یادداشتی بر فیلم «گیتا» نخستین فیلم بلند داستانی مسعود مددی در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر؛

«گیتا» فیلمی که درآغاز، پایان یافت

۱۳۹۴/۱۱/۱۵ - ۱۰:۱۵:۳۴
کد خبر: ۳۶۹۵۳۲
«گیتا» فیلمی که درآغاز، پایان یافت
«گیتا» روایتی بسیار مشتت و درهم‌ریخته‌ای دارد به‌طوری‌که معلوم نیست کارگردان قصد بیان چه مسئله اجتماعی و روانشناسی را داشته است. او تنها با چند توصیه اجتماعی کار خود را به پایان می‌برد. ازاین‌رو هیچ درام اجتماعی صورت نمی‌گیرد؛ درنتیجه این قصه قدم از قدم بر‌نمی‌دارد. فیلم «گیتا» در آغاز، پایان می‌یابد مخاطب دست‌خالی از سینما خارج می‌شود.

«گیتا» روایتی بسیار مشتت و درهم‌ریخته‌ای دارد به‌طوری‌که معلوم نیست کارگردان قصد بیان چه مسئله اجتماعی و روانشناسی راداشته است. او تنها با چند توصیه اجتماعی کار خود را به پایان می‌برد. ازاین‌رو هیچ درام اجتماعی صورت نمی‌گیرد؛ درنتیجه این قصه قدم از قدم بر‌نمی‌دارد. فیلم «گیتا» در آغاز، پایان می‌یابد مخاطب دست‌خالی از سینما خارج می‌شود.

فیلم «گیتا» ساخته مسعود مددی  است که در جشنواره سی چهارم فیلم فجر حضور دارد. این فیلم که در بخش «نگاه نو» به نمایش درآمد اولین فیلم بلند داستانی این کارگردان است. مددی پیش از ساخت فیلم سینمایی گیتا به‌جز همکاری در نوشتن فیلم‌نامه سینمایی «بیداری برای سه روز»  اقدام به ساخت فیلم‌های داستانی نکرده و بیشتر به‌عنوان تصویربردار فعالیت می‌کرده است گویا با توجه به همکاری‌اش در فیلم‌نامه‌نویسی و نوع آشنایی و نحوه ارتباطش با سینما  ، هنوز چندان با سبک و سیاق و سازوکار نگارش فیلم‌نامه و ساخت فیلم‌های داستانی،  توالی، تقدم و تأخر روایت‌ها، آشنایی کامل پیدا نکرده است.

فیلم «گیتا» که مددی نویسندگی و کارگردانی آن را بر عهده داشته بود ضعف‌های اساسی در شخصیت‌پردازی، تشتت روایت‌ها، عدم معرفی درست شخصیت‌ها و رها بودن آن‌ها، درهم‌ریختگی داستان‌ها و سرگردانی مخاطب، بلاتکلیف شدن  شخصیت‌های و متعاقباً بلاتکلیف بودن مخاطب در پیگیری قصه‌ها و انگیزه‌ها و علل برخی تصمیمات و اقدامات ضعف‌های اساسی دارد. ماهیت پدر و مادر اصلی «متین» و علل رها کردن و بازگشت مجدد مادر او که «نسترن» نام دارد در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. همچنین شک‌های پیاپی  «گیتا» به همسرش که در فیلم به آن اشاره می‌شود. شک به اینکه آیا «امیر» پدر واقعی متین است که از گیتا پنهان نگه‌داشته شده؟ این شک به امیر می‌توانست به یکی از چالش‌های مهم فیلم تبدیل شود اما آن‌قدر سطحی به آن پرداخته می‌شود وبسیار سریع و سطحی از آن عبور می‌شود که برای مخاطب هیچ‌گاه به یک دغدغه تبدیل نمی‌شود. حتی این موضع که «گیتا» بارها به امیر در موارد مختلف شک کرده نیز بسیار بد عنوان می‌شود و تنها در پلانی که گیتا از امیر عذرخواهی می‌کند  به شکلی خلاصه به آن پرداخته می‌شود. با توجه به بسیاری از سکانس‌های طولانی و بی‌موردی مانند انتقال جسد به تهران و مراسم عزاداری و سکانسهای تکراری  بهتر بود این بخش داستان را پررنگ‌تر می کرد تا این چالش مهم فیلم بیش‌ازپیش دیده شود.

تشویش های ذهنی یک کارگردان

اساساً معلوم نیست فیلم چندپاره «گیتا» قصد دارد چه حرفی بزند؟ چالش اصلی داستان چیست؟ این قصه قصد دارد نگاهی اجتماعی داشته باشد یا یک فیلم روانشناسی است. چراکه باید فیلم را در یک کتگوری خاص قرارداد تا بتوان آن را تحلیل کرد. اگر گیتا فیلمی اجتماعی است قصد دارد چه معضل و مسئله اجتماعی را بیان کند؟ اینکه مادری درمی‌یابد فرزند مرده‌اش در طول دو سالی که خارج ایران بوده متوجه شده که «گیتا» مادر واقعی او نبوده و همچنین در خلال قصه مخاطب درمی‌یابد که «متین» در این دو سال با مادر اصلی‌اش یعنی «نسترن» در تماس بوده است. البته  همسر گیتا «امیر» و همه آشنایان او(فرهاد و سوسن) در تمام این مدت از ماجرا مطلع بوده‌اند و یا مقدمات این ارتباط را فراهم کرده‌اند.  همچنین  زمانی که مخاطب درمی‌یابد که همه این ماجراها پس از مرگ «متین» فاش شده است.  این موارد چه مسئله اجتماعی را بازگو می‌کند.؟کارگردان انگشت اتهام خود را در داستان به‌سوی چه کسی نشانه رفته است؟ اساساً قرار است چه نکته‌ای را به مخاطب گوش زد کند؟ حرف و هدف اصلی او چیست؟ رنج‌های گیتا پس از مرگ فرزند، عذاب وجدان اواز این‌که واقعیت را به فرزندش نگفته به شکلی الکن بیان می‌شود. ناراحتی گیتا از دوستان و خانواده‌ای که چرا او آخرین فردی بوده که از این راز باخبر شده هم مخاطب را درگیر خود نمی‌کند؛ و... هیچ‌کدام پیش برنده داستان نیست. درنتیجه قصه قدم از قدم بر‌نمی‌دارد و در آغاز می‌ماند. حتی در داستان دلیل درستی برای  رها کردن فرزند توسط نسترن هم داده نمی‌شود. نسترن چرا فرزندش را رها کرده و چرا دوباره بازگشته؟ این داستان به‌هیچ‌عنوان  اطلاعات درستی را به مخاطب نمی‌دهد. ذهن  فیلم‌ساز به دلیل ساخت نخستین فیلمش  آن‌قدر مشوش است  که این تشویش، فیلمش را نیز تحت تأثیر قرار داده است. موضوع‌ها  بدون هیچ نظم و تقدم و تأخری خیلی سریع عنوان می‌شود به‌طوری‌که ذهن مخاطب را خسته می‌کند. متأسفانه  آن‌قدر ذهن فیلم‌ساز به‌هم‌ریخته است داستان‌ها رها می‌کند و جواب درست و قانع‌کننده‌ای به مخاطب نمی‌دهد و دست‌آخر هم فیلم با همین درهم‌ریختگی‌ها بدون آنکه توانسته باشد منظور خود را به مخاطب برساند تمام می‌شود؛ و چیزی جز اتلاف وقت نصیب  مخاطب نمی‌شود. متأسفانه فیلم هیچ مسئله اجتماعی و روانشناسی و اساساً هیچ مسئله‌ای را مطرح نمی‌کند. جزء دیالوگی درباره اینکه باید در ایام کودکی واقعیت را به فرزندان بگوید، جز این مورد حرف دیگری نمی‌زند. که این جمله هم توصیه ای  اخلاقی و اجتماعی است نه مسئله ای اجتماعی، در بهترین حالت می توان گفت فیلم ساز در این فیلم تنها  طرح موضوع می‌کند و کار خود را باآن به پایان می‌برد.

 مرگ ناگهانی  متین  به جزء حذف یکی از مهره‌های اصلی قصه چیزی به داستان نمی‌افزاید. اساساً چرا باید متین به شکل ناگهانی و به هیچ دلیلی که به‌پیش برد قصه کمک کند از داستان حذف‌شده است. مرگ متین  در چند دقیقه  نخست فیلم به‌جز پیچیده کردن بی‌مورد داستان به روند داستان هیچ کمکی نمی‌کند. حتی دلیلی اصلی  آن نیز توسط امیر پاک می‌شود تا مخاطب با سؤالات فراوان و دریافت‌های بسیار سطحی سالن سینما را ترک کند. ازاین‌رو فیلم هیچ موضوع اجتماعی را برای مخاطب مطرح نمی‌کند.آیا تماشای فیلمی چندپاره برای آنکه چند توصیه کمرنگ اخلاقی و اجتماعی با تماشاگر بدهد قابلیت صرف وقتی مساوی دو ساعت در سالن سینما را دارد.

 

نظر شما