عاشورا تجلی قدرت اسلام

۱۳۹۴/۰۸/۰۱ - ۱۱:۲۱:۲۰
کد خبر: ۳۳۲۵۷۷
عاشورا تجلی قدرت اسلام
حسین بن علی (ع) قدرتی را در زمان خود و پس از خود به نمایش گذاشت که اولاً فراتاریخی و فراسرزمینی است. به عنوان مثال گاندی در هند می گفت که ما همان کار را انجام می دهیم که حسین بن علی انجام داده است. در یک کشور غیرمسلمان نیز مدل حسین (ع) راهنماست.

قدرت مفهومی محوری در جامعه شناسی سیاسی و علوم سیاسی است. اندیشمندان و تئوریسین های مکاتب بشری همواره قدرت را مورد بحث قرار داده اند. عده ای منشأ قدرت را در ماورالطبیعت می دیدند. عده ای منشأ قدرت را در اقتصاد می دیدند. عده ای قدرت را در سلطه گری می دیدند، عده ای قدرت را در سیاست می دیدند، عده ای قدرت را در ارتش سالاری می دیدند. در این میان به برخی از این نظریات اشاره می کنم.

«ماکس وبر» در تعریف قدرت می گوید: «قدرت فرصت فرد یا افرادی برای تحقق و تحمیل اراده خودشان در یک کنش جمعی است علی رغم مقاومت دیگران که در آن کنش مشارکت دارند» «وبر» در این تعریف برای قدرت سه ویژگی عمده را در نظر می گیرد اولاً قدرت مفهومی آگاهانه، نظری و عملی است. شخص می تواند کار خود را به انجام رساند. قدرت یک کنش در فضای تولید و باز تولید می باشد. یعنی فرد می تواند به خلق قدرت بپردازد این ویژگی قدرت رویکرد مثبت و انرژی ده می باشد.

دوماً قدرت در غالب دارایی تعریف می شود. و چون دراین دارایی یا مالکیت و ایجاد حق برای خود وجود دارد لاجرم درباره محدوده این دارایی مقاومت نیز وجود خواهد داشت چون فرد می خواهد به هر امر ممکن این دارایی را حفظ و از آن خود کند مقاومت نیز پدید می آید و این رویکرد منفی قدرت محسوب می شود. و حتی می توان این رویکرد را با سلطه مترادف خواند.

به زعم ماکیاولی به هر عنوان و شکل ممکن باید قدرت را حفظ کرد. یعنی راه سلطه گری و سلطه ورزی در این تعریف هموار می شود. سوماً رویکرد سلطه گری باعث می شود که تمامی افکار و اهداف خود را بر دیگری دیکته کنی و در این زمان است که طبق شکل می گیرد. «طبقه سلطه گر» و «طبقه سلطه پذیر» که این رویکرد آغاز جنگ طبقاتی است.

در دوره های تاریخی مختلف «قدرت» با رویکردهای متفاوت ارائه می شود مثلاً در دوره اسطوره گری قدرت در غالب و نماد پهلوانان مثلاً رستم در شاهنامه بیان می شود. در دوره برده داری قدرت در نقش برده دار ظاهر می شود. «ماکس وبر» چون با رویکرد تفسیرگرایی و هرمنوتیک قدرت را توجیه و تفسیر می کند.

«پارسرنز» قدرت را توانایی نظام اجتماعی کل برای انجام کارهایی به نفع اهداف جمعی می دانست. یعنی نظام اجتماعی کل باید خرده نظام های مختلف را در خدمت اهداف جمعی قرار دهد.

«بارنز» قدرت را در نظم اجتماعی خلاصه می کند و تعاریف دیگر نظریه پردازان را رد می کند و معتقد است که قدرت سازنده نظم اجتماعی است و این نظم اجتماعی است که دیگر مفاهیم را در سیطره خود قرار می دهد.

میشل فوکو قدرت را به مثابه «رابطه» و «سلطه» می داند و علاوه بر ساختار سیاسی این رابطه را در روابط انسانی – عاطفی نیز بیان می کند و توضیح می دهد در رابطه عاشقانه نیز یکی در صدد مهار طرف دیگر است. و این «رابطه» تبدیل به «سلطه» می شود. و حتی در بدبینانه ترین نظریات فوکو به بحث «قدرت انضباطی» می رسد.

«هابر ماس» با نقد نظریات مدل های مختلف از جمله وبر و پارسرنز و فوکو، «قدرت ارتباطی» را مطرح می کند به نظر وی «پدیده بنیادین قدرت به معنای ابزاری کردن خواست دیگری نیست، بلکه شکل گیری خواست مشترک در ارتباطاتی است که هدف آن رسیدن به توافق می باشد».

«هانا آرنت» نیز همین مدل را دنبال می کند و معتقد است «قدرت برابر است با توانایی بشری نه تنها برای عمل بکله عمل هماهنگ. قدرت هرگز دارایی فردی نبوده است؛ قدرت به گروه تعلق دارد و صرفاً تا زمانی می تواند وجود داشته باشد که گروه نیز وجود دارد. وقتی گفته می شود کسی بر مسند قدرت است، در واقع منظور این است که از طرف عده ای از مردم به وی اختیاراتی تفویض شده تا به نمایندگی از آنها عمل کند» در هر حال به تناسب جامعه و دوره های مختلف تاریخی اندیشمندان شاخص های قدرت را متفاوت تعریف کرده اند، و این تعریف در زمان خود و پس از خود نیز آثار مثبت و منفی به بار آورده است.

ولی حسین بن علی قدرتی را در زمان خود و پس از خود به نمایش گذاشت که اولاً فراتاریخی و فراسرزمینی است. به عنوان مثال گاندی در هند می گفت که ما همان کار را انجام می دهیم که حسین بن علی انجام داده است. در یک کشور غیرمسلمان نیز مدل حسین بن علی راهنماست.

امام حسین در مدینه زمانی که تمامی راه های مبارزه سرکوب شد از قدرت ارتباطی استفاده کرد. با اعضای خانواده و دیگر افراد جامعه گفتگو کرد تا اینکه به توافق برسد. با زینب کبری به توافق رسید و حتی زینب عبدالله را طلاق داد و دو فرزند را از بابت مهریه برداشت تا به توافقی که با برادرش بسته پایبند باشد.

وی با محمد حنیفه به توافق نرسید و در مدینه ماند. ولی امام حسین با یک عمل هماهنگ مدینه را به مقصد مکه ترک کرد در مکه نیز با قدرت ارتباطی در پی تکوین نظم اجتماعی بود ولی قدرت سرکوب حاکمیت چنان شدید بود که قبل از اتمام اعمال هماهنگ حج به سوی کربلا تغییر مسیر داد.

در مسیر حرکت خود تا کربلا با افراد متعدد برخورد کرد. از مهم ترین این حوادث برخورد با حر بن بزید ریاحی یکی از فرماندهان ارشد یزید بود پس از گفتگو در مسیر حرکت با حر وی نیز با امام حسین به توافق رسید و قدرت ارتباطی امام افزایش یافت در این میان حر بن یزید ریاحی نیز از ظلمات به سمت نور حرکت کرد یعنی از دیگر اشکال قدرت یعنی سلطه ورزی بر جامعه رهایی یافت و قدرت ارتباطی را پذیرفت و دراین راه حتی جان خود را فدای امام حسین و مکتب اسلام نمود.

«شمر» به جهت رابطه فامیلی که با ابوالفضل سردار امام حسین داشت برای ابوالفضل امان نامه آورد چون ابوالفضل در دامن امام حسین پرورش یافته بود به سخنان «شمر» گوش داد ولی با وی به توافق نرسید این مهم ترین قسمت انقلاب ابوالفضل می باشد. یعنی قدرت ارتباط خود را با شقی ترین انسان زمان نیز حفظ کرد ولی با وی به توافق نرسید. و بر قدرت ارتباطی یعنی توافق خود با امام حسین پایبند ماند.

روز عاشورا حادثه بزرگ قرون و اعصار به وقوع پیوست. و پس از آن زینب کبری به توافقات خود با امام حسین ادامه داد، سخنرانی سراسر حمله و رسوایی دستگاه بنی امیه و یزیدیان را در مجلس یزید بر پا کرد. و از توافقات خود با امام حسین سخن گفت. و به افشاگری قدرت سلطه ورز پرداخت. و به آنها فهماند که سلطه ورزی انحراف از عمل انسانی و خارج از اراده خدایی و انسانی است و فقط در خدمت هوس رانی و شهوت رانی است و اما در عصر حاضر همگان به عیان می بینند که در روز عاشورا نظم اجتماعی و فراتر از نظم اجتماعی، عمل هماهنگ را می بینند.

به زعم هابر ماس قدرت ارتباطی که نتیجه آن توافق جمعی است را به وضوح می بینیم اعمال هماهنگ و خود جوش که از بطن جامعه برمی خیزد را شاهد هستیم عاشورا قدرت توافق و قدرت عمل هماهنگ را در نظام اجتماعی کل به نمایش می گذارد. حال وبر، فوکو، ماکیاولی چگونه می تواند این قدرت هماهنگ در عمل را تفسیر کنند. کدام قدرت و کدام دولت است که می تواند با عاشورا به مقابله بپردازد. عاشورا با فدای بهترین انسان های روی زمین در جهت تعالی انسانی و آزادی انسان به وقوع پیوست.

امام حسین این افتخار عالم بشریت می فرماید: ان لم یکن دین و کنتم لاتخافون المعاد فکونوا احراراً فی دنیاکم

«اگر برای شما دینی نیست و از معاد نمی ترسید حداقل آزاد مردانی در دنیا باشید» آری این همان قدرت ارتباطی است که با همه افراد جامعه سخن می گوید با دیندار و غیر دیندار و همگان را به آزادی و آزادگی فرا می خواند. و با صدایی رسا فریاد می کشد هیهات من الذله «محال است که ذلت را بپذیرم».

آری تسلیم شدن در برابر قدرت سلطه ورز ذلت و ننگ ابدی است ننگی که هم در دنیا و هم در آخرت انسان را با خسران مواجه می سازد به زعم قرآن خسر الدنیا و آخرت می شود. در هر حال عاشورا تجلی قدرت اسلام است. قدرت توافقی بین تمامی افراد جامعه. توافق بر روی آزادی و آزادگی و دوری از ننگ و ذلت و تسلیم در برابر قدرت سلطه ورز.

مدل حسین بن علی که تمامی اشکال قدرت را به تسلیم وا می دارد و هر حکومتی اگر مقابل مدل حسین بن علی قرار گیرد قطعاً محکوم به فنا و شکست است. در این میان برای رسیدن به قدرت توافقی امام حسین شاخص فدا را ارائه می کندو با عملیاتی نمودن مدل خود برای تمامی جوامع و در تمامی زمان ها یادآور می شود در مقابل ظلم و جور برای رسیدن به حد نهایی تکامل و آزادی فدا معجزه می کند.

نظر شما