به گزارش خبرنگار ادبیات برنا، این مراسم که تربُن یکی از اعضای انجمن، اجرای آن را بر عهده داشت، با خوانش شعری از مصطفی رحماندوست آغاز شد و سپس از فریدون عموزاده خلیلی نویسنده مطرح کودک و نوجوان دعوت شد که به ایراد صحبت بپردازد.
وی گفت: در جلسه هیات مدیره دوستان گفتند که من خوشامدگویی کنم و برای من سخت است که با روال کلیشهای بیایم و خوشامدی بگویم. به هر حال بنا به مسئولیتی که بر دوش من گذاشتند تصمیم داشتم تنها در یک جمله خوشامدگویی کرده و سال نو را تبریک گویم. اما در راه که میآمدم با صحنهای مواجه شدم که خوب است درباره آن صحبت کنم.
عموزاده خلیلی سپس افزود: در ایستگاه مترو دیدم که مادری دست بچه 4-5 سالهاش را میکشید به سمت سطل آشغال و میپرسید "در کدام یکی انداختی؟" بچه بلیت مترو را در سطل آشغال انداخته بود و مادر با عصبانیت و با کتک از او میخواست که بگوید بلیت را کجا انداخته است.
این نویسنده ادامه داد: با دیدن این صحنه فکر کردم یکی از چیزهایی که در کودکان کشور ما فقدانش احساس میشود، نبود شادمانی است. به اعتقاد من یک نویسنده کودک و نوجوان اگر قرار است چیزی به کودک بدهد، آن چیز؛ شادمانی است، آن هم به مفهوم عمیق. وقتی به بچگی خودمان فکر میکنم، میبینم که با وجود بسیاری از محدودیتها، شاد بودیم اما بچههای امروز با وجود امکانات بسیار و تجهیزات، شاد نیستند.
عموزاده خلیلی دیگر هدیه یک نویسنده کودک را "خاطره" عنوان کرد و گفت: بچههای امروز ما خاطره هم ندارند و خاطره چیزی است که کتاب میتواند به آنها بدهد. بچههایی که بدون خاطره و شادمانی بزرگ میشوند، بچههای نگرانکنندهای خواهند بود.
در ادامه این مراسم که با همصحبتی نویسندگان حاضر بیشتر به یک محفل دوستانه شبیه شده بود، چند تن از نویسندگان و شاعران شعر، داستان و خاطره خواندند و تعریف کردند. محمدرضا یوسفی، مریم اسلامی، رضی هیرمندی و ... از جمله افرادی بودند که در این جشن، به پشت تریبون آمدند.
مریم اسلامی شعر کودک خود را با این مضمون خواند که البته با شنیدن آن حاضران بزرگسال به شدت به وجد آمدند:
انگشتر مامان لب حوض، از دست من افتاد و قل خورد
از باغ همسایه کلاغی، برداشت آن را، با خودش برد
انگشتر مامان من بود، از ازدواجش یادگاری
شاید با آن رفته باشد، آقا کلاغه، خواستگاری
از صبح یک دسته پرنده، در رفت و آمد توی باغاند
من مطمئن هستم که امشب، دامادی آقا کلاغ است
در ادامه این جشن، نسرین وکیلی به نمایندگی از توران میرهادی پیام روز جهانی کودک را قرائت کرد: نویسندگان، تصویرگران، مترجمان و ناشران گرامی کتابهای کودک و نوجوانان
هرگز فکر کردهاید که دنیای معاصر، چه محیطی برای رشد نسل جوان ساخته است؟ نگاهی به فیلمها، برنامههای تلویزیونی، مطبوعات و بسیاری از کتابها نشان میدهد که ادبیات و هنر روزبهوز بیشتر و بیشتر در خدمت قدرت، ثروتاندوزی، شهرت و تخریب اندیشه و احساس انسانی قرار گرفته است. آیا باید تسلیم شویم؟ بزرگان سرزمین ما به ما آموختهاند که میتوان در سختترین شرایط راه دیگری پیش گرفت و خصلتها و صفات انسانی را در اندیشهها و عواطف رشد داد و به پیش برد. یک بار دیگر زمان آن رسیده است که با تمام وجود به این مساله بیاندیشیم و درباره کلام و تصویر به عمق وجود انسانی بپردازیم و راهی برای طرح عشق و محبت به همه موجودات زنده، به طبیعت و انسانها بیابیم. خودمان باشیم و همهگونه بندهای اسارت را از اندیشه و تخیل و کلام خود دور کنیم. روز جهانی کتاب کودک فرصتی است برای نگاه مجدد به کودک و نوجوان، به دنیای هنر و ادبیات، به خودمان و به همه آن چه که میخواهیم با فرزندان این آب و خاک سهیم شویم.
این مراسم با اجرای موسیقی توسط ناصر کشاورز به همراه پسر وی احسان کشاورز و محمد ناصریان ادامه یافت.