را معرفی کنید تا به امامت جمعه منصوب شود.

آ میر احمد تقوی در دوران جمهوری اسلامی هیچ منصب رسمی را نپذیرفتند، چون اساسا خدمت به نظام را «وظیفه» می‌دانستند.

در جریان انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی (مجلس مؤسسان) در سال ۱۳۵۸، با درخواست و اصرار اقشار مختلف مردم و علمای کهگیلویه و جامعه مدرسین حوزۀ علمیۀ قم برای پذیرش کاندیداتوری آن مجلس مواجه شدند. ولی ایشان بنابر مشی خود در عدم پذیرش مناصب رسمی، در تاریخ ۲ مرداد ۱۳۵۸ اعلامیه‌ای صادر کردند و اعلام داشتند که از پذیرفتن این امر معذور است.

با توجه به فرط نیاز استان کهگیلویه و بویراحمد به رشد فرهنگی و کسب معارف دینی آ میر احمد تقوی برای نخستین بار از دورۀ صفویه در دهۀ پنجاه در صدد یک اقدام ابتکاری مهم و اساسی در این استان برآمدند و آن تأسیس یک حوزۀ علمیه در دهدشت بود.

حوزه علمیه ولی عصر دهدشت

فقر اقتصادی آن منطقه بیش از فقر فرهنگی آن بود و تأمین هزینۀ ساخت حوزه بسیار دشوار می‌نمود. شرایط سیاسی حکومت پهلوی هم به گونه‌ای بود که نهضت امام خمینی و استقلال حوزه‌های علمی شیعه، مشروعیت حکومت را مخدوش کرده بودند و چون حکومت نمی‌توانست بر حوزه‌های علمی بزرگ مسلط بشود، می‌خواست در برابر آنها دانشگاه اسلامی تأسیس کند و یا به بهانۀ کمک و یا دستاویز دیگری نهادهای مذهبی جدیدالتأسیس و کوچک مناطق مختلف را زیر سلطۀ خود قرار دهد. این امر بر دشواری موضوع می‌افزود. در چنین شرایطی، تصمیم به تأسیس حوزۀ علمیه جز با توکّل بر خداوند عملی نمی‌شد. با توجه به چنین وضعیتی، آ میر احمد برای دفع خطر سلطه و تجاوز رژیم جز برای خصّیصین، در مجامع عمومی اظهار می‌کردند که هدفش احداث یک حسینیه است!

در نخستین گام تصمیم گرفت ۵۰۰ متر مربع از زمین خود را به حوزه اهدا کند. حجت‌الاسلام سید بمونی صالحی‌زاده که از این تصمیم آقا مطلع شدند ۲۵۰ متر مربع از زمین خود را که در جوار زمین آقا بود نیز اهدا کردند. بدین ترتیب، ۷۵۰ متر مربع زمین برای ساخت حوزه تأمین گردید.

آ میر احمد با مذاکره با مؤمنانی که امکان کمک داشتند و تبیین اهمیت و ضرورت این موضوع برای آنان، ظرف چند سال به تدریج مبالغی تهیه کردند. ایشان در خاطرات خود نوشته‌اند: «از سنۀ ۵۴ تا اواسط ۵۷ کم کم در حدود پنجاه هزار تومان موجودی برای ساخت مدرسه فراهم شد.»

حضور در جبهه جنگ با لباس رزم

با این حال به رغم همۀ دشواری‌ها و مشکلات، از سال ۱۳۵۶ شمسی بنای نخستین حوزۀ علمیۀ استان کهگیلویه و بویراحمد یعنی حوزۀ علمیۀ ولی عصر(عج) دهدشت را در دو طبقه آغاز کردند.

گفته می‌شود که وی در جریان احداث ساختمان همواره حضور داشته و گاهی اوقات شخصاً نیز همچون یک کارگر کار می‌کردند. در یکی از این روزها فرماندار وقت کهگیلویه (آقای عموئیان) از آن محدوده عبور کرد و آقا را در حال کار دید ظاهراً تحت تأثیر قرار گرفته از ماشین پیاده شد با آقا احوالپرسی کرد و اظهار داشت که فرمانداری آماده است مبلغی به ساخت حسینیه کمک کند. اما آقا با توجه به سیاست‌های رژیم که به آنها اشاره شد اعلام عدم نیاز کردند.

در طلیعه‌ای از مجموعه خاطرات ایشان آمده است « این خاطره را از یاد نمی‌برم که در همان سال یعنی سال تُولَه در مسافرتی ظهر به منزلی وارد و دو قرص نان محلّی برای نهار جلوی حقیر گذاشتند که به واسطۀ عجله و شتاب رفقای همسفر فرصت خوردن آنها را نداشتم، صاحب منزل اصرار -اصراری که بنده کاملاً طالب آن بودم- نمود که نان‌ها را در جیبت بگذار و در بین راه بخور، بنده هم این اصرار بسیار شیرین را پذیرفته و نان‌ها را در جیب گذاشته و روانه شدیم، در بین راه که بنا بود نان‌ها را بخورم محبت فطری مادر که با شیرۀ جانش جان مرا پرورش داده بود مرا بر آن داشت که با خود گفتم: من در مسافرت‌ها و میهمانی‌ها گاه گاهی نان می‌خورم و این والده است که در منزل با خواهر و برادرم همه وقت فقط توله می‌خورند، بهتر این که این نان‌ها را به عنوان سوغات سفر برای آنها ببرم و بحمدالله همین کار را کردم.»

وی هم اکنون نیز مشغول تربیت طلاب در مدرسه حوزه علمیه دهدشت (مدرسه علمیه ولی عصر) می باشد. نزدیکان وی  توجه ویژه آمیراحمد را به نماز و اخلاص ایشان را از مهمترین فضائل و ویژگی‌های وی می‌دانند.

 

نظر شما