روایتی از یک کارآفرین؛

پسر چوب فروشی که حالا کلبه‌های چوبی‌اش بیشتر از هتل ۵ ستاره گردشگر دارد/ماجرای شنیدنی پسرِ جنگل

۱۳۹۹/۰۸/۱۷ - ۲۳:۲۵:۱۱
کد خبر: ۱۰۸۲۷۴۰
پسر چوب فروشی که حالا کلبه‌های چوبی‌اش بیشتر از هتل ۵ ستاره گردشگر دارد/ماجرای شنیدنی پسرِ جنگل
پسری که یک روزی چوب‌های جنگل‌های هزار جریب مازندران را جمع می‌کرد و در کنار جاده به مسافران می‌فروخت حالا با همان چوب‌ها کلبه‌های چوبی برای گردشگران ساخته و برای چندین نفر اشتغال زایی کرده است به گونه‌ای که اگر بخواهید یک روز در این کلبه‌ها اقامت داشته باشید باید از ماه‌ها قبل جا رزرو کنید.

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ این روزها که سلیقه مردم تغییر پیدا کرده کمتر کسی را می‌بینید که مسافرت در یک ویلای لوکس و لاکچری را به گذراندن چند روزی در طبیعت ترجیح دهد. بوم گردی و اسکان در کلبه‌های چوبی در دل طبیعت یکی از جذاب ترین انتخاب‌ها برای مسافرین است و همه دوست دارند وقتی چند روز مسافرت می‌روند، اوقات خود را در طبیعت با صدای حیوانات و پرندگان بگذرانند و به اصطلاح چند روزی را ریلکس کنند و از هیاهوی شهر دور باشند. با این مقدمه می‌خواهیم برای شما از یک جوان 29 ساله‌ای بگوییم که خودش را وقف ساختن اقامتگاه‌ کلبه‌های چوبی کرده تا هم طبیعت را حفظ کرده، هم برای دیگران اشتغال زایی کند و درواقع یک کارآفرین تمام عیار باشد.

محمدجواد رحمانی خلیلی درگفتگو با خبرنگار اجتماعی برنا با اشاره به گذشته خود گفت: پدرم ورشکسته شده بود و از نظر مالی اصلا وضعیت خوبی نداشتیم. وقتی دانشگاه در رشته عمران قبول شدم برای اینکه خرج ترم‌هایم را دربیاورم هر شغلی را امتحان کردم؛ از دست فروشی کنار جاده گرفته تا چوب جمع کردن از جنگل‌های هزار جریب مازندران و فروختن آنها به مسافران. گاهی نوشیدنی های محلی با سیر درست می‌کردم و به مغازه کنار خانه مان می‌فروختم. حتی کلی پول قرض گرفتم و از بانک وام گرفتم تا ماشین بخرم و مسافر کشی کنم البته این را هم بگویم که درسم خیلی خوب بود و معمولا برخی از ترم‌ها تخفیف می‌گرفتم و با پولی که برایم می‌ماند به خانواده‌ام کمک می‌کردم.

او افزود: لیسانسم را که گرفتم در کارشناسی ارشد، رشته باستان شناسی قبول شدم و شروع به درس خواندن کردم. همچنان هر روز یک شغل عوض می‌کردم تا بتوانم درآمد داشته باشم و خرج دانشگاه و خانواده‌ام را دربیاوریم تا اینکه یک روز در جشنواره انار خلیل شهر شرکت کردم و دیدم همه سوغات محلی شهر خود را به ویژه انار می‌فروشند، تنور گذاشته بودند و نان درست می‌کردند، عروس و داماد را با اسب به میدان می‌آورند و مردم دور آنها جمع می‌شدند درنهایت همین باعث جرقه‌ای شد تا فکر کنم مردم و گردشگران از چه چیزهایی خوششان می‌آید و برای مثال وقتی کسی به مازندران سفر می‌کند دوست دارد چه چیزی ببیند به ذهنم خطور کند. گردشگر کجا اقامت می کند؟ چه چیزی می خورد و... همه اینها مدت‌ها ذهنم را درگیر کرد تا اینکه به اداره میراث فرهنگی شهرمان رفتم و گفتم می‌خواهم وارد صنعت گردشگری شوم و به من کمک کنید تا بتوانم کارم را شروع کنم.

این کارآفرین در ادامه صحبت‌هایش تصریح کرد: در اداره میراث فرهنگی با یک خانمی که اتفاقا گردشگری روستایی می‌خواند صحبت کردم و به او گفتم من می‌توانم مجوزی از شما بگیرم تا مسافران را به خانه خود برده و از آنها به بهترین شکل و بسیار لاکچری پذیرایی کنم و در طول مدت اقامت آنها شرایط خوبی فراهم کنم. درنهایت آنقدر اصرار کردم که او گفت برو از خانه‌ات عکس بگیر و بیاور و یک ماه هم فرصت داری تا کارت را شروع کنی وگرنه مجوزت را باطل می‌کنیم.

کلبه

رحمانی خلیلی ادامه داد: درحالی که آن خانم فکر می‌کرد من می‌خواهم وام بوم گردی بگیرم و بروم ثابت کردم هدفم این نیست به همین دلیل شروع به کار کردن کردم و درابتدا به دست فروشان کنار جاده سپردم اگر گردشگر خارجی آمد سریعا من را خبر کنند به همین ترتیب گردشگران خارجی را به خانه‌ام دعوت می‌کردم و با بهترین غذاها از آنها پذیرایی می‌کردم و حتی یک بار گروهی از فعالان محیط زیست از من خواستند که در کمپ برایشان غذا بپزم خلاصه که چندماه کار من با خانواده‌ام همین بود و صنعت گردشگری را از اینجا شروع کردیم و باوجود اینکه اولین بارمان بود همه از کارمان راضی بودند و استقبال خوبی می‌کردند.

او درمورد ایده ساخت کلبه‌های چوبی گفت: پس از مدتی به اداره میراث فرهنگی رفتم و گفتم می‌خواهم کلبه جنگلی بسازم و باید این ایده من اجرایی شود و برای آن هرکاری می‌کنم. خوشبختانه موافقت شد اما مشکلات من از اینجا شروع شد چون زمینی نداشتم به همین دلیل از هر راهی رفتم و هرکاری کردم تا اینکه توانستم بالاخره سال 1395 زمین بخرم و اولین کلبه چوبی را بسازم. در آن کلبه چوبی که با پلاستیک ساخته بودم روز را شب و شب را روز می‌کردم و در کنارش از مهمانانم که عموما همان گردشگران خارجی بودند پذیرایی می‌کردم و با تمام قوت سعی می‌کردم چیزی کم نگذارم تا اگر بار دیگر به مازندران سفر می‌کنند، کلبه چوبی من را انتخاب کنند.

رحمانی خلیلی ادامه داد: به لطف خدا کم کم تعداد مسافرانم زیاد شد و مردم خیلی این محیط و فضا را دوست داشتند به گونه‌ای که حتی مدیر یک هتل 5 ستاره به من گفت «از من بیشتر مسافر داری.» به همین دلیل تعداد کلبه‌های چوبی را اضافه کردم تا فضای کافی برای پذیرایی از مهمانانم داشته باشم.

این کارآفرین از معروف شدنش به نام «پسر جنگل» تعریف کرد و گفت: پس از سال‌ها کار کردن در جنگل و سیر و جستجو در طبیعت به پسر جنگل معروف شدم و مردم این نام را بر من قرار دادند اکنون هم باعث افتخار است که بگویم به کمپین حمایت از محیط زیست پیوسته‌ام و برای تعدادی از بومی‌های منطقه شغل ایجاد کرده‌ام تا بتوانند در محل زندگی خود و در کنار خانواده‌شان کار کنند و زندگی خود را بگذرانند.

در ادامه صحبت‌هایمان از وضعیت این روزهای کلبه‌های چوبی پرسیدم . او عنوان کرد: اکثر مسافرانم تهرانی هستند و برای رها شدن از دود و ترافیک و شلوغی به اینجا می‌آیند تا آرامش بگیرند که اگر قبل از شیوع ویروس کرونا میخواستند بیان باید از دوماه قبل تماس می‌گرفتند و رزرو می‌کردند اما الان خلوت تر است و بخاطر تاکیدات وزارت بهداشت مبنی بر سفر نکردن تعداد مسافران کمتر شده است.

رحمانی خلیلی در پایان با تاکید بر رعایت صد درصدی پروتکل‌های بهداشتی در کلبه‌های چوبی گفت: به شخصه حساسیت بسیار بالایی روی تمیزی دارم و الان هم که کرونا آمده این حساسیت دوچندان شده است. به خاطر همین قبل از رسیدن مسافر کلبه را با نظارت دقیق خودم ضدعفونی می‌کنیم تا خدایی نکرده مشکلی پیش نیاد.

کلبه2

محمدجواد رحمانی خلیلی برای خودش شخصیت «پسر جنگل» را ساخته است؛ پسری که سعی می‌کند احترام به طبیعت را به مخاطبانش یاد دهد و از گردشگری به عنوان شغلی استفاده کند که نه تنها خانواده اش را از تنگدستی نجات دهد بلکه برای دیگران هم شغل ایجاد کند و حتی بتواند زندانی آزاد کند و برای عروس و دامادی که حسرت اقامت در این کلبه‌ها را داشتند مراسم عروسی برگزار کند.

//انتهای پیام: 5

نظر شما
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز