طاهره جوان،کارآفرین برتر کشور در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی برنا اظهار داشت: در سن 12 سالگی سوختم و در آن موقع مادر نداشتم و مادرم در حالی که بیشتر از هفده سال نداشت،سر زا رفته و من و برادرم بیمادر شده بودیم.
وی در ادامه خاطر نشان کرد: سه سال در بیمارستان بودم و در دو سال اول نتوانستم از تخت پایین بیایم. آن روزها دوران سختی را سپری میکردم.
جوان ادامه داد: از شدت درد پاهایم را توی شکمم جمع کرده بودم و پایم همان جا چسبیده بود و نمیتوانستند پانسمانم کنندو یک کرسی گذاشته بودند و یک ملافه سفید انداخته بودند روی آن و من آن زیر بودم سوختگی به گونهای بود که بالش زیر سرم را هم نمیتوانستند کنار بکشند چون وقتی آن را برمیداشتند، سرم به سمت عقب میرفت و من از درد هوار میکشیدم، بنابراین چانههایم هم چسبیده بود به گردن و سینهام و لبم هم برگشته بود و همین طور چشمانم هم حالت بدی پیدا کرده بودند.
این کارآفرین برتر کشور تصریح کرد: لثهام هم سوخته بود و دندانهایم هم ریخته بود. بعد از دو سال، در نخستین عملی که روی من انجام شد و پاهایم را باز کردند، خواستم خود را در آینه ببینم و تا آن موقع خودم را ندیده بودم و وقتی جلوی آینه رفتم باور نکردم آن کس که میبینم خودم هستم. موجودی دیدم که معلوم نبود چه بود و خیلی از آن ترسیدم اما وقتی خودم را تکان دادم و دیدم او هم تکان میخورد، فهمیدم آن موجود خودم هستم. بلافاصله غش کردم و افتادم.
وی تاکید کرد: سوختگی، تغییر قیافه و ناقص شدن دستم هرگز سد راه پیشرفت من نشدند و شاید در ایتدا روحیهام دگرگون شد ولی بعدها تصمیم گرفتم با اعتماد به نفس بالا راه خود را ادامه دهم.
این بانوی موفق اذعان داشت: وقتی خود را زنده دیدم گفتم برای آیندهای بهتر و روشن باید با تمام توان تلاش کنم و بهترین آینده را برای خود بسازم و اجازه ندادم سوختگی روحیهام را نابود کند و مانعی برای پیشرفت من شود.
وی در ادامه خاطرات خود افزود:از سن دوازده تا سیزده سالگی بیست و چهار بار عمل کردم و در سن پانزده تا شانزده سالگی هم با آقایی که خودش هم هفتاد و پنج درصد سوختگی داشت ازدواج کردم و صاحب دو فرزند دختر شدم.
طاهره جوان اذعان داشت: قبل از ازدواجم مددکارهای بیمارستان در این سه سال که در بیمارستان بودم با زندگی من آشنا شده بودند و میدانستند مادر ندارم و درس نخواندهام، هیچ کاری بلد نیستم و خلاصه آنکه آینده نامشخصی دارم، بنابراین آمدند با پدرم صحبت کردند و گفتند او باید برود هنر یاد بگیرد که پدرم موافقت نمیکرد اما آنها گفتند اگر قبول نکنید او را از شما میگیریم و به بهزیستی میسپاریم.
وی ادامه داد: بنابراین پدرم قبول کرد و من به کارگاه کورس در جاده شهرری رفتم و در آنجا کارگاه تعمیرات رادیو و تلویزیون، ساعتسازی، عکاسی، نقاشی و طراحی، جوشکاری، خیاطی و سوادآموزی را آموزش میدادند. من در تمام رشتههای آن کارگاه ثبت نام کردم. در آن کارگاه تمامی خانمها و آقایان معلول بودند.
این بانوی کارآفرین برتر گفت:وقتی کلاس مان تمام شد جمع کردیم و رفتیم به خانه مادر شوهرم در حصه که روستایی حوالی فرودگاه اصفهان است و نزدیک به نه سال آنجا ماندم،خانه مادرشوهرم چند تا اتاق داشت و من ازهمه این اتاقها استفاده کردم و از همان موقع که در بیمارستان بودم، تزریقات را به صورت تجربی یاد گرفته بودم. میدیدم چطوری آمپول و سرم میزنند و یاد گرفته بودم. علاوه بر این گلدوزی و بافندگی هم میکردم و قالی بافی را هم از مادر و خواهر شوهرم یاد گرفته بودم. خیاطی و آموزش خیاطی هم که بود.
وی با بیان اینکه در روستای محل سکونت کلاسهای رایگان برقرار کرده بود، افزود: برای اینکه فردی مفید و موثر واقع شوم در روستای محل سکونت کلاسهای متفاوتی که آموزش دیده بوده را در اختیار اهالی قرار داده و به آنها آموزش رایگان میدادم.
طاهره جوان خاطر نشان کرد: امروز نیز زنان بد سرپرست و بی سرپرست را آموزش داده و به آنان کار می دهم تا برای همیشه بتوانند از هنر خود بهره بگیرند و درآمدزایی کنند.
این بانوی موفق اذعان داشت:در کنار خیاط خانهام آرایشگاهی نیز دایر کردم و چون کارها در عرض یک ساعت تحویل داده می شود برای اینکه بانوان مراجعه کننده بتوانند از وقت خود استفاده کنند به آرایشگاه سر میزنند و کار خود را انجام میدهند.
کارآفرین برتر کشور گفت: امروز صاحب دو دختر تحصیلکرده است و سوختگی نه تنها مانع پیشرفت من نشد بلکه راه زندگی مرا متحول کرد و زنانی که ناامیدی و یاس را به خود راه میدهند من و امثال مرا الگو قرار دهند و هرگز در زندگی در برابر مشکلات سر خم نکنند و مشکلات را با تمام توان از خود دور کنند و در رفع آنها اهتمام ورزند.
وی در پایان گفت:تا موفقیت برای هر انسانی راه دوری نیست بلکه فاصله برای رسیدن به هدف و موفقیت نزدیک و با برنامه ریزی و توکل به خدا انسان تلاش کند حتما به اهداف خود خواهد رسید و موفقیت و پیشرفتهای غیر قابل توصیف را کسب میکنید.