گفت‌وگوی برنا با اسطوره فوتبال انزلی

جهانی: شیر شمال بودم/ دروازه خودمان و استرالیا را اشتباه گرفتم!

۱۳۹۳/۰۱/۳۰ - ۱۱:۵۳:۰۴
کد خبر: ۱۷۹۷۴۸
جهانی: شیر شمال بودم/ دروازه خودمان و استرالیا را اشتباه گرفتم!
پیشکسوت فوتبال کشورمان گفت: صعود به جام جهانی در بازی با استرالیا لذت خاصی داشت که با پاس علی پروین گل را به ثمر رساندم.

همه انزلی را به نام ملوان و بزرگان فوتبالی اش می شناسند که همیشه چهره هایی درخشان به فوتبال ایران معرفی کرده است. یکی از تابناک ترین ستاره های نسل اول فوتبال ملوان، غفور جهانی است. مهاجم شماره 10 خط حمله ملوان، معروف به شیر شمال. مردی که با گل زدن هایش در کنار عزیز اسپندار موجی از شادی را در بین هواداران ملوان راه می انداخت. مردی که توانست یک دوره آقای گل جام تخت جمشید شود و مهم تر از همه اینکه همچون نامش جهانی بود که برای اولین بار ایران را جهانی کرد. گل صعودش به جام جهانی 1978 آرژانتین یکی از شیرین ترین خاطرات فوتبالی مردم ایران است.

*فوتبالیست شدن شما از جمله خاطرات شیرین اهالی بندرانزلی است. چه شد وارد ورزش فوتبال شدید؟
فوتبال را از سن 10 سالگی از تیم فوتبال شهاب نویر شروع کردم چراکه من فوتبال را بسیار دوست داشتم. پدر مرحومم مخالف فوتبال بازی کردن من بود لذا با همکاری مادر و خواهرم توانستم فوتبال بازی کنم. زمانی که می خواستم برای فوتبال بروم، آن ها ساک من را آن طرف چپر (آن زمان خانه ها دیوار نداشت و چپر بود) می انداختند. پدر من تا 5 سال از فوتبال بازی کردن من بی خبر بود تا اینکه یک روز به همراه خواهرم برای تماشای بازی آمده بودند. پدرم به خواهرم گفت که اینکه غفور است که دارد بازی می کند! بعد بازی که به منزل رفتم پدرم گفت که می توانم فوتبال بازی کنم. بعد وارد تیم پرستو شدم. با تیم آموزشگاه های گیلان در دیدار فینال با برد مازندران در مشهد قهرمان آموزشگاه های کشور شدیم و بعد از آن جذب ملوان شدم.

*از سال‌های دور بگویید. ملوان چگونه شکل گرفت؟
ملوان در سال 1348 تاسیس شد. بیشتر بازیکنان ملوان مثل علی نیاکانی، رضا ویشگاهی و... کارمند ارتش بودند. بعد با آمدن شخصی به نام آقای آریانپور در ارتش فعالیت باشگاه ملوان گسترده تر شد و بازیکنان سایر تیم ها مثل گیو، کلونی، پرستو هم جذب تیم ملوان شدند. بعد از تشکیل ملوان و حضور در مسابقات مقدماتی وارد مسابقات جام تخت جمشید شدیم.

*از همین دوران و در جام تخت جمشید بود که نام ملوان سر زبان‌ها افتاد و ستاره‌های آن مطرح شدند...
بله، جام تخت جمشید با حضور 12 تیم برگزار می شد. من در طول پنج شش دوره ای که با ملوان در جام تخت جمشید شرکت داشتم. یک دوره عنوان سوم مسابقات، چهار دوره بهترین تیم شهرستانی و یک دوره قهرمان جام حذفی شدیم. در آن سالها با ملوان یکسال در جام عمران منطقه ای در پاکستان شرکت کردم که نایب قهرمان شدیم. من و عزیز اسپندار اکثراً در ردیف آقای گل مسابقات بودیم. که من یک دوره با 11 گل آقای گل مسابقات شدم.

*رمز موفقیت تیم ملوان در آن سال‌ها چه بود؟
بومی گرایی رمز اصلی موفقیت ملوان بود. هرچند بازیکنان غیربومی مثل اکبر میثاقیان که به دلیل خدمت سربازی به ملوان می آمدند اما آن چیزی که ملوان را به اوج رساند همین بومی گرایی بود. چراکه بازیکنان و مربیان به خاطر تعصب و غیرت و مطرح کردن نام شهر خود از جان مایه می گذاشتند.

*اکثر فوتبالیست‌ها شما را به عنوان یک بازیکن رفیق باز معرفی می‌کنند. ظاهرا با همه همدوره‌های خود رابطه نزدیک و صمیمانه‌ای داشتید؟
بله، در سطح باشگاهی با همه رفیق بودیم اما با 4 نفر بیشتر ارتباط داشتم آقایان مصلح، ناوران، ویشگاهی و پیشگاه هادیان.  در تیم ملی هم علی شجاعی، مرحوم ناصر حجازی که دوسال هم در کنار ایشان مربی استقلال رشت بودم. علی پروین و حسن روشن از جمله رفقای نزدیک من بودند.

*چه زمانی برای اولین بار به تیم ملی دعوت شدید؟
به واسطه گلزنی های خوبی که داشتم، اولین دوره تخت جمشید در سال 51  برای اولین بار توسط آقای فرانک اوفارل‌ که ایرلندی که مقطعی مربی منچستریونایتد بود، به تیم ملی دعوت شدم. وقتی به اردوی تیم ملی رفتم، بازیکنان بزرگ و دارای اسم و رسم آن زمان مثل آقایان کلانی، بهزادی، ایرانپاک، مظلومی، پروین، شجاعی و... در تیم بودند. من هم جوان 22 ساله ای بودم که برای اولین بار وارد اردوی تیم ملی شده بودم. رفتم نزد سرمربی تیم ملی و گفتم در تیم ملی بازیکنان بزرگی حضور دارند. من اینجا باشم به نظرم وقتم تلف می شود. بگذارید من به شهر خودم بروم و فوتبالم را در همان جا ادامه دهم. سرمربی هم پاسخی داد که همیشه در ذهن مانده. اوفارل گفت می خواهی بروی برو ولی اگر بمانی و زحمت بکشی حتماً حاصل زحماتت را خواهی دید که من هم ماندم و برای بازی های المپیک آسیایی تهران اولین نفری بودم که به تیم ملی دعوت شدم و در آن بازی ها با قدرت قهرمان شدیم. در واقع اولین شهرستانی و اولین انزلچی بودم که به تیم ملی دعوت می شدم. البته بازیکنان شهرستانی در تیم ملی بودند ولی فوتبال باشگاهی شان در تهران بود. بازی در تیم ملی آن زمان واقعا سخت بود.

*بهترین خاطره فوتبالی و بهترین گل در سطح باشگاهی و ملی شما کدام است؟
بهترین خاطره قهرمانی با ملوان در جام حذفی بود. فینال بازی ها در تهران بود که تراکتورسازی را 4-1 شکست دادیم. بهترین گل در عرصه باشگاهی در بازی با رستاخیز در خرمشهر بود. بازی 2-2 مساوی بود که من توپ را از کنج 18 قدم وارد دروازه کردم. بعد از بازی متوجه شدم که از شدت ضربه صورتم تاول زده است. در عرصه ملی هم گل صعود به جام جهانی در بازی با استرالیا در سال 1977 لذت خاصی داشت که با پاس علی پروین گل را به ثمر رساندم. حضور در جام جهانی هم بهترین خاطره من در سطح ملی است.

*از  جام جهانی صحبت کردید. از این موفقیت بزرگ بیشتر بگویید؟
در آن زمان از آسیا و اقیانوسیه یک1 تیم به جام جهانی می رفت. بعد از بازی های مقدماتی اولیه و بازی با تیم هایی مثل عربستان، 5 تیم ایران، کره جنوبی، هنگ هنگ، کویت و استرالیا به مرحله اصلی راه یافته بودند. رقیب اصلی ایران برای صعود کره جنوبی بود اما از 8 بازی 4 بازی را بردیم. صعودمان در بازی هفتم با برد مقابل استرالیا بود که گل پیروزی و صعود را من زدم.

*شادی بعد از گل شما هم خیلی عجیب بود...
در بازی با استرالیا حدود 120 هزار نفر در استادیوم آزادی حضور داشتند. بعد از گل بچه ها به سمت من آمدند و من چند دقیقه گیج بودم طوری که سمت دروازه خودمان و حریف را اشتباه گرفته بودم!

*از جام جهانی آرژانتین صحبت کنید. شرایط تیم ملی در این بازی‌ها چگونه بود؟
در بازی اول 3 بر صفر به هلند باختیم. بازی با اسکاتلند یک بر یک مساوی شد. و بازی آخر هم 4 بر 1 نتیجه را به پرو واگذار کردیم. جالب اینکه 6 گل از 8 گل دریافتی ما از روی نقطه پنالتی بود. نهایت آرزوی یک بازیکن در همه رشته های ورزشی به خصوص فوتبال حضور در جام جهانی است. ما در آن زمان مقابل ستارگانی چون کوبیلاس در تیم پرو، آری هان و نیسکنز در تیم هلند و... بازی کردیم. که هم برایمان خوشحال کننده بود و هم ترس داشتیم.

*چرا با وجود افتخارات فراوان غفور جهانی بازی ملی زیادی ندارد؟
36 بازی و 13 گل ملی با احتساب بازی های دوستانه دارم. آن زمان مثل این روزها نبود که تیم های ملی بازی های فراوانی انجام بدهند. البته بازی های ملی رسمی و دوستانه با تیم های مطرحی همچون چکسلواکی سابق، رومانی، لهستان و باشگاه های بزرگی چون بنفیکا پرتغال بود. سعی می شد با تیم های بزرگ با تمامی ستارگانش بازی داشته باشیم.

*چه زمانی از فوتبال ملی و باشگاهی خداحافظی کردید؟
از سال 51 تا 57 در تیم ملی بودم. زمانی که از جام جهانی برگشتیم، رئیس وقت فدراسیون فوتبال گفت که بازیکنان 27 سال به بالا حق شرکت در تیم ملی را ندارند و من هم با 27 سال و 8 ماه سن مجبور شدم تا از تیم ملی کناره گیری کنم. در رده باشگاهی فقط در ملوان عضویت داشتم. تا سال 63 عضو و بازیکن ملوان بودم و بعد کناره گیری کردم. بعد از بازنشستگی هم تیم استقلال انزلی را تشکیل دادم البته هدف از تاسیس استقلال انزلی بودن رقیب برای ملوان نبود بلکه ساختن و تحویل بازیکن به آن بود.

*در صحبت‌هایتان اشاره کردید که تا آخر دوران بازیگری در ملوان جدا بودید. چرا با وجود پیشنهادات فراوان هیچ وقت از ملوان جدا نشدید؟
دلیل اصلی عشق و علاقه به ملوان و شهر خودم انزلی بود اما عوامل دیگر مثل اینکه کارمند نیروی دریایی بودیم و نمی توانستیم از تیم جدا شویم هم بی تأثیر نبود.

*به نظر شما علت این همه علاقه و محبوبیت ملوان در نزد مردم بندرانزلی چیست؟
از زمانی که ملوان تاسیس شد و رشد کرد، خیلی ها شهر انزلی را نمی شناختند و با ملوان بود که انزلی را شناختند. ملوان تنها دلخوشی مردم انزلی بوده و هست. مردم در مضیقه مالی بودند اما همیشه در گرما و سرما و در راه های دور و نزدیک از همه نسل ها پشتیبان ملوان بودند و هستند. انزلی تنها شهری است که تماشاگران آن در بازی ها فقط طرفدار تیم خودشان هستند.

*در طول دوران بازیگری القاب و شعارهای جالبی در توصیف شما به کار می‌بردند. ماندگارترین آنها از نظر شما چه بوده است؟
شعاری که به من می دادند «شیرشمال» بود. خوشبختانه شعارهای آن زمان زننده نبود و فقط در راستای تشویق تیم بود.

*یکی از علامت سئوال‌های پررنگ درباره شما عدم مربیگری در ملوان است. با وجود کسب تجربه فراوان و حضور در جام جهانی چرا خود هیچ وقت سرمربی ملوان نبوده‌اید؟
من از لحاظ مربیگری در تیم های مختلف بودم. تیم ملی جوانان، تیم ملی امید، مربی استقلال رشت و استقلال انزلی از آن جمله اند، اما درباره ملوان اینکه به نظرم بایستی تیم را به مربیان جوانان بومی سپرد و من و امثال من هم تجربیات خود را در اختیار آنها می گذاریم.

*ملوان فوتبالیست‌های بزرگی را تحویل فوتبال ایران داد اما در میان همه آنها سیروس قایقران با همه متفاوت بود. مرحوم سیروس قایقران یکی از شاگردان خلف شما بوده. به عنوان یکی از مربیانی که به سیروس خیلی نزدیک بودند، او را توصیف کنید؟
آن ویژگی هایی که یک فوتبالست باید داشته باشد به طور کامل داشت. بازیکن با تکنیک، ضربات سر محکم. شوت های خوب و دقیق و تیپ بدنی خوبی داشت. در کل تکمیل بود و خوشحالم که سیروس را به عنوان مربی از تیم جوانان تحویل تیم بزرگسالان ملوان دادم.

*به عنوان یکی از بزرگترین ستاره های فوتبال ایران، توصیه شما به نسل جدید چیست؟
من 63 سال سن دارم و معتقدم استراحت نقش مهمی در کیفیت بازی دارد. اگر بازیکن استراحت کافی داشته باشد (به موقع بخوابد و به موقع بیدار شود) و تغذیه مناسب هم داشته باشد موفق خواهد شد.آنها الگوی هم سن و سال های خود در جامعه هستند.

گفت‌وگو:همایون رضایی‌زاده

نظر شما
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز