"امیر عزیزی" متولد اهواز است و با این که رشته کامپیوتر خوانده سر از عالم فیلمسازی و کارگردانی درآورده است. خودش میگوید: سینما قبل از هر چیز عشق میخواهد. آن قدر عاشق کارش است که توانسته در جشنواره ملی جوان ایرانی رتبه اول را برای فیلم کوتاه "ابله " کسب کند. فیلمی ده دقیقه ای که "باران کوثری" تنها بازیگر آن است و البته در نوشتن فیلمنامه هم کمک کرده است. با این حال "ابله" تنها تجربه کارگردانی امیر نبوده و به جز آن سه اثر مستند، دوازده فیلم کوتاه و سه تا پشت صحنه فیلم های سینمایی را ساخته است.
"ابله "چه قصه ای را روایت می کند؟
قصه زن دومی است که به درددل های زن اول گوش می کند و می خواهد به این بپردازد که دنیای زن ظرافت های خاص خودش را دارد.
ایده اش چطور به ذهنت رسید؟
فیلمنامه با کمک باران کوثری نوشته شد و شاید بشود این طور گفت که خواندن نمایشنامه "قوی تر" نوشته "آگوست استریندبرگ" به ما ایده داد. ایده ای که به فیلمنامه "ابله" ختم شد. داستان دو شخصیت دارد. یک زن و هوو یش رو به روی هم نشسته اند و با هم صحبت می کنند و بیشتر دیالوگ ها از زبان زن اول است.
منظور از ابله کیست؟
منظور شخص خاصی نیست. دنیایی است که اصولا ابلهان برای خودشان می سازند.
فضای کل فیلم این مفهوم را دارد؟
بله. دنیایی که این زن در آن ساخته می شود مهم است. زنی که در مزون عروس کار می کند و تحت تاثیر هزاران چیزی قرار دارد که می توانند یک شخصیت را بسازند.
چرا این موضوع زنانه را انتخاب کردی؟
فمینیست نیستم، اما فیلم هایی را که نقش اول آن یک زن است را بیشتر دوست دارم. فیلم دیگری هم در این موضوع دارم.
دغدغه خاصی در رابطه با زنان دارید؟ احساس مسئولیتی در این زمینه می کنی؟
فکر می کنم به زنان کمتر پرداخته شده است. شاید هم به این علت است که بیشتر اعضای خانوادهام زن هستند. بیشتر شخصیتهای زنانه را در زندگی روزمره میبینم. همه این عوامل در شکل گیری شخصیتم نقش داشته است.
«ابله» برای مخاطبان زن چه پیامی دارد؟
در آخر فیلم دیالوگی وجود دارد که زن اول می گوید:" آخر سر من میمانم، من بردم" من به این شخصیت خیلی امیدوار بودم. پیام دیگر فیلم هم شاید روایت آدم هایی است که زندگیشان دچار روزمرگی شده است و امان از روزی که این اتفاق بیفتد.
بازخورد فیلم چطور بود؟
آدم های زیادی فیلم را دیدند و تعریف کردند و با این که من این فیلم را سال 86 ساختم اما هنوز تاثیر خودش را دارد.
فکر می کنی علتش چیست؟
شاید این باشد که همه عوامل، این فیلم را صمیمانه ساختند.
اگر کس دیگری به جای باران کوثری بازی می کرد باز هم فیلم تأثیری در مخاطب می گذاشت؟
این سوال را خیلی ها می پرسند اما معتقدم که این پیام فیلم است که خیلی مهم است.
سوژه این قابلیت را داشته است؟
تلاشم این است که این طور باشد به خاطر اینکه یک فیلم نامه کوتاه ده دقیقه ای باید در همان ده دقیقه حرف خودش را بزند و معتقدم که باید باران کوثری بازی می کرد و بسیاری از حرفهای ها هم معتقدند که بازی باران کوثری در این فیلم متفاوت بود.
برداشتت از فیلم کوتاه چیست؟
فیلم کوتاه کاملا یک نگاه مستقل است. فیلمسازی فیلم کوتاه تمرینی برای ساختن فیلم بلند نیست، بلکه ژانری مستقل و مخصوص خودش است.
به این فکر نکردی که همین فیلم را در نسخه بلند بسازی؟
نه چون باید این فیلم یک فیلم کوتاه باشد و باید در همان ده دقیقه حرف خودش را می زد.
زمان بیشتر به سوژه ضربه می زند؟
زمان به فیلمنامه بستگی دارد و در مورد فیلمنامه "ابله" باید بگویم که بله چون فیلمنامه این قابلیت را نداشت.
چطور وارد سینماو کار فیلمسازی شدی؟
از طریق "محمدحسین لطیفی" وارد سینما شدم و چند سال با او در فیلمهای سینمایی کار کردم و در کار تولید بودم. از همان اول هم کارگردانی را دوست داشتم. بعد از آن خیلی مطالعه کردم، خیلی فیلم دیدم و مدتی هم دستیار کارگردان بودم و با کارگردانان بزرگی مثل کیانوش عیاری در سریال "روزگار قریب" کار کردم.
از روش کار کارگردان خاصی تقلید کردی؟
فیلمساز مورد علاقه ام کیانوش عیاری است، چون خیلی نگاه سادهای دارد و در عین سادگی میتواند، تمام معانی فیلم را برساند. فیلم هایش لایه های پُری دارد که مخاطب را با خود همراه می کند. سینما را از او یاد گرفتم.
در کارگردانی استعداد و خلاقیت مهم است یا تجربه؟
استعداد و خلاقیت مهم تر است و تجربه پنج تا ده درصد کار است. فیلمسازی یک نگاه نو و تازه است که کارگردان باید بتواند به مخاطب بزند. در همه جای دنیا ثابت شده که در هنر خلاقیت از هر چیزی مهمتر است.
به خاطر چه چیزی وارد سینما شدی؟ پول یا شهرت؟
وقتی با هزینه خودم فیلم کوتاه می سازم، این نشان می دهد که سینما را دوست دارم و دلم می خواهد حرفی را با فیلمم بزنم. کمکی کنم و یک جای خالی را پر کنم.
به ساختن یک فیلم سینمایی بلند هم فکر کردی؟
در حال نوشتن فیلمنامه هستم و اگر تهیه کننده پیدا شود حتما آن را می سازم.
داستانش چیست؟
قصه خانواده ای چهار نفره است که همه زن هستند و قرار است به خانه جدید اسباب کشی کنند. اتفاقاتی در این میان پیش می آید که جالب است.
وقتی فیلمنامه می نویسی به گیشه فکر می کنی یا به پیام فیلم؟
وقتی فیلم کوتاه می سازم قطعا به گیشه فکر نمی کنم.
در فیلم بلند چطور؟
یکی از نکته های فیلم سازی در ژانر بلند گیشه است. یعنی اگر فیلمی می سازم باید بیننده خاص و عام داشته باشد. در عین حالی که باید تلاش کنم فیلمی بسازم که به شعور مخاطب احترام بگذارد. بیننده در هر جای دنیا وقتی فیلم را می بیند باید احساس کند که به شعورش احترام گذاشته شده است.
چه فیلمی موفق است؟ فیلمی که در جشنواره ها توفیق داشته یا فیلمی که مخاطب و گیشه خوبی دارد؟
فیلمی که پیامی را به مخاطب برساند و مخاطب را گول نزند.
پس به اینکه می گویند سینما یک دروغ بزرگ است اعتقاد نداری؟
به طور نسبی اعتقاد دارم. معتقدم سینما در هر ژانری چه بلند چه کوتاه و چه مستند فرهنگ ساز است. شاید سرگرمی هم باشد اما در فرهنگ جامعه نقش دارد. بنابراین مهمترین ویژگی هر فیلم این است که صادق باشد.
کارگردانی که کارهایش را دوست داری و دنبال می کنی؟
کارگردان خوب زیاد داریم و شاید درست نباشد اسم ببریم اما کارهای کیانوش عیاری را چون یکی از مستقل ترین فیلم سازان سینمای ایران است و نوع سینمایش مخصوص خودش است خیلی دوست دارم. اگر روزی فیلمش را ببیننم حتی اسمش هم نباشد می فهمم که فیلم کیانوش عیاری است.
ویژگی خاصی در فیلمت وجود دارد که مخصوص خودت باشد؟
نمی توانم الان بگویم که چنین چیزی وجود دارد. تلاش می کنم که به آن برسم. نگاه آدم به مرور زمان و با دیدن فیلم ها ساخته می شود و تلاش می کنم که این نگاه خاص در فیلم ها بوجود بیاید. فکر می کنم الان برای قضاوت زود است و زمان خیلی چیزها را مشخص می کند.
شخصیت فیلمساز را میشود از روی فیلم هایش شناخت؟
بله شخصیت فیلم ساز در فیلمش دیده می شود و اگر سینماگر با صداقت باشد، مخاطب این را می فهمد.
حرف آخر؟
سینما علاقه می خواهد و هر کس باید برای رسیدن به آن باید تلاش کند. تحقیق و مطالعه هم لازم است اما صداقت از هر چیز مهم تر است.
***