دغدغه‌های محیط زیستی فیگور روشنفکرانه نیست ؛

زنگ خطر جنگ با تغییرات آب و هوایی

۱۳۹۷/۱۱/۰۱ - ۰۵:۳۹:۱۶
کد خبر: ۸۰۲۳۵۱
زنگ خطر جنگ با تغییرات آب و هوایی
پژوهش‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد، جنبش بهار عربی هم با تغییرات آب وهوایی مرتبط بوده است زیرا بالا رفتن قیمت مواد غذایی و عواقب آن جرقه این حرکت اجتماعی بود.

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ زمانی که از مشکلات محیط زیستی و دل‌نگرانی‌های فعالان و کارشناسان این حوزه سخن به میان می‌آید، تصور عامه بر این است که این دغدغه‌ها مربوط به اقشار مرفه، فرهیخته و در اصطلاح امروزی آن لاکچری است و توجه عمومی باید به مسائل مهم‌تری مانند جنگ و تحریم و مشکلات اقتصادی معطوف باشد. اما آنچه نمی‌دانیم این است که چگونه تغییرات آب و هوایی و مسائل زیست محیطی می‌تواند منجر به جنگ‌های بیشتر در قرن 21 شود.

پشت پرده جنگ‌های قرن 21

پس از هشدار بنیاد عدالت محیط زیست جهانی مبنی بر اینکه تغییرات آب و هوایی موجب بزرگترین بحران پناهندگی در تاریخ بشر می‌شود، به نظر می‌رسد پیش‌بینی آینده بشریت به طور فزاینده‌ای با تغییرات اقلیمی در جهان عجین شده است.

جنگ‌های قرن بیستم بر سر دین، سرزمین و اقتصاد بود اما جنگ‌های قرن بیست و یکم در مورد مسئله‌ای کاملا متفاوت است؛ تغییر آب و هوا و عواقب آن یعنی کمبود آب و غذا.

بسیاری از کارشناسان معتقدند ایدئولوژی همیشه یک توجیه سطحی برای درگیری و جنگ است. اگر به طور جدی در زمینه منازعات این قرن فکر کنید، در پس پرده بسیاری از آنها، درگیری بر سر منابع زیستی وجود دارد.

محیط زیست و منازعات جهانی

این رابطه بسیار ساده است: زمانی که شرایط حیاتی عده‌ای از مردم مورد تهدید قرار می‌گیرد، پتانسیل بالایی برای منازعات خشونت‌آمیز به وجود می‌آید. این یک اصل بسیار اساسی است. شما وقتی به منازعاتی که در همین سال‌های اخیر در جهان روی داده نگاه کنید، علت آن را در مواردی مانند درگیری بر سر زمین به دلیل بیابان‌زایی یا دعوا بر سر منابع مختلف در سراسر جهان می‌یابید و به این نتیجه خواهید رسید که رابطه مستقیم بین اقلیم و جنگ وجود دارد.

مثال بارز در این زمینه، جنگ دارفور است؛ زیرا به وضوح مشاهده می‌کنید زمانی که گروه‌هایی مانند گله‌داران و کشاورزان بر سر منابع محدود به رقابت و نزاع می‌پردازند یا زمانی که زمین‌ها از بین می‌روند و هیچ نهادی برای رفع اختلاف میانجی نمی‌شود، چه اتفاقی روی می‌دهد.

حتی پژوهش‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد، جنبش بهار عربی هم با تغییرات آب و هوایی مرتبط بوده است زیرا بالا رفتن قیمت مواد غذایی و عواقب آن جرقه این حرکت اجتماعی بود.

هرچند هنوز نمی‌توان تغییر شرایط اقلیمی را به‌طور مطلق عامل جنگ و درگیری معرفی کرد. برای نمونه، شواهدی وجود ندارد که نشان دهد گرمایش جهانی به طور مستقیم مناقشات را افزایش می‌دهد. مطالعه‌ای در جنوب صحرای آفریقا نشان داد اگر چه در چند دهه گذشته درجه حرارت به طور پیوسته افزایش یافته، تعداد درگیری‌ها کاهش داشته است.

مهاجرت

مهاجرت جمعی به دلیل تغییرات آب و هوایی- که در دهه‌های آینده بیشتر خواهد شد- منجر به اختلالات اجتماعی و درگیری‌های بالقوه خشونت‌آمیز خواهد شد. در حال حاضر می‌توانید آن را در اروپا و آمریکا ببینید که باعث افزایش نژادپرستی، جنایت و صحبت از ساخت دیوار در مرزهاست.

این موارد با تغییرات آب و هوایی یا بدون آن وجود دارد اما اثرات تغییرات اقلیمی، به ویژه مهاجرت، آنها را تشدید می‌کند و باروتی برای آتش جنبش‌های اجتماعی در سراسر جهان خواهد بود. این مسئله‌ای است که باید نگران آن بود؛ با افزایش شرایط ناپایدار زیست محیطی، همه این گرایش‌های تلخ در سیاست بروز کرده و احتمالا باعث خشونت بیشتر خواهد شد.

جنگ های اقلیمی

باور محققان این حوزه این است که شاهد خیزش دوباره درگیری‌های خشونت‌آمیز در قرن 21 هستیم و بسیاری از این اختلافات از تغییرات آب و هوایی به وجود خواهد آمد. پیش‌بینی میزان کاهش یا افزایش و مکان یا زمانی که درگیری‌ها در آن ظاهر می شوند، دشوار است. اما می‌توانیم با اطمینان بیان کنیم تغییرات آب و هوایی در بخش بزرگی از جهان، مشکلاتی را برای افراد ضعیف‌تر فراهم می‌کند و به همین علت انسان‌ها باید به محیط زیست خود و کیفیت آن اهمیت بدهند.

تغییرات آب وهوایی و خشونت

از منظر جامعه شناسی، خشونت، امر ثابت در زندگی بشر است؛ بنابراین خشونت هرگز از بین نرفته و همیشه در شکل‌های مختلف امکان بروز دارد. اما اگر درگیری‌های منابع زیستی و تنش‌های دیگر مربوط به این درگیری‌ها رو به افزایش باشد، ما باید انتظار یک انفجار آشکار در حوزه خشونت را داشته باشیم.

در حال حاضر یک ساختار ثابت و پایدار برای حفظ صلح وجود ندارد که بتواند در این شرایط دوام بیاورد. شاید در نیمه دوم قرن بیستم با قوانین بین‌المللی و سازمان ملل و نهادهای مشابه آن، شاهد پیشرفت در این زمینه بوده‌ایم اما همچنان یک مکانیسم کارآمد و موفق برای جلوگیری از این نوع درگیری‌های خشونت آمیز نداریم.

بشریت؛ گرفتار تضاد مخرب

بزرگترین سوال قرن 21 در مورد پارادوکس موجود است؛ جوامع دموکراتیک لیبرال مدرن در بهبود زندگی و آزادی افرادی که در آنها زندگی می‌کنند، موفق هستند. اما مشکل این است که این سیستم‌ها بر پایه بهره‌برداری از طبیعت و محیط زیست مردم است و جوامع در این پارادایم به دام افتاده‌اند.

آنچه به نظر می‌رسد این است که ما نیازمند یک نظریه جدید مدرنیته هستیم؛ یک مدل اجتماعی که قادر به کنار آمدن با تمام این مشکلات زیست محیطی نیز باشد.

در این زمینه نباید از نقش و قدرت مردم غافل شد. آموزش‌های محیط زیستی باید از سطح اقشار فرهیخته به سایر اقشار جامعه تسری یابد و همه مردم در سراسر جهان به این آگاهی برسند که پیشگیری از جنگ‌های آینده با حفظ منابع زیست محیطی امکان پذیر است.

نظر شما
پرونده ویژه