سرویس ورزشی برنا
علی دایی سرمربی تیم فوتبال راه آهن که امسال نتایج خوبی با لوکوموتیورانان گرفته است، قبل از بازی با پرسپولیس و در کنفرانس مطبوعاتی صحبتهایی را مطرح کرد که به مذاق مدیران سرخپوشان خوش نیامد و مسوولان این باشگاه عنوان کردند که شهریار فوتبال ایران با این صحبتهایش می خواهد، حاشیههایی را به کالبد قرمزها تزریق کند.
دایی در صحبتهایش عنوان کرده بود که مطالبات خود را از پرسپولیس دریافت نکرده و انگار گوش شنوایی وجود ندارد که کسی به خواستهاش رسیدگی کند. حتی کار به جایی رسید که دایی اعلام کرد اگر پولش را نگیرد، هفته آینده از پرسپولیس به کمیته انضباطی شکایت خواهد کرد تا به حق و حقوق خود برسد.
اما صحبتهای دایی واکنش تند محمد رویانیان را به دنبال داشت. رویانیان در حالی که چند ساعتی به بازی پرسپولیس و راه آهن باقی مانده بود، صحبتهایی را علیه دایی مطرح کرد تا همگان از این حرفها متعجب شوند.
رویانیان با بیان جمله "عزیز پرسپولیسی! تمام شهرت و درآمد خود را از پرسپولیس داری و قلبت برای خودت میتپد نه موفقیت پرسپولیس"وارد دعوا با دایی شد و سعی کرد تا جو بازی را قبل از شروع مسابقه به سود خودش و سرخپوشان تغییر بدهد. اتفاقا این کار هم جواب داد و هواداران پرسپولیس که تا چند هفته پیش دایی را به عنوان سمبل اعتراض نامش را فریاد میکشیدند، دیگر این کار را انجام ندادند و به حمایت از تیم خودشان و رویانیان پرداختند.
بعد از پایان مسابقه هم دایی صحبتهای رویانیان را بی پاسخ نگذاشت و با حرفهایش آتش دعوا را شعلهورتر کرد. دایی در صحبتهایش خطاب به رویانیان اعلام کرد؛ "نمیتوانید من و علی کریمی را خراب کنید. گندهتر از تو هم نمیتواند دایی را خراب کند. تا حالا که مجیزمان را میگفتی حالا ما آدم بدی شدیم؟ تو با یک امضا آمدهای و با یک امضا هم میروی. یا خدا و یا زهرا گفتنم را رقص و پایکوبی میدانی اما بدان مسلمانی اعتقاد به ریشه است نه ریش گذاشتن."
دعوای این دو نفر وارد فاز جدیدی شده و بعید است که فعلا باد آن بخوابد. دایی که بیشترین بازیهای ملی و تعداد گل ملی را داشته پیش از این با نفرات دیگری به مشکل برخورده بود و صحبتهای تند و تیزی را انجام میداد. محمد مایلی کهن، علی کفاشیان، علی پروین، امیر قلعه نویی، حبیب کاشانی، علی کریمی، کریم باقری، حمید استیلی و محمد حسن انصاری فرد نفراتی هستند که آرشیو درگیریهای دایی با آنها در ذهن اهالی فوتبال به ثبت رسیده است.
دایی دوران مربیگری خود را به عنوان سرمربی و بازیکن در تیم سایپا شروع کرد و توانست این تیم را در لیگ برتر به قهرمانی برساند. او در تاریخ ۱۲ اسفند سال ۱۳۸۶ به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران انتخاب شد. دایی شب قبل از انتخاب سرمربی تیم ملی ادعا کرد؛ کسی لابی قویتری داشته باشد سرمربی میشود و در نهایت خودش سرمربی شد.
پس از شکست تیم ملی مقابل عربستان در ورزشگاه آزادی مسوولان فدراسیون فوتبال تصمیم گرفتند دایی را از سمت خود برکنار کنند. تیم ملی ایران در ۸ فروردین ۱۳۸۸ و در حضور ۱۰۰ هزار تماشاگر و رییس جمهور محمود احمدی نژاد مقابل عربستان با نتیجه ۲ بر یک شکست خورد و در روز ۹ فروردین ۱۳۸۸ فدراسیون فوتبال طی بیانیهای رسماً دایی را از سمت خود برکنار کرد.
بعد از این اتفاق چند صباحی از دایی خبری نبود اما بعد از بازگشتش به صحبتهایی درباره اختلافاتش با کفاشیان اشاره کرد. دایی به قدری شاکی بود که گفت: کفاشیان از خودش قدرتی ندارد و تنها اسمش رییس فدراسیون است و تصمیمات از جای دیگری گرفته میشود. دایی با کنایه بیان کرده بود کفاشیان نمیتواند به خاطر ضعف مدیریتیش یک لیوان آب هم دستش بگیرد و در گرفتن پول خود از فدراسیون نیز به مشکل خورده بود. کفاشیان نیز به مانند خود دایی صحبتهایی را مطرح کرده بود که همه از آن مطلع هستند.
در روز ۷ دی ماه سال ۸۸ دایی از سوی حبیب کاشانی برای مدت یکسال و نیم به عنوان سرمربی پرسپولیس منصوب شد. در ابتدا همه چیز خوب بود و حتی دایی عنوان کرد که از کار کردن با کاشانی خوشحال است اما بعد از مدتی صحبتهایش رنگ عوض کرد و تغییر عقیده داد. او در ۲۸ آذر ۱۳۸۹ از این سمت استعفا داد اما حبیب کاشانی سرپرست موقت آن زمان پرسپولیس و کادر فنی و دیگر بازیکنان با استعفای او موافقت نکردند و با پافشاری فراوان و رفتن دسته جمعی به خانه وی از او درخواست بازگشت کردند. دایی هم پذیرفت و روز بعد به تمرینهای تیم پرسپولیس بازگشت.
اما اختلافات دایی با کاشانی به حدی رسیده بود که دایی اعلام کرده بود "آقای موقتی از قبل مربی دلخواهش را انتخاب کرده و با نفرات مورد علاقه خودش هم برای پیوستن به پرسپولیس به توافق رسیده است. "حتی بعد از قهرمانی پرسپولیس در جام حذفی در انزلی، دایی با نارضایتی روی سکوی قهرمانی آمد و گفت: آقایان به همراه دوستان خود روی سکو آمدند و مدال هم گرفتند اما بازیکن من بی مدال مانده است. در آن زمان روزنامه منتسب به باشگاه نیز دایی را مورد انتقاد شدید قرار میداد و به هر شکلی که میشد از کاشانی حمایت میکرد و دایی را تخریب؛ اتفاقی که در هیچ روزنامه هواداری در دنیا رخ نمیدهد.
در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۹۰ و پس از رد درخواست کمیته فنی باشگاه پرسپولیس مبنی بر ادامه مربیگری پرسپولیس مشروط به اعلام همکاری کامل با حبیب کاشانی در فصل آینده؛ حمید استیلی توسط کمیته فنی به عنوان سرمربی انتخاب شد و دایی که آن زمان برای استراحت به خارج از کشور رفته بود، این باشگاه را ترک کرد.
البته دایی اعلام کرده بود در صورتی در پرسپولیس میماند که مدیرعامل باشگاه از سوی هیات مدیره محترم برخوردار از وجاهت قانونی و قوانین جاری انتخاب شده باشد. دایی همراه با پرسپولیس در یک و نیم سال حضورش دو بار قهرمان جام حذفی شد.
با شروع لیگ و آمدن استیلی در همان بازی اول مقابل ملوان و در دقیقه 30 طرفداران دایی را تشویق کردند. هر بازی این داستان ادامه داشت تا جایی که کاشانی فرار را بر ماندن ترجیح داد تا حبیب از حمید و پرسپولیس جدا شود. دایی با خود استیلی نیز در مقاطعی دچار درگیریهای لفظی شده بود و عنوان کرد که او به ناحق جایش را روی نیمکت پرسپولیس گرفته است تا این که استیلی هم بعد از مدتی از پرسپولیس رفت.
دایی در ۲۳ تیر ۱۳۹۰ به عنوان سرمربی تیم راه آهن که مدیریتش بر عهده محمد حسن انصاری فرد بود، انتخاب شد. او ابتدا رابطه حسنهای با انصاری فرد داشت اما در اواخر فصل مدیرعامل وقت راه آهن به دنبال این بود تا مربی دیگری را جایگزین دایی کند. دایی نیز از بدهیهای باشگاه به ستوه آمده بود، در تیم ماندگار شد و با بیان این که مدیریت انصاری فرد ضعف داشت کارش را با مدریت جدید آغاز کرد و انصاری فرد هم از قطار راه آهن پیاده شد.
دایی نیز با علی کریمی و کریم باقری مشکلاتی داشت که با کریمی حادتر بود. اختلاف این دو به همبازی بودنشان در تیم ملی و جام جهانی برمی گردد. دایی در صحبتهای خود گفته بود که کریمی به او پاس نمیدهد و ترجیح میدهد. افراد دیگری را صاحب توپ کند. حتی دایی در بازیهای مقدماتی جام جهانی 2010 قید کریمی را زد و با این که خیلیها برای آشتی او با جادوگر پادرمیانی میکردند، اما شهریار کریمی را دعوت نکرد و نشان داد که کینهای قدیمی و کهنه دارد.
دایی با باقری هم مشکلاتی داشت و در زمانی که او هدایت پرسپولیس را برعهده داشت، از کریم استفاده نمیکرد و به نوعی میخواست که باقری بالاجبار از فوتبال خداحافظی کند و اتفاقا همین هم شد. کریم که شاید در حال حاضر از خیلی از بازیکنان پرسپولیس شرایط بهتری داشته باشد، بدون کوچکترین جنجالی از پرسپولیس رفت و عنوان کرد که این نظر دایی است که به او بازی ندهد و این مساله طبیعی است.
علی پروین هم مقطعی علیه دایی در دوران بازیگریاش مصاحبه کرد و گفته بود که دایی معروف است اما محبوب نیست و او نمیتواند دو تا روپایی بزند ولی دایی در آن مقطع که در صباباتری بازی میکرد، صحبتهای او را بی پاسخ نگذاشت و در برنامه نود علیه سلطان دست به افشاگری زد. البته هر دو از طریق آشنایان خود همدیگر را تهدید کرده بودند که کاری میکنند که دیگر نتوانند در ایران زندگی کنند اما آنها در جلسهای با مسئولان تربیت بدنی آن زمان، بالاجبار از موضع خود کوتاه آمدند.
موضوع جدلهای دایی و امیر قلعه نویی نیز بیشتر در مورد مسایل تیم ملی بود. دایی که بعد از حذف ایران از جام ملتهای آسیا در سال 2007 جایگزین قلعه نویی شده بود، برنامههای مربیان پیشین را بی پروا به نقد می کشید و ژنرال هم در جواب دادن به شهریار هم کم نمی آورد.
مشكلات حلناشدنی میان دایی و محمد مایلیكهن ریشه در تاریخی دور و دراز دارند. از همان زمانی كه دایی بازیكن و مایلیكهن سرمربی تیم ملی بودند و حاجی مایلی به بهانه دخالت دایی در امور فنی او را مدتی از تیم ملی كنار گذاشت، این اختلافات آغاز شده و هیچ وقت هم به پایان نرسیده است. رابطه دایی و مایلیكهن در این سالها فراز و نشیب زیادی داشته اما هرگز رنگ آشتی و رفاقت را ندیده است.
در روزهای اوج این جنگ و جدلها مایلی كهن دایی را با لفظ "آقاقلدره" خطاب قرار میداد و دایی هم به مایلی كهن طعنههایی از این جنس میزد كه "بعضیها فكر میكنند داروغه شهرند و در مورد همه چیز اظهار نظر میكنند." این دعوا به مراجع قضایی هم كشیده شد و حتی دایی برای مایلیكهن حكم جلب گرفت.
همچنین دایی با نفراتی مثل شیث رضایی، ایمان مبعلی و جواد کاظمیان مشکلاتی داشت. باید منتظر ماند و دید که دایی دفعه بعد سراغ چه گزینهای خواهد رفت.
/گزارش از فرشاد جعفری/