گزارش سه قسمتی سرویس دانش و فناوری برنا، نظریه هایی در باب تکنولوژی/ قسمت دوم
پیشانی نوشت نئولادیسم ضدیت با فناوری است. پیشینه تاریخی جنبش ضد فناوری ریشه در جنبش های سیاسی انقلاب صنعتی دارد و واژه لادیت (Luddite) نیز که واژهای سیاسی- تاریخی است از دل همین جنبشها بیرون آمده است. صنعتگران کارخانههای نساجی انگلیس در اوایل قرن ۱۹ بانیان جنبشی اجتماعی بودند که لادیسم خوانده شد.
این افراد برای مخالفت با تغییراتی که به واسطه انقلاب صنعتی ایجاد میشد و به نوعی تهدیدی برای زندگیشان به شمار میرفت دست به تخریب ماشینهای نساجی میزدند. جنبش تاریخی انگلیسی در فضایی شکل میگرفت که زمینهساز آن جو سخت و خشن اقتصادی ناشی از سلسله جنگهای ناپلئون بود. اما از آن پس تاکنون، واژه لادیت برای تصویرکردن افرادی به کار میرود که با پیشرفت و تغییرات فناورانه مخالفت میکنند.
در حال حاضر از این واژه برای القای حس انتقادی نسبت به افرادی استفاده میشود که بیدلیل و با سرسختی با نوآوریهای فناورانه مخالفت میکنند، با این تفاوت که این افراد را نئولادیت میخوانند. اما نئولادیسم (Neo-Luddism) جنبش جدیدی است که با توسعه فناوری و توسعه مبتنی بر فناوری بهطور عام یا خاص مخالفت میکند.
افرادی هم وجود دارند که خود را نئولادیت بدانند. (بهویژه در انگلستان افراد اگر علاقهای به فناوریهای نوین نداشته باشند و یا در استفاده از آنها با مشکل مواجه باشند به طعنه خود را لادیت میخوانند.)
از سوی دیگر واژه نئولادیت، گاه از سوی افرادی که فناوری را میستایند به افراد یا سازمانهایی اطلاق میشود که با پیشرفتهای فناورانه مقابله میکنند. اما بدیهی است که نمیتوان بدون در نظر گرفتن تمامی ابعاد یک موضوع، تنها نگرش منفی به آن داشت و یا ابعاد مثبت آن را نادیده گرفت. از همین رو انتقاداتی به نگرش نئولادیتها وجود دارد.
یکی از انتقاداتی که به تفکر لادیسم وارد میشود، لادیتهای اولیه را گروهی شبه نظامی میخواند که بهدنبال ایجاد جو انحصاری در تولید بودند. این افراد اهداف تجاری و اقتصادی خود را با خرابکاری و ایجاد جو رعب و وحشت دنبال میکردند.
از طرفی، مورخان اقتصادی نئوکلاسیک معتقدند لادیتها با تجارت آزاد و پیشرفتهای فناورانه بهطور یکسان مخالف بودهاند. به گفته این مورخان، طرفداران این نظریه اظهار میدارند فرآیندی که به نوگرایی انجامید (بهویژه استانداردهای سطح بالای زندگی رایج در کشورهای توسعه یافته را ایجاد کرد) با کاربرد فناوری برای حفظ و کسب منافع شخصی شکل گرفت.
از طرفی ادعای برخی از طرفداران لادیسم این است که برخی فناوریها تعداد بیشتری از کارگران را بیکار میکند زیرا با قابلیتهای ویژهشان از میزان نیاز به کارگران میکاهد. این افراد درصددند اوضاع را این گونه جلوه دهند که کارفرمایان از نیروی کار کمتری انتظار تولید ثابت و مشابه زمان نیروی کار زیاد دارند.
این کار با استخدام نیروی کار تولیدگر و متخصص انجام میشود. این اقدام برای جایگزینی حالتی که در آن تولید افزایش مییابد و نیروی کار ثابت میماند، انجام میگیرد. اما فارغ از فضای صنعتی حاکم بر این نظریه، اتفاقاتی که با تولد بمبهای اتمی رخ داده، بخشی از افراد را به سمت بدبینی یا خوشبینی نسبت به فناوریها سوق داده است.
از دیگر سو، به عقیده برخی، برجستگی معایب اینترنت این ابزار نوین را به یک ضدقهرمان تبدیل کرده است. البته ناگفته نماند که تغییرات فناورانهای از این دست، نیازمند بستر فرهنگی است که برای این تغییرات مهیا شده باشد. زیرا تغییر، بهخودی خود معمولا از سوی عموم مردم با مخالفت روبهرو میشود.
البته نباید لادیتها را با نئولادیتها کاملا یکسان دانست. لادیتها برای مخالفتهای خود دلایل اقتصادی و تجاری داشتند، اما نئولادیتها یا افراد ضدفناوری صرفا مخالف فناوری هستند یا از آن میترسند و دلایل آنها ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد. نئولادیتها البته به فناوری به چشم شیطان یا عاملی مخرب نمینگرند بلکه معتقدند فناوریهای مختلف بر طبیعت انسانی به شکلی که کیفیت وجودی او را تقلیل میدهد، تاثیر گذارند.
اغلب نئولادیتها متفقالقول اذعان میدارند که پیامدهای منفی توسعه و رشد فناوریها بر کرهزمین، جامعه و افراد بسیار بیشتر از مزایای آن است. ادعا میشود، فناوری احتمالا به شکلگیری انسانهای از خودبیگانه یا تغییر شکل داده شده منجر میشود؛ فرهنگها و جوامع سنتی را نابود میکند. ساختار خانواده را در هم میریزد؛ ادبیات نابهنجار و آلوده بهوجود میآورد؛ نیاز به ارتباطات چهره به چهره را کاهش میدهد و به طور کل، آنچه تحت عنوان انسان یا بشر تعریف میشود را تغییر میدهد.
اما در مقابل این دو دیدگاه بدبینانه و مخالف، دیدگاه دیگری هم مطرح است که این یکی، به خوشبینی مفرط دچار است. درباره تکنواتوپیانیسم یا آرمانی انگاری فناوری در روزهای آینده خواهیم نوشت.