به گزارش خبرنگار شرق، این مرد كه حسین نام دارد، وقتیكه با مستاجرش درگیر شد و نتوانست او را بزند به سراغ كودك پنج ساله او رفت و با ضربات چاقو پسرك را به قتل رساند.
در ابتدای جلسه محاكمه ذبیحزاده نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و در توضیح كیفرخواست خطاب به قضات شعبه 71 دادگاه كیفریاستان تهران گفت: متهم 75 ساله21 اردیبهشت سالجاری كودكی پنجساله را كه او هم حسین نام دارد با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده، آنطور كه در گزارش پلیس و دادسرا آمده است متهم صاحبخانه مردی به نام رضا است و آنها بر سر كرایه خانه و پول شارژ با هم اختلاف داشتند. حسین روز حادثه درگیری شدیدی با رضا پیدا كرد و رضا از خانه متواری شد سپس متهم با حمله به كودك پنج ساله، او را با ضربات چاقو به قتل رساند.
نماینده دادستان تهران گفت: متهم سپس خود را به ماموران كلانتری اسلامشهر معرفی كرد. البته دادسرا به این اعتراف اكتفا نكرد و مدارك و مستدلات فراوانی را در این خصوص جمعآوری كرده است. بنابراین، بهعنوان نماینده دادستان تهران و با توجه به مدارك موجود در پرونده و نظر به اینكه متهم با قساوت زیاد دست به این قتل زده است درخواست صدور اشد مجازات برای متهم را دارم. در ادامه پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر شدند. مادر مقتول اعلام گذشت كرد و گفت برای شادی روح پسرش قاتل را عفو میكند اما پدر كودك پنج ساله گفت نمیتواند آن صحنههای دردناك را فراموش كند و درخواست صدور حكم قصاص دارد. این مرد در توضیح روز حادثه گفت: آن روز من و پسرم در خانه بودیم و من هنوز از خواب بیدار نشدهبودم كه صاحبخانه آمد و در را باز كرد. او گفت به من بدهكاری و باید پولم را بدهی گفتم من كرایه را دادم و گفتم فقط پول قبضها مانده كه آن را هم میپردازم اما او با عصبانیت بیرون رفت و مقدار زیادی قیر داغ آورد و روی من و پسرم پاشید پسرم خواب بود و با پاشیده شدن قیر بیدار شد من جاخالی دادم و قیر روی من نپاشید سپس مرد صاحبخانه با چاقو دنبال من افتاد گفتم سروصدا نكن پولت را تا بعد از ظهر میدهم حالا پول ندارم میروم مغازه و هرچه درآوردم به تو میدهم او مثل دیوانهها دنبال من میدوید. وقتی دید نمیتواند مرا بگیرد چاقویش را نشانم داد و گفت 30 هزار تومان به من بدهكاری بابت هر
10 هزار تومان یك ضربه به پسرت میزنم، باورم نمیشد این كار را بكند پسرم فقط پنج سال داشت متهم جلوتر از من به خانه رفت و وقتی رسیدم داشت ضربه آخر را به پسرم میزد. این مرد كه به شدت گریه میكرد گفت: پسرم قسمش میداد كه نزن اما این مرد با قساوت تمام ضربه آخر را محكمتر زد من پسرم را بغل كردم و به بیمارستان رساندم در طول راه حسین به من میگفت بابا نگذار من بمیرم. حالا من چطور باید رضایت بدهم با دیدن چنین صحنهای نمیتوانم به رضایت فكر كنم. پسرم مریض بود و من 19 میلیون تومان هزینه كردم تا او را درمان كنم خیلی دلم برای پسرم سوخت و نمیخواهم قاتل او را ببخشم. با اینكه همسرم قهر كرده و به خانه پدرش رفته بود اما پسرم بهانهگیری نمیكرد و با من خیلی راحت زندگی میكرد من قاتل او را نمیبخشم و درخواست قصاص دارم. در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: اتهامم را قبول دارم من حسین را كشتم و خیلی از كارم پشیمان هستم و به همین دلیل، هم خودم را به پلیس معرفی كردم. ماموران پلیس با احترام با من رفتار میكردند من از ماموران كلانتری خیلی ممنون هستم كه بازداشتم كردند. او ادامه داد: از وقتی رضا مستاجرم شد مرا بیچاره كرد خیلی اذیتم میكرد. او آدم خوبی نبود و كرایه خانه را نمیداد. 90 هزار تومان كرایه از او میگرفتم كه آن را در سه قسط میپرداخت اما حدود دو ماه بود هیچ پولی نداده بود، قبضهایش را هم پرداخت نمیكرد. آن روز سراغش رفتم و گفتم پول را بده جواب داد تا بعد از ظهر میدهم. بارها گفته بود، بعدازظهر میدهم و نمیداد، خیلی عصبانی شدم او را دنبال كردم به اندازه یك ایستگاه اتوبوس دویدم مردم داشتند ما را نگاه میكردند و میخندیدند كسی جلو نمیآمد ما را از هم جدا كند. من هم كه عصبانی بودم و نمیتوانستم جلوی خودم را بگیرم و بالاخره برگشتم و پسر بیچاره را كشتم اصلا نمیدانم چرا این كار را كردم. این مرد كه دچار كمشنوایی بود و به سختی گفتههای قاضی دادگاه را میشنید در مورد اینكه چرا تنها زندگی میكرد گفت: هفت سال پیش همسرم فوت شد من هم یك دختر مجرد داشتم دلم برایش سوخت پیش خودم گفتم او ازدواج كند بعد من زن بگیرم اما رضا جهیزیه دخترم را به غارت برد. او در خانه مرا قفل زد و وسایلم را برد. من اصلا از او خوشم نمیآید نباید بچهاش را میكشتم اما مقصر خودش بود.
متهم در مورد اینكه حاضر است به اولیایدم دیه بدهد و رضایت بگیرد گفت: من حاضرم دیه بدهم اما با رضا مواجه نمیشوم او خیلی بیادب است درست است كه بچهاش را كشتهام اما دلیلی ندارد بیادبی بكند او جواب سلام من پیرمرد را نمیدهد. من پول دیه را میآورم روی میز دادگاه میگذارم شما به او بدهید. البته من خیلی از او طلب دارم و باید طلبهای من را هم بدهد.
در این هنگام، قاضی دادگاه از متهم خواست در صورت تمایل از اولیایدم عذرخواهی كند. این مرد گفت: همین كه خودم را به ماموران معرفی كردم معنیاش این است كه پشیمان هستم و عذرخواهی میكنم من اگر میخواستم فرار كنم رضا نمیتوانست مرا دستگیر كند اما من پشیمان شدم و خودم را تسلیم كردم. حالا هم معذرت میخواهم اما باز هم میگویم این جوان بیادب است.
در ادامه عباس مومنآبادی وكیل مدافع متهم در جایگاه حاضر شد. او در دفاع از موكلش گفت: همانطور كه میبینید، موكل من چندان بر خود مسلط نیست و با اینكه پزشكی قانونی سلامت روان او را تایید كرده اما به نظر میرسد تعادل روانی ندارد و گفتههایش در دادگاه این موضوع را نشان میدهد، بنابراین درخواست دارم یكبار دیگر در مورد سلامت روان او بررسی لازم انجام شود.
او در ادامه از پدر مقتول خواست با توجه به اینكه همسرش اعلام گذشت كرده او هم این عمل پسندیده را انجام دهد اما پدر مقتول قبول نكرد.
سپس متهم یكبار دیگر در جایگاه حاضر شد و آخرین دفاعیات خود را مطرح كرد. در پایان هیات قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.