مدیریت شهری برخلاف نظر خیلی ها شاخه جدیدی از علم مدیریت نیست. سالهاست که شهرها خواسته و ناخواسته با مدیریت شهری عجین شده اند.هرچند که در هر زمان با توجه به اقتضای ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود، تعریف یا تلقی ویژه ای از مدیریت شهری شده است اما مدیریت شهری پدیده ای است که از زمان تاسیس شهرها وجود داشته است.زمانی بلدیه ها نهادی برای مدیریت شهرها بوده اند و در زمان دیگر شهرداری ها مسئول مدیریت شهرها شده اند.با این وجود بسیاری از برنامه ریزان شهری معتقدند که تا زمانی که مردم در فعالیت های شهری مشارکت نداشتند، مدیریت شهری مفهوم واقعی نداشت .از دیدگاه آنها ایجاد شورایاریها روح جدیدی به مدیریت شهری بخشید و باعث مشارکت مردم در فعالیت های شهری شد.
با رشد عظیم شهرها در دو یا سه دهه اخیر و نقش چند گانه ای که هر شهر ایفا می کند، برنامه ریزی و مدیریت آن به طرز عجیبی پیچیده و دشوار شده است و این پیچیدگی باعث به وجود آمدن انواع مشکلات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی در اغلب شهرها شده است که بسیاری از آن به عنوان مسائل و مشکلات شهر و شهر نشینی نام برد.این مشکلات تنها با مشارکت و حضور مردم در فرآیند اداره و مدیریت شهرها قابل حل است و در جوامع مختلف به اشکال گوناگون و روش های متفاوت، دیده می شود. امروزه در برنامه ریزی شهری و یا در سایر زمینه های مرتبط با زندگی انسانها، استفاده از مشارکت های مردمی، به عنوان عاملی مثبت و یا حتی اجتناب ناپذیر تلقی می شود. طرحهایی که نتایج آنها به نحوی با زندگی مردم ارتباط دارد و بر آن تاثیر می گذارد، باید به نوعی از مردم تاثیر پذیرد.
اگر به کشورهای توسعه یافته نگاه کنیم، متوجه میشویم که پس از جنگ جهانی دوم شکل برنامه ریزی ها و به دنبال آن اجرای آن در قالب مدیریت شهری، از رویکردهای بالا به پائین به رویکردهای پائین به بالا تغییر کرده است.در واقع شهرنشینان که تا دیروز تنها شاهد به وجود آمدن و اجرای طرحها توسط دولت بودند، امروز در مدیریت بخشهای مختلف شهر نقش دارند. یعنی مردم به گروهی دیگر از مردم که توانایی فعالیتهای شهری را دارند، رای میدهند و آنها در قالب شورایاریهای شهر یا روستا برای مسائل مهم محلهها در شهرها و روستاها تصمیم میگیرند. این تصمیم گیریها در بحث کلان اتفاق میافتد و به این ترتیب مردم از طریق انتخابات بر مسائل مربوط به محله و شهرشان نظارت میکنند.این مشارکت مردمی باعث میشود که شهر در شرایط بهتری اداره شود.
در واقع زندگی شورایی و عدم تمرکززدایی نوعی دمکراسی است که اداره بخش بخش شهر و روستا را به ساکنان آن واگذار می کند و از این نظر اهمیت زیادی دارد. اگر در شهری امکان ایجاد ارتباط بین مردم و سیستم مدیریت شهری که توسط شوراها انجام می گیرد وجود نداشته باشد، قطعا مشکلات بسیاری به وجود می آید.