به گزارش خبرگزاری برنا به نقل ازستاد خبری بیست و هفتمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان، نشست تخصصی بررسی نقش عنصر تخیل و فانتزی در سینمای کودک با حضور علی علایی(مجری)، بهرام عظیمی (فیلمساز انیمیشن)، فریال بهزاد (نویسنده و کارگردان)، نیما حسنی نسب (منتقد و کارشناس)، فرزاد اژدری(کارگردان) و ترلان پروانه(بازیگر) در سالن چشم انداز نگین هتل کوثر برگزار شد.
علی علائی ابتدا از جای خالی فیلمنامهنویس در این نشست یاد کرد و ادامه داد: از «دره شاپرکها» یادی کنیم که در زمان خود قربانی مسائل اکران شد و آن سال تیتری زده شد با این عنوان که «دره شاپرکها در زمستان یخ زد!».
وی با اشاره به این که ساختار ذهن کودک، ساختار افسانه است، ادامه داد: علاقه کودک به افسانهها و حکایات و روایات مختلف تکرار و سپس روتوش شدهاند. راویان در زمانهای مختلف روایتهایی گفتهاند و سپس داستانها اصلاح شدهاند که البته به همین دلیل، اغلب افسانهها شبیه به هم هستند.
بر اساس بررسیها، پنج ویژگی اصلی در سینمای کودک وجود دارد، یکی از آنها سنت قصهگو است، یکی پایان خوش و یکی مطلق بینی است چون کودک پیش از بلوغ مطلق بین است، یکی شرارت است و دریافتن شخصیت شرور و نیاز کودک به جادو و تطابق ذهن کودک با ساختار افسانه است.
نیما حسنی نسب در ادامه نشست گفت: موضوعات تئوریک و بحثهای زیرساختی فانتزی و رویا دنبالهدار است و به نتیجه نرسیده است. تئوریسینهای مختلف در دنیا، تعریفهای مختلفی از این حوزه دارند و با رواج رسانههای مالتیمدیا و وجود گیمهای پیچیدهتر، افسانهها شاید از خطوط یاد شده هم تخطی کرده باشند.
وی ادامه داد: اینکه دلایل فقدان عنصر فانتزی چقدر با محاسبه دقیق بوده است، نمیدانم. هنوز اغلب رئالیسمهای جادویی و فانتزیها در دنیا به هزار و یکشب و در بخش حماسه به شاهنامه و در بخش رومنس به شیرین و فرهاد اشاره میکنند.
در ادامه فریال بهزاد گفت: فکر کنم اواخر دهه شصت شروع فیلمهای کودک با فیلمهای فانتزی و تخیلی بود که بچهها دوستشان داشتند و جشنواره فیلم کودک نیز، به جای فیلمهای برای کودک به سمت فیلمهای درباره کودک رفت. از سویی در زمانی که فیلمهای کودک در دنیا مانند هری پاتر وجود دارند و دسترسی به آنها بسیار ساده است و از سویی، ما نیز از نظر تکنیک پیشرفت نکردهایم، نمیتوانیم یک جزیره تک و تنها در دنیا باشیم و در این شرایط نمیتوان در این حوزه موفق بود.
بهزاد ادامه داد: من عاشق فیلمهای بلندپروازتر و تخیلیتر هستم و میخواستم که در این حوزه فیلم بسازم. اتفاق عجیبی که در سالهای گذشته رخ داده، این است که فیلمهای درباره کودک در جشنوارههای خارجی مورد توجه قرار گرفتهاند. من در برخی جشنوارههای خارجی داور بودم و در آنجا دیدم که به فیلمهای برای کودک دقت نمیکردند، این در حالی است که شخصیت بچه با تخیل شکل میگیرد.
او ادامه داد: در نتیجه به دو دلیل، با پیش نرفتن همپای تکنولوژی سینمای کودک در دنیا و توجه بیشتر به فیلمهای درباره کودک در دنیا، جریان فیلمسازی برای کودک ادامه پیدا نکرد.
در ادامه حسنی نسب گفت: البته این دو جریان متفاوت هستند، آسیب شناسی سینمای کودک را در جای دیگر باید جستجو کرد، در یک مقطع کوتاه، فقدان رنگ، فانتزی و تخیل، باعث شد که شرایط این سینمای فانتزی اینگونه شود.
حسنی نسب ادامه داد: در سینمای ما ظاهر اینگونه است که فیلمساز ها همه چیز را باید بیاندیشند و دیگر عوامل گوش به دستور آنها باشند، در حالی که اینطور نیست. در بسیاری از فیلمهای دنیا مانند ژوراسیک پارک یا حتی ترمیناتور، مسئول جلوههای ویژه و عوامل مرتبط دیگر افرادی به مراتب مهمتر از فیلمساز هستند. در اینجا متاسفانه تخیل محدود به یک نفر میشود.
امیررضا معتمدی در بخش دیگری از نشست بررسی نقش تخیل و فانتزی در سینمای کودک گفت: آنچه شما به عنوان فانتزی میبینید باید مخاطب شما را متقاعد کند. قرار نیست کارگردان همه چیز را خلق کند بلکه باید برای هر بخشی به کننده آن مراجعه کند. جلوههای ویژه دائم در حال پیشرفت است زیرا به ابزاری به نام کامپیوتر متصل است.
وی در ادامه افزود: من خودم متعلق به نسلی هستم که تولیداتی که در ذهنم باقی مانده، بسیار قدیمی است در حالی که تخیلات بچههای امروز خارجی است. ما باید بدانیم فیلمسازی تربیت کردن انسان است ضمن اینکه زمانی مطالعهکردن، کتاب خواندن بود اما امروز مطالعه یعنی دیدن فیلم.
معتمدی همچنین گفت: ما نباید خودمان، خودمان را سانسور کنیم زیرا هنر امروز جمعی شده است.
در ادامه بهرام عظیمی نیز گفت: تمام فیلمهای کودکی که ساخته شده، مخصوصا فیلمهای قدیمی تنها آن سالها جواب میداده است و اگر امروز آنها را دوباره اکران کنیم، موفق نخواهند بود، زیرا امکاناتی که امروز در اختیار کودکان ما قرار دارد، در آن سالها وجود نداشته است.
وی در ادامه افزود: با اینکه پیشرفتهای زیادی در علم داشتیم، اما هنوز عروسکهای ما دستی تکان میخورند و همین موضوع موجب میشود تا توقع ما پایین بیاید و با سادهترین امکانات کودکان را شاد کنیم.
عظیمی خاطرنشان کرد: بسیاری از فیلمها به سمت فانتزی و خیال رفتهاند و اینکه در طول این سالها، کارهایمان زیاد خوب نیست دو علت دارد: ابتدا این که کارهایمان نمک ندارد و دیگر اینکه کسانی که کار میکنند، عرق به کارشان ندارند.
وی همچنین گفت: ما ایرانیها آدمهای ضعیفی هستیم و تنها با علم خودمان کار میکنیم و خودمان را ارتقاء نمیدهیم. ما باید به یکدیگر اعتماد کنیم. کاراکترهای ما در انیمیشنها، شبیه هم هستند. به عنوان مثال، پت و مت تکنیک خاصی دارد که هیچ کجا دیده نشده است اما دارای سبک خاصی است، ضمن اینکه با اعصاب ما کار میکند، اما ما از دیدن آن لذت میبریم.
در ادامه معتمدی گفت: ما محصول دورهای هستیم که خیال در آن مرده است و زندگی ساده و روزمرهای داریم. ژاپن سریال فوتبالیستها را ساخت انیمیشن بسیار ساده اما با سرعت. تفاوت در این بود که آنها با استراتژی به موضوع نگاه میکنند.
وی با بیان اینکه فیلمسازی تا استراتژی برای آدمسازی پیشرفت کرده است، گفت: ما زاییده دورهای هستیم که خیال در آن مرده است و شرایط اجتماع سینما را به سبد میوهای بدل کرده که هرچه کمتر از آن استفاده کنیم، بیشتر برای ما باقی میماند.
در ادامه، فرزاد اژدری نیز گفت: در زمانهای قدیم تنها دو شبکه تلویزیونی وجود داشت که کارتونهای محدودی نشان میداد. یادم میآید کارتونهایی مانند پلنگ صورتی، بدمن و پسر شجاع را نشان میداد که بعد از مدتی هم گفتند پلنگ صورتی نباید پخش شود زیرا این کارتون آمریکایی است.
وی ادامه داد: ما در زندان ذهنی بزرگ شدیم و ماحصل آن نسل هستیم، ضمن اینکه در زمان ما اینترنت و ماهواره نبود و ما یاد گرفتیم علی رغم مسمومیت فضای اطراف، فکر کنیم اما این وضعیت، هنوز هم ادامه دارد زیرا زمانی که فیلمنامه خیالی مینویسم اعتراض میکنند که چرا میخواهی فیلم خیالی بسازی.
نیما حسنینسب نیز در ادامه گفت: با اینکه میدانیم چه اتفاقاتی برای سینمای کودک افتاده است اما نباید خودمان را خلع ید کنیم، زیرا اوج تخیل اغلب از دل همین فقدانها بیرون میآید زیرا زمانی که درها بسته میشود، تازه ذهنها خلاق میشوند.
وی در ادامه افزود: باید دید چطور در خلاء تخیل بال و پر نگرفت.
در ادامه این نشست، اژدری گفت: امروز ما در دورهای زندگی میکنیم که کودکانمان با آیپد و تبلت کار میکنند و به همین دلیل، راضی کردن آنها بسیار سخت است.
اژدری خاطرنشان کرد: من معتقدم ایدهها باید جذابتر شود و ما باید به دنبال چیزی باشیم که در حال حاضر موجود نیست، ضمن اینکه پیکان اصلی باید به سمت کسانی برود که تولید اندیشه میکنند.
ترلان پروانه بازیگر فیلمهای فانتزی کودکانه در بخش دیگری از این نشست گفت: فیلمسازانی که امشب در این جا جمع هستند در همین جشنواره بارها جایزه گرفتهاند. ما باید به دنبال این موضع باشیم که چرا در این جشنواره نباید به فیلمهای کودک بپردازیم.
وی ادامه داد: من بارها این جمله را شنیدهام که وقتی متوجه میشوند فیلم درباره کودک و نوجوان است به ان توجه نمیکنند. متاسفانه ما امروز شناخت درستی از بچهها نداریم درحالیکه کودکان امروز با دیروز بسیار تفاوت دارند، ضمن این که علم ثابت کرده که کودکان، بیشتر دیداری یاد میگیرند تا شنیداری.
فرزاد اژدری ادامه داد: دورهای فیلمهای جشنوارهای رواج پیدا کرد و به واسطه همین فیلمهای جشنوارهای، عدهای میزهایشان را حفظ کردند. این نسل فیلمهای خسته کننده یا فیلمهایی را که نمای لانگ شات داشته باشد، دوست ندارند.
وی همچنین گفت: اگر زمانی دیدید کودکی فیلمی را تا آخرش نگاه کرد، باید به آن فیلمساز تبریک گفت. من معتقدم به دلیل وجود فیلمهای جشنوارهای، عنصر خیال در فیلمسازان از بین رفته است.
اژدری همچنین گفت: اگر فیلمنامه خوبی داشته باشیم، مطمئن باشید دولت، تهیهکننده و سینمادار را جذب میکند.
در ادامه این نشست وحید نیکخواه آزاد نیز وارد بحث شد و گفت: من معتقدم خیال و فانتزی جدا از جلوههای بصری است و نباید خیال و فانتزی با این مقوله اشتباه گرفته شود.
وی ادامه داد: محبوبترین، پر مخاطبترین و پرفروشترین اثر سینمایی کودک در 30 سال اخیر، کلاه قرمزی بوده است که آن هم با شیوه قدیمی عروسکگردانی شده است اما نکته مهم این است که کودکان تا آخر فیلم را میبینند بنابراین خیال را نمیتوان کشت. در طول این سالها کارهای خیالانگیز زیادی ساخته شده است اما در کنار آن، باز هم سینمای کودک فراز و فرودهای زیادی داشته است.
در ادامه غلامرضا آزادی نیز گفت: هالیوود معتقد است فیلمی فیلم است که اگر برای آن یک دلار خرج شود، 100 دلار بفروشد.
غلامرضا رمضانی که در نشست حاضر بود، گفت: خشت از ابتدا کج گذاشته شده، یک رئیس پس از بیست و پنج سال میآید و آدمهایی که روزگاری بچهها کیفور کردند، امروز نادیده گرفته میشوند، متاسفم که پس از بیست و سالها «مدرسه موشها» ساخته میشود. کودک امروز باید با رنگینکمان نقاشی کند نه مداد رنگی. برای ایجاد یک سینما و تکنولوژی باید نهال کاشت.
بهرام عظیمی در ادامه گفت: سالها است که جمعهای اینگونه وجود دارند. مینشینیم و حرف میزنیم و انتقاد میکنیم، و ما همه حرفها را قبول داریم اما از فردا دوباره کار خودمان را میکنیم و ایراد را برطرف نمیکنیم و این مشکل اصلی ماست. همیشه بهانه را به گردن دیگری میاندازیم، خوراکمان این است که بگوییم ضعف فرهنگی داریم و مدیران بد عمل کردهاند و دوباره، کار خود را بکنیم. در واقع، این ما هستیم که ضعف داریم. مملکت ما در عرضه حضور آدمهای هنری بی درو پیکر عمل کرده است و برخی آدمهایی هم که مطرح میشوند، در آن حد و اندازه نیستند. مملکتی داریم که در آن، کسی که 20 سال پیش چاقو میزد و سطل آتش میزد، امروز بهترین فیلمساز ما شده و جرأت حرف زدن نداریم، چون امنیت نداریم، زیرا اگر حرف بزنی، همان 100 نفر میزنندت!
فریال بهزاد نیز ادامه داد: این که گفتند بخشی از مشکل به ما فیلمسازها بازمیگردد، به این دلیل است که آنقدر دوستان ما را در چارچوب نگه داشتهاند که ما نتوانستهایم جهانی شویم. نمیگذارند ذهن ما خلاق باشد و فیلمی بسازیم که مخاطب را جذب کند.
وی ادامه داد: بیشتر انتقاد من به سیستمی است که نمیگذارد تو خلاق باشی و مدام تو را سانسور میکنند، امروز بسیاری از فیلمها در سایر کشورها مانند ترکیه و ژاپن ساخته میشوند که در جهان میفروشند. ما به طور حتم مسائل اخلاقی را خودمان رعایت میکنیم و بالاخره باید به نوعی دستمان را باز بگذارند.