بی تکلیفی جایگاه سگ در حقوق حیوانات و اخلاق محیط زیستی راه حل و درمان

۱۳۹۹/۰۲/۱۷ - ۱۰:۳۵:۲۱
کد خبر: ۹۹۸۲۵۹
بی تکلیفی جایگاه سگ در حقوق حیوانات و اخلاق محیط زیستی راه حل و درمان
امروزه دیگر بر همگان ثابت شده است که روش حذف فیزیکی سگ‌ها نه تنها جواب نمی‌دهد، بلکه تبدیل به یک تجارت و کاسبی دائمی بی‌رحمانه و البته سودآور برای برخی از پیمانکاران سودجوی شهرداری‌ها شده است و صد البته طرفداران این دیدگاه (حذف فیزیکی) که در لباس فعال محیط زیست یا حقوق حیوانات اگاهانه یا نااگاهانه این دیدگاه را اشائه می‌دهند نیز این تجارت! را رونق می‌بخشند.

به گزارش خبرگزاری برنا ؛ سگ  این دوست دیرینه ی انسان قرن هاست که در کنار انسان  از زندگی ابتدایی شانزده  هزار سال پیش وارد زندگی شهری امروزه شده. زندگی شهری که امروزه عده ای آن را برای بهترین دوست انسان ممنوع میدانند و سعی در تصاحب 100 درصدی آن برای خود دارند و این گونه ی باوفا ! بی انکه زیستگاه و اکوسیستمی طبیعی داشته باشد آواره ،بلاتکلیف و سرگردان در شهر ها, روستا ها و اطراف آن زندگی میکند.

از دیدگاه برخی از کارشناسان و فعالان حیات‌وحش (حفاظت‌گراها) protection oriented از آنجایی که سگ‌ها زیست‌گاه طبیعی در طبیعت ندارند، یک گونه مهاجم محسوب می‌شوند. با توجه این مسئله اما،  راهکاری که از جانب مدافعان حذف سگ ارائه می‌شود، یعنی حذف فیزیکی سگ‌ها از زندگی شهری و محیط‌ زیست از راه کشتار با سلاح، سم و ...، روشی غیراخلاقی، ناکارآمد و در راستای اهداف پروژه‌بگیران منفعت طلب است و ناکارآمد بودن آن بر هیچ‌کس پوشیده نیست. این در حالی است که روش‌های اخلاقی که مبتنی بر حقوق حیوانات است قابل اجراست اما متأسفانه اراده‌ای برای انجام آن از جانب متولیان امر وجود ندارد.

در ایران، سال‌هاست که شهرداری‌ها از طریق روش‌های ناکارآمد به حذف فیزیکی این حیوانات مشغول‌اند و این روش غیراخلاقی در جهت ایجاد یک شغل پرسود برای برخی پیمانکاران وابسته به شهرداری‌ها تبدیل شده است تا جایی‌که آن‌ها از هیچ عمل بی‌رحمانه‌ای همچون توله‌کشی، بهره‌کشی وکشتار کم‌هزینه (همچون تزریق سم، گازوئیل اسید و.. به قلب حیوان یا زنده‌به‌گور کردن و...) برای حذف فیزیکی دریغ نمی‌ورزند.

جالب این‌جاست که توسل به این روش‌های شرم‌آور و غیرانسانی، نه تنها از تعداد سگ‌ها کم نکرده است بلکه روز‌به‌روز به تعدادشان نیز افزوده می‌شود. حذف فیزیکی و تخلیه کامل زیستگاه سگ‌ها منجر به تصرف آن منطقه توسط سگ‌های مجاور شده و ایجاد قلمرو جدید برای تولیدمثل و زادآوری مجدد بدل می‌شود. امری که برخی از پیمانکاران سودجوی شهرداری با آگاهی و توسل به این شیوه برای سگ‌ها در مناطق خلوت فضا ایجاد می‌کنند و بعد از مدتی که زاد و ولد انجام شد برای کشتار سگ‌ها به منطقه بازمی‌گردند.

متأسفانه هیچ تحقیق کاملی درخصوص تاریخچه حضور سگ در ایران انجام نشده است و استدلال کسانی که حضور سگ‌ها را در محیط‌زیست شهری و طبیعت بر نمی‌تابند برگرفته از تحقیقات کشورهایی است که عمر حضور حیوانات خانگی (pet) در کشور آن‌ها به‌هیچ عنوان قابل مقایسه با ایران نیست.

به‌طور مثال حضور سگ و گربه در کشور امریکا به حدود 300 سال قبل باز می‌گردد؛ زمانی‌که اروپاییان مرفه حیوانات خانگی خود را به امریکا بردند و در اثر بی‌مسئولیتی برخی از آن‌ها رها شدند و کلونی تشکیل دادند و اکنون میلیون‌ها سگ رها در امریکا وجود دارد.

البته ناگفته نماند گذشته از اختلافات فرهنگی و حتی تعداد سگ‌های رها در آن کشورها در مقایسه با ایران، برخی از کشورها به نتایج مثبتی در کنترل و مدیریت حیوانات شهری خود دست پیدا کرده‌اند که می‌توان از الگوی آن‌ها برای مدیریت حیوانات شهری استفاده کرد.

به‌عنوان مثال، شهر دیترویت در ایالت میشیگان توانست با پیروی از یک دستورالعمل در عرض 3 تا 5 سال جمعیت سگ‌های رهاشده خود را مدیریت کند. این دستورالعمل که "پیشنهاد راه‌حل مشکل سگ ولگرد در شهرهای آمریکا" نام دارد صراحتاً اشاره می‌کند که کشتن و حذف فیزیکی نه تنها روشی بی‌رحمانه و غیر انسانی بلکه غیرکارآمد است، به‌طوری‌که تجربه نشان داده است که این روش نتیجه عکس داده است.

دستورالعمل دیگری تحت عنوان چگونه هلند از معضل سگ‌های ولگرد رها شد 2012 نشان می‌دهد که پس از بررسی معضلات حضور سگ در جامعه هلندی و بروز مشکلاتی همچون شیوع هاری و دیگر بیماری‌ها، نقش قوانین حمایت از حیوانات و آموزش به عموم جامعه خصوصاً کودکان تا چه اندازه با‌اهمیت است و در نهایت، عقیم‌سازی را یکی از راه‌های بسیار مؤثر می‌داند و اشاره می‌کند که عدم عقیم‌سازی و وجود غذا در زیستگاه (وجود پسماند و زباله شهری) افزایش جمعیت را بدنبال دارد.

این دستورالعمل اشاره می‌کند که مطالعات نشان می‌دهد هنگامی‌که جمعیت استریل ایجاد می‌شود تعداد سگ‌ها کاهش می‌یابد. اما این تنها در ترکیب آموزش همگانی و آمارگیری کار می‌کند.

در سال 1990 سازمان بهداشت جهانی و جامعه جهانی حمایت از حیوانات گزارشی را منتشر کردند که در آن اشاره شد که مؤثرترین روش در مدیریت سگ‌های رها شده شهری ترکیبی از موارد زیر است:

  • سرشماری
  • عقیم‌سازی (حدأقل 70٪ از سگ‌ها)
  • آموزش

در نهایت کشور هلند توانست از طریق مدیریت پسماند، واکسینه کردن، عقیم‌سازی و رهاسازی در جای قبلی بر معضل حضور سگ‌ها فائق آید.

سازمان جهانی بهداشت حیوانات در دستورالعمل مدیریت جمعیت سگ‌ها اهداف کنترل جمعیت سگ‌ها را در نکات زیر خلاصه می‌کند:

1.       بهبود سلامت و رفاه سگ

2.       کاهش جمعیت سگ‌ها به حد قابل قبول

3.       ارتقاء مالکیت مسئولانه

4.       کنترل هاری، بیماری‌های مشترک بین سگ و انسان و بیماری‌های انگلی

5.       جلوگیری از آسیب به محیط‌زیست و حیات‌وحش

6.       جلوگیری از بهره‌کشی، قاچاق و تجارت غیرقانونی

این دستوالعمل اشاره می‌کند که دسترسی سگ‌ها به پسماند و فاضلاب انسانی باید محدود شود چون این امر به انتقال بیماری به حیات‌وحش منجر می‌شود. نهاد دامپزشکی باید جهت معالجه سگ‌ها از بیماری‌ها اقدامات اساسی انجام دهد. عقیم‌سازی باید در دستور کار قرار گیرد و تنها در صورت نیاز (بیماری‌های آشکار مانند هاری) یوتانایز یا حذف فیزیکی بدون درد انجام پذیرد.

این سازمان در نهایت اشاره می‌کند که حذف فیزیکی از طریق اتانازی (مرگ با ترحم) به‌تنهایی به هیچ عنوان یک راهکار مؤثر نیست.

 نمونه‌ی جدید و موفق دیگری که از نظر مقایسه تعداد سگهای رها و وجود پسماند و نزدیکی فرهنگی به کشور ما می‌توان به آن اشاره کرد شهر کابل در افغانستان است.

 شهرداری کابل سال‌ها مانند کشور ما به حذف فیزیکی سگ‌ها اقدام می‌کرد. طی 5 سال (از 2014-2019) شهرداری به قتل‌عام آن‌ها دست زد و سالی حدود 20 هزار سگ را کشت. اما نه تنها جمعیت سگ‌ها کنترل نشد بلکه پس از 5 سال مشخص شد که سالیانه 4 هزار سگ به جمعیت آن‌ها اضافه شده است!

آن‌ها نمی‌دانستند که گله‌های سگ باقیمانده از کشتار که به‌صورت "پَک" (وجود یک سگ آلفا و سگ‌های قدرتمند زیر نظر آلفا) در یک زیستگاه مشخص زندگی می‌کنند به محض خالی شدن زیستگاه از سایر سگ‌ها، به زاد و ولد می‌پردازند. سگ‌ها معمولاً سالی دوبار زایمان می‌کنند، مدت زمان بارداری آن‌ها 9 هفته به‌طول می‌انجامد و پس از آن، هر بار بین 4 تا 8 توله به‌دنیا می‌آورند. این توله‌ها به‌دلیل وجود زباله و پسماند حاصل از زندگی شهری به‌سرعت رشد کرده، بالغ شده و جایگزین سگ‌های قبلی می‌شوند! در نتیجه، کشتار و حذف فیزیکی نه تنها تعداد سگ ها را کم نمی‌کند، بلکه در مدت کوتاهی تعدادشان را چند برابر می‌کند!.

شهرداری کابل تصمیم گرفت تا با یک همکاری چند جانبه شامل: سازمان‌های کشاورزی، دامپزشکی، بهداشت تشکل‌های مردمی غیر دولتی پس از آمارگیری دقیق از تعداد سگ های رها، در عرض 5 ماه، سه هزار سگ ماده را عقیم کند. (آن‌ها به این نتیجه رسیدند که سه هزار سگ ماده از به‌دنیا آمدن ده هزار سگ جلوگیری می‌کند).

 در نتیجه‌ی این اقدامات، آمار تعداد افرادی‌ که توسط سگ‌ها گزیده شده و از هاری تلف شده بودند (کشته‌شدگان هاری) و تعدادشان در سال 2016 دو هزار و هفتصد نفر بود، به‌طور قابل توجهی در سال 2019 به صفر رسید!

روش‌های گذشته که شامل حذف فیزیکی و خالی کردن زیستگاه ،اشغال زیستگاه توسط سگ‌های اطراف، دعوا بر سر قلمرو و در ‌نتیجه خشونت و گازگرفتگی و هاریِ بیشتر بود، دیگر انجام نشد. این شیوه هم اکنون در شهر کابل در حال اجراست و یکی از موفق‌ترین نمونه‌های قابل بررسی است. جالب‌تر آن‌که شهر کابل به هیچ عنوان از نظر امکانات مالی و نیروی انسانی داوطلب آشنا به امر حیوانات، قابل مقایسه حتی با شهرهای کوچک ایران هم نیست. کشور ایران می‌تواند با صرف مقدار بسیار کمتر، با هزینه‌ای که اکنون توسط روش‌های ناکارآمد فعلی در جریان است، از الگوی شهر کابل برای مدیریت حیوانات شهری خود استفاده کند.

قابل توجه است که هیچ کدام از این پروژه‌ها بر فرهنگ نگهداری سگ به‌عنوان پت در خانه تاکید و حساب نکردند، با این‌که در بعضی از جوامع این فرهنگ جا افتاده بود. در همه جا، سگ رها، به محدوده و قلمرو خود بازگشته و هیچ کدام از مناطق/کشور/شهرداری که تا به حال این برنامه را انجام داده‌اند، گزارشی از تخریب حیات‌وحششان اعلام نکرده‌اند. 

تجربه‌ی عملی کشورهای موفق در زمینه‌ی مدیریت جمعیت سگ‌های رها شده، درس‌های مهمی به ما می‌آموزد و علاوه بر نکات فنی و علمی، الزام‌های اخلاقی برآمده از وجدان جمعی را نیز یادآور می‌شوند.

امروزه دیگر بر همگان ثابت شده است که روش حذف فیزیکی سگ‌ها نه تنها جواب نمی‌دهد، بلکه تبدیل به یک تجارت و کاسبی دائمی بی‌رحمانه و البته سودآور برای برخی از پیمانکاران سودجوی شهرداری‌ها شده است  و صد البته طرفداران این دیدگاه (حذف فیزیکی) که در لباس فعال محیط زیست یا حقوق حیوانات اگاهانه یا نااگاهانه این دیدگاه را اشائه می‌دهند نیز این تجارت! را رونق می‌بخشند.

در مقابل تجربه‌ی موفق کشورهایی همچون افغانستان ثابت می‌کند که روش‌های اخلاقی جایگزین مورد اشاره فعالان حقوق حیوانات، نه تنها کارآمد و مؤثر است بلکه از ترویج خشونت و بی اخلاقی در جامعه نیز جلوگیری می‌کند.

ما فعالان حقوق حیوانات تلاش می‌کنیم تا رذائلِ اخلاقی در خصوص نحوه برخورد با آنان ریشه‌کن شده و فضائل اخلاقی، انصاف ، شفقت، همدلی، عشق‌ورزی نسبت به همه زیست‌مندان طبیعت جایگزین آن شود.

 

فرزاد علیزاده_ فعال حقوق حیوانات

 

 

 

نظر شما