به گزارش سرویس قاب نقره برنا، بنا به فرموده حضرت حق، سعادتمندترین بنده خدا، آن انسانى است كه ویژگىها و خصوصیاتى عالى در او باشد. این ویژگىها، گوهرهاى ناب عالم معناست كه در وجود اهل معرفت قرار مىگیرد و آنان در هیچ شرایطى حاضر به از دست دادن این گوهرها نیستند.
آن گونه كه پروردگار این ویژگىها را بیان مىكند و به ترتیبى كه در گفتار حضرت حق است، عبارتند از: اول: صلاح، به معناى آراستگى و شایستگى؛ آراستگى نفسى، روحى، عملى و اخلاقى و شایستگى عقلى و قلبى، به این معنا كه همه جوانب وجود این سعادتمندترین انسانها، چه در بُعد باطنى و چه در بُعد ظاهرى، پخته، با ارزش و قابل قبول پروردگار مهربان عالم است. آنچه در ادامه میخوانید سخنان حجتالاسلام و المسلمین حسین انصاریان درباره "گوهر ناب خصوصیات اهل معرفت" است:
خداوند میگوید سعادتمندترین بنده من، مؤمن داراى صلاح است، یعنى از اول با من بوده و تا آخر عمر نیز با من خواهد بود و بعد كه از دنیا رفت، كارى نكرده بود كه توبه كند و در دایره اصلاح وارد شود. بت پرست نبود كه بتها را كنار بگذارد و ریاكار نبود كه بعد مخلص شود. این مقام صلاح است.
در عالم، از ابتداى خلقت تا انتهاى آن، پرمایهترین صلاح را دو نفر داشتند. صلاح عقلى، حالى، عملى، قلبى، نفسى و اخلاقى كه از اول داشتند؛ اولین نفر، وجود مبارك رسول خدا(ص) بود و دومین نفر امیرالمؤمنین(ع). بعد از این دو نفر هر چه صلاح پخش شده است، از اینهاست كه سفرهاش لحظه به لحظه، روز به روز، بازتر شده و تا به اینجا رسیده است و هر چه صلاح قبل از این دو بوده، از نور این دو نفر بهره گرفته است، چون قبل از به دنیا آمدن این دو نفر، نورشان در عالم بوده است، كه روایات نیز در این رابطه فراوان است و نمىخواهیم وارد این بحث شویم.
نمونههایى از صلاح عقلى امیرالمؤمنین(ع)
گوشه كوچكى از صلاح عقلى امیرالمؤمنین(ع) را براى شما مىگویم. قبل از انقلاب، حدود پنجاه سال قبل، از طرف دولت آن زمان، شخصى به شوروى مىرود. در اوج قدرت كمونیستى كه تقریبا نصف دنیا را گرفته بود. این شخص در دولت آن زمان، آدم متشخصى بود. من خودم با قلم خودش این را دیدم كه در سفرنامه شوروى خود نوشته بود:
از جاهایى كه دعوتم كردند تا بازدید كنم، كتابخانه «لنینگراد» با پانزده میلیون جلد كتاب بود. او باسواد، درس خوانده نجف و مجتهد بود، ولى با پیوند خوردن به رضا خان، پول و شكم بىدین شد. لباس پیغمبر(ص) پس داد و كت و شلوارى و كراواتى شد و لباس انگلیسىها را پوشید.
نوشته بود: رییس كتابخانه «لنینگراد» به من گفت: همه جاى این كتابخانه را نمىشود دید، چون پانزده میلیون كتاب را دیدن خیلى وقت مىخواهد. اما من شما را به بهترین كتاب این كتابخانه راهنمایى مىكنم. فكر كردم این بهترین كتاب از مانیفیست، حزب كمونیست و خود لنین است.
ما را به اتاقى برد، كلید انداخت و درب را باز كرد. آن اتاق قفسه نداشت و میزى قیمتى در وسط اتاق و بشقابى قیمتى نیز روى میز بود. كتابى روى آن بشقاب باز بود. به برق وصل بود و آرام مىچرخید.
گفت: این عالىترین و بهترین كتاب در این پانزده میلیون كتاب است كه من در این كتابخانه به تو خیلى لطف كردم و درب را باز كردم كه بیایى و ببینى. گفت: آیا بشقاب از حركت نگه مىدارید؟ گفت: بله، كلیدش را زد، بشقاب از حركت ایستاد. گفتم: مىشود كتاب را بردارم و نگاه كنم؟ گفت: فقط یك لحظه بردار.
برداشتم و دیدم پشت كتاب نوشته است: «نهج البلاغه على بن ابى طالب». این قطرهاى از دریاى بىپایان صلاح عقلى حضرت على(ص) است.
حضرت دست رفیق خود را گرفته، كنار شط فرات آورد و به او فرمود: این آب را مىبینى؟ من اگر بخواهم، از دل این آب، به تمام این مملكت روشنایى بدهم، مىتوانم.
مردم زمان حضرت به جاى ایجاد فرصت براى پیاده شدن علم او، چهار سال و نه ماهى كه حضرت را سر كار آوردند، با جنگ، كشتن، جنایت و تهمت عمر على(ع) را تمام كردند.
كمك رسانى به امیرالمؤمنین(ع)
آن وقت هر كس، هركارى بخواهد بكند و بگوید: دلم به على خوش است؟
نكند على(ع) را اشتباه گرفتهاید. علی(ع) كه همسر حضرت زهرا (س) و پدر حسنین (ع) است، مىفرماید: مرا با پاكدامنى، كوشش در عبادت، عفت بین مردم، فرار از حرام كمك مستقیم بدهید. من در این زمینه غریب هستم. این عقل با صلاحیت است. به خدا قسم! هیچ شىء قیمتیى پیدا نمىشود كه من بگویم: این كلمات را با آن بنویسید. طلا كدام است؟ مردم دنیا به حلبى زرد رنگ خودشان دلخوش كردهاند و براى آن چه یقهها كه پاره نمىكنند. حرفهاى على(ع) را مىدانید كدام دست نوشت؟ دست امام مجتبى و حضرت سیدالشهداء(ع) آن دستها و آن قلمها.
آیت الله العظمى بروجردى در تمام عمرش در كتابخانهاش به متكا تكیه نداد، در كتابخانهاش دراز نكشید، پاهاى خود را دراز نكرد، مىفرمود: در این كتابها حرفهاى ائمه (ع) نوشته شده است، اگر من تكیه بدهم، در قیامت بخاطر بىادبى جواب خدا را چه بگویم؟ ما چقدر بىادبى به امیرالمؤمنین(ع) مىكنیم؟