به گزارش سرویس ورزشی برنا، گودرزی و مشاورانش حالا یاسها را به امید تبدیل کردهاند. وزارت ورزش با این روند، در حال تبدیلشدن به یک وزارتخانه به معنای واقعی است.
برای وارد شدن به حوزه سیاست باید پوستی از جنس پوست کرگدن داشت؛ پوستی که تاب تحمل ضربههای سخت و مداومی که به سوی شما روانه میشود را داشته باشد. اگر به این ابزار مجهز نباشید، بهتر است اصلا وارد سیاست نشوید یا خودتان از همان ابتدا رویه محافظهکارانه را در پیش میگیرید و همه را از خودتان ناامید میکنید یا مقاومت میکنید اما به ضربهها میبازید و از پا در میآیید. در دولت روحانی، دو وزیر برجسته مثال مجسم چنین مردانی هستند؛ محمدباقر زنگنه، وزیر نفت و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه. وزیرانی که بیترس از ضربات و حملات مخالفان تغییر و منتفعان وضع موجود، کنشگرانه به پیش میروند و به ستارههای کابینه روحانی تبدیل شدهاند. محبوبترین وزرای دولت یازدهم که پیش از نشستن پشت میز کارشان، پوست کرگدن را بر تن کردهاند.
مدتهاست که فریاد میزنیم ورزش ما هم به مردی از این جنس نیاز دارد. یک وزیر عملگرا با پوست کرگدن. آشفتهبازار آلوده ورزش ایران جز با یک جراحی بزرگ به سروسامان نمیرسد. تجربههای اشتباه و شکست خورده در ورزش ایران و خصوصا فوتبال، کار را به جایی رسانده که امروز انجام هر تغییری که بنیادین نباشد، شرایط را بدتر هم خواهد کرد. ورزش نیازمند یک عمل جراحی بزرگ است و جراح این عمل، با هجوم بیامان ضربات مدافعان وضع موجود مواجه خواهد شد و چه فراوانند آنهایی که در این آشفتهبازار ورزش دکانی برای خود دوختهاند و به تبعیت از آن، چه بسیارند ضرباتی که انتظار جراح ورزش را میکشند.
در چنین شرایطی بعد از گذشت چند ماه از شروع کار دولت، بالاخره محمود گودرزی بر مسند ریاست ورزش ایران نشست. با ماموریتی مشخص؛جراحی ورزش. کارنامه گودرزی اما با ماموریتش نمیخواند. او یک آکادمیسین است و از دانشگاه پا به وزارتخانه گذاشته. در حالی که ما میدانیم امروز ورزش یک مدیر عملگرا میخواهد. کسی که از پس این ماموریت سخت و مخالفان قدرتمندش برآید. مدیران دانشگاهی معمولا در مرحله عمل دچار مشکلاتی میشوند و من به همین دلیل مخالف حضور آنها در سیاست و مدیریت هستم. گودرزی یکی از همین افراد به نظر میرسید. پس در جایی انتقاد کردم که «حضور گودرزی حرکت مثبتی به همراه نداشته و جامعه ورزش را مایوس کرده است.» در ابتدای کار هم چیزی جز «امیدواریم» از زبان گودرزی شنیده نشد و این به شدت یاس اضافه میکرد.
حالا اما میبینیم که گودرزی آکادمیسین با جدیت وارد عمل شده و دست به این جراحی بزرگ زده است. بیهراس از انتقادها، دشمنیها و ضرباتی که پشت سر هم بر پیکر او و وزارتخانهاش وارد میشود. گودرزی و مشاورانش حالا یاسها را به امید تبدیل کردهاند. آنها با تصمیمات بزرگی که گرفتهاند و قاطعیتی که دارند، نشان دادهاند که برخلاف پیشبینیها، با محافظهکاری ورزش را بیش از این به ورطه سقوط نخواهند کشاند. وزارت ورزش با این روند، در حال تبدیلشدن به یک وزارتخانه به معنای واقعی است، وزارتخانهای که گام برداشتن در خدمت مردم را آغاز کرده؛ نه بهسیاق گذشته در خدمت عدهای سودجو. گودرزی و دوستانش نشان دادهاند که نتیجهگیری من در ابتدای روی کار آمدن او یک نتیجهگیری اشتباه بوده و بعد از زنگنه و ظریف، وزیر دیگری هم به ستون فقرات راست و محکم دولت روحانی اضافه شده و قامت دولت را راستتر و برخواستهتر خواهد کرد. گودرزی حالا من و بسیاری دیگر چون من را به ورزشمان امیدوار کرده است. به سروسامان گرفتن این بیسروسامان همیشگی تاریخ ایران. مرد آکادمی، مانند دو ستاره دیگر دولت، پوست کرگدن بر تن کرده و وارد کار شده. هرچند دیرتر و با چراغ خاموش اما حالا او ستاره سوم کابینه است؛ آن هم در وزارتخانهای که به نظر میرسید چندان برای دولت مهم نباشد.