روحانی و جوان
پس از اعلام صلاحیت کاندیداهای تائید شده از سوی شورای نگهبان در انتخابات سال 92، یک بهت و شاید افسردگی همراه با نگرانی در بین مردم ایران مخصوصاً جوانان موج میزد. یکی از شانس های برنده که حضورش نشاط عمومی را ایجاد کرده بود، رد صلاحیت شد. اما، در همان روزشخصی تائید صلاحیت شده بود که از چند ماه پیش با شعار تدبیر و امید پا به عرصه انتخابات گذاشته بود. فردی که یکی از اصلی ترین و کلیدی ترین شعارهایش ایجاد امید و نشاط در جامعه بود. روحانی فهمیده بود چیزی، که بیش از همه امروز مورد نیاز جامعه و مخصوصاً جوانان و دانشجویان است، بازآفرینی امید در جامعه است. طولی نکشید که برخی از جوانان سرخورده از عدم تائید کاندیدای مطلوبشان با شعارهای روحانی ارتباط برقرار کردند، و او شد سمبل امید و نشاط برای جوانان وشاید تدبیر، برای پیرترها. روحانی در تمامی تبلیغاتش مدام از جوانان میگفت و اینکه باید برای آنان اشتغال و احساس امنیت همراه با تکریم ایجاد کرد. چیزی که شاید خلاء آن در چند سال گذشته به شدت در جوانان احساس می شد. روحانی مرتب از حساسیت ها و علایق جوانان میگفت و اینکه باید به جوانان اعتماد کرد، باید به دانشگاه نشاط داد، باید به سلایق احترام گذاشت و او وزارت ورزش و جوانان را یکی از حساس ترین وزراتخانه های تحت امر دولت قلمداد میکرد و شاید پر بیراه نبود که اکثریت محافظه کار مجلس در روز رای اعتماد به دولت او به سه وزیری که بیشترین ارتباط را با جوانان داشت ( وزارت ورزش و جوانان، وزارت آموزش پرورش و علوم ) رای عدم اعتماد نداد. از همان روزهای اول انتخاب روحانی به عنوان رئیس جمهور موجی از امید و نشاط در جامعه ایجاد شد و این مسئله در شبکه های اجتماعی خود به صورت واضحی نشان داد. اینکه، پس از هر موفقیت در عرصه ورزشی، اعم از صعود ملی ایران به جام جهانی، یا نتیجه گیری تیم والیبال ایران در مسابقات لیگ جهانی، جمله مچکریم روحانی به گوش می رسید.
خواست های جوانان از روحانی ملموس و مشخص بود. اینکه، در عرصه اجتماعی کمی از سختگیری های وارده به آنها کاسته شود، اینکه، فضای دانشگاه کمی بازتر شود و مسئولان بهتر و شایسته تری بر دانشگاهها انتخاب شود، اینکه، فضای فعالیت های هنری از قبیل موسیقی و سینما و حوزه نشر و امثال هم کمی سر سامان داده شود. البته، روحانی و دولت ایشان به این امر واقف بود و سعی کرد در گزینش مسئولان و وزیران این حوزه ها وسواس بیشتری به خرج دهد. مسئولانی را انتخاب نماید که این روحیه نشاط و امید به وجود آمده در بین جوانان از بین نرود. وزارت علوم روحانی سعی کرد در همان روزهای اوّل در انتخابات مسئولان دانشگاهایی که مدیرانشان مقبولیت خوبی در بین دانشجویان نداشتند را تغییر دهد؛ که از جمله آنها تغییر رئیس دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه صنعتی اصفهان بود. وزارت علوم سعی کرد دانشجویان محروم از ادامه تحصیل را که پیشتر حتی انکار می شدند تا حد مقدور به دانشگاه ها برگرداند.
در حوزه وزارت فرهنگ نیز علی رغم فشار زیاد محافظه کاران ،دولت روحانی عملکرد نسبتاً خوبی داشته است و تا حدودی توانسته همان فضای امید را در بین جوانان و افراد فعال در این عرصه ایجاد کند که به عنوان نمونه میتوان به جشنواره فیلم فجر اشاره کرد که اکثر هنرمندان هنگام دریافت جایزه خود از دولت و شخص روحانی تشکر می کردند، در حوزه نشر و ممیزی کتاب قدم های خوبی برداشته شده است که استقبال هنرمندان فعال در این عرصه این را به خوبی نشان میدهد.
در حوزه وزارت ورزش و جوانان نیز علی رغم اینکه مجلس بیشترین حساسیت را به خرج داد و به سه وزیر پیشنهادی روحانی رای عدم اعتماد نداد ولی در نهایت روحانی وزیر نسبتاً شایسته و قابل قبولی را برای تصدی این وزارتخانه انتخاب کرد. به نوعی که موفقیت های اخیر کشور در عرصه ورزشی را به نوعی می توان در راستای موفق بودن این وزارتخانه ارزیابی کرد و به نظر می رسد جوانان و حامیان ورزش نیز رضایت نسبتاً قابل قبولی از عملکرد وزارتخانه ورزش و جوانان دارند.
سرآخر، با توجه به اینکه کمتر از یکسال از عمر دولت روحانی میگذرد میتوان نمرۀ قابل قبولی را به او و دولت در حوزه جوانان داد به نظر می رسد آن فضای نشاط و امید ایجاد شده در بین جوانان هنوز باقی و پابرجاست.