باشگاه جوانی برنا/" سی و پنج سال است که در کار کاغذ باطله هستم و این قصه عاشقانه من است. سی و پنج سال است که دارم کتاب و کاغذ باطله خمیر می کنم و خود را چنان با کلمات عجین کرده ام که دیگر به هیات دانش نامه هایی در آمده ام که طی این سالها سه تُنی از آن ها را خمیر کرده ام. سبویی هستم که کافی است کمی به یک سو خم شوم تا از من سیل افکار زیبا جاری شود.
سی و پنج سال است که دارم کتاب و کاغذ باطله خمیر می کنم.منی که از سرزمینی برخاسته ام که از پانزده نسل پیش به این سو بی سواد ندارد و در خطه ی سلطنتی سابقی زندگی می کنم که برهم انباشتن اندیشه ها و تصویر ها٬با حوصله ٬در ذهن افراد نه فقط رسم که وسوسه اس بوده است٬ اندیشه ها وتصاویری که موجب شادی توصیف ناپذیر و اندوهی از آن هم بزرگتر هستند.
من که در سرزمینی زندگی می کنم که از پانزده نسل پیش به این سو بی سواد نداشته است ٬ آنچه می خوانم خواب را از چشمانم بگیرد٬که مرا به رعشه بیاندازد٬چون که با هگل در این عقیده همراهم که انسان شریف هرگز به اندازه کافی شریف نیست و هیچ تبهکاری هم تمام وکمال تبه کار نیست.اگر میتوانستم کتابی می نوشتم درباره ی بزرگترین لذات وبزرگترین اندوه های بشری. از کتاب و به مدد کتاب است که آموخته ام آسمان به کلی از عاطفه بی بهره است.
هانتا ،شخصیت اصلی و در واقع تنها شخصیت محوری کتاب "تنهایی پرهیاهو" این جملات را بر زبان می آورد و در واقع قصه کتاب بر پایه مکالمات درونی او با خودش استوار است. زیر زمین نموری که او در آن به کار خمیر کردن کتابها با دستگاه پرس است قلمرو اوست و کتابها تنهایی او را پرهیاهو می سازند. کتابهایی که تقدیرشان خمیر شدن است اما هانتا نمی تواند از آنها دست بکشد.
کتابها او را وسوسه می کنند و او آنها را از خمیر شدن نجات می دهد و بعد بی اختیار می نشیند به خواندن کتاب. او دریایی از اطلاعات و آگاهیهایی است که ناخواسته و مداوم می آموزد. زندگی او در زیر زمینی خلاصه می شود که دریچهای دارد و رییس همیشه خمشگین و ناراضیش از آن دریچه بار کتابهای تازه را درون زیر زمین او خالی می کند، رییسی که تنها او را سرکوب می کند.
او در زیر زمین نمور خود شاهکارهای ادبی دنیا و کتابهای ارزشمندی را می خواند که هرگز دلش نمی آید آنها را به دستگاه پرس خود بسپارد. زیر زمین او پر از موشهایی است که هر از گاهی به تعبیر هانتا از قلمروفرمان روایی خود در فاضلابهای شهر پراگ بیرون می خزند و راهی زیر زمین نمور او می شوند.
"تنهایی پر هیاهو" نوشته نویسنده اهل چک،" بهومیل هرابال" است. هرابال این کتاب را در فاصله سالهای ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶ نوشت و از آنجا که در کشورش ممنوع القلم بود اثر در سال ۱۹۷۶ به صورت مخفیانه منتشر شد. اولین انتشار اثر در کشور چک در سال ۱۹۸۹بوده است. داستان، برخلاف بیشتر آثار هرابال، در دوره سلطه نظام کمونیستی رخ میدهد.
پرویز دوایی " تنهایی پر هیاهو" را از زبان چک به فارسی برگردانده است و کتاب در سال ۱۳۸۳ توسط نشر آبی مجموعه کتاب روشن منتشر شدهاست." تنهایی پرهیاهو" تقریبا در تمام کتاب فروشیها از پرفروشترینهای سال 1389 و 1390 ادبیات خارجی بوده است.