این مرد مرموز نقشه آینده چین را می‌نویسد

۱۴۰۱/۱۱/۱۶ - ۲۳:۰۶:۰۰
کد خبر: ۱۴۳۰۸۹۸
این مرد مرموز نقشه آینده چین را می‌نویسد
وانگ تقریباً به طور قطع خطرناک‌ترین مرد جهان است که بیشتر مردم هرگز نامش را نشنیده‌اند. او عضو کمیته دائمی دفتر سیاسی حزب کمونیست چین است

به گزارش برنا؛ بهتر است به عنوان متفکر بزرگ در حلقه داخلی رئیس‌جمهوری شی جین پینگ شناخته شود. وانگ مسئول نوشتن نقشه آینده جمهوری خلق چین است و احتمالاً می‌تواند این دیدگاه را به دلیل نفوذ بیش از حدش بر شی، اجرا کند.

وانگ تقریباً به طور قطع خطرناک‌ترین مرد جهان است که بیشتر مردم هرگز نامش را نشنیده‌اند. او عضو کمیته دائمی دفتر سیاسی حزب کمونیست چین است، اما بهتر است به عنوان متفکر بزرگ در حلقه داخلی رئیس‌جمهوری شی جین پینگ شناخته شود. وانگ مسئول نوشتن نقشه آینده جمهوری خلق چین است و احتمالاً می‌تواند این دیدگاه را به دلیل نفوذ بیش از حدش بر شی، اجرا کند.

در ادامه این مطلب آمده است: این نقشی است که وانگ نه تنها برای شی، بلکه برای اسلاف بلافصل خود نیز ایفا کرده است. تصور کنید که هوش هنری کیسینجر با ماندگاری مارگارت تاچر ترکیب شده است. شی آنقدر قدرتمند است که افراد بسیار باهوش اطرافش را تحمل کند. وانگ، بر اساس همه شواهد، باهوش‌ترین است.

نویسنده‌ای به نام لیون در نوشته‌ای درباره شخصیت وانگ در شماره ماه اکتبر مجله پالادیوم، به شرح حرفه این روشنفکر قدرتمند می‌پردازد. «لیون» نام مستعاریک محقق معتبر و آسیایی است که دانش عمیقی از حزب کمونیست چین داشته و در پایتخت یکی از کشورهای متحد ما زندگی می‌کند. این هفته با او صحبت کردم. او این مقاله را به‌طور ناشناس نوشت زیرا می‌خواهد دیدگاه‌های شخصی خود را از موسسه‌ای که او را استخدام می‌کند جدا نگه دارد. اما در این مورد، نظرات خاص او باید روی میز هر نهادی که حزب کمونیست چین را ردیابی می‌کند، باشد.

مقاله پالادیوم به همان دلیل در میان متخصصان امنیت ملی مانند مایک گالاگر دست به‌دست می‌شود که دولت‌های خارجی مطالب وزیر امور خارجه آنتونی بلینکن و مشاور امنیت ملی جیک سالیوان را مطالعه می‌کنند - زیرا دستیاران کلیدی به اندازه خود رئیس‌جمهوری اهمیت دارند و اغلب برنامه‌ها را ماه‌ها و سال‌ها قبل از انجام برنامه‌ریزی می‌کنند.

این مقاله می‌گوید وانگ مدت‌هاست که «نظریه‌پرداز ایدئولوژیک چین است که بی‌سر و صدا به عنوان «مرد ایده» پشت هر یک از مفاهیم سیاسی امضاکننده شی، از جمله «رویای چین»، کمپین مبارزه با فساد، ابتکار کمربند و جاده، سیاست خارجی قاطع‌تر و حتی «اندیشه شی جین پینگ» قرار دارد.

مقالات متعددی درباره وانگ در نشریات دیگر از جمله واشنگتن پست نوشته شده است. اما در مطلب پالادیوم آمده است که وانگ را می‌توان در بیشتر عکس‌های گروهی از دایره داخلی چین مشاهده کرد. وانگ همچنین به عنوان مرد ایده پشت اسلاف شی ایفای نقش کرد و خط مشی «سه نماینده» جیانگ زمین و «جامعه هماهنگ» هو جین تائو را طراحی کرد. سیستم دو حزبی ایالات متحده هیچ معادلی تولید نکرده است، اما ترکیب همیلتون، جفرسون و مدیسون می‌تواند به جایگاه وانگ در چین نزدیک شود.

دید وانگ فراگیر است و ضعف‌ها را می‌بیند. او هشدار داده است: «هیچ ارزش اصلی در ساختار اخیر چین وجود ندارد. از سال ۱۹۴۹، ما ارزش‌های اصلی ساختارهای کلاسیک و مدرن را مورد انتقاد قرار داده‌ایم، اما به شکل‌دهی به ارزش‌های اصلی خود توجه کافی نداشته‌ایم.

وانگ ممکن است به دنبال یک مدل ترکیبی باشد، این مقاله به نقل از او می‌گوید: «ما باید انعطاف‌پذیری ارزش‌های سنتی [چین] را با روح مدرن [غربی و مارکسیستی] ترکیب کنیم.» وانگ مدتی را در ایالات متحده گذراند و از سفرهای خود دور شد و نگران ارزش‌های ما بود. او مصمم است تا از گسترش انحطاط اخلاقی که در اینجا دیده، در سراسر چین جلوگیری کند، و این به معنای محدود کردن شدید آزادی فردی است.

این نگاه بدبینانه است. دیدگاه خوشبینانه تر این است که وانگ چالش تقریبا غیرممکن بسته نگه داشتن چین را بررسی می‌کند و نه به ناپلئون، استالین یا مائو به عنوان الگو، بلکه به کنستانتین، امپراتور روم قرن چهارم می‌رسد. صرف نظر از اینکه کنستانتین در بستر مرگ به مسیحیت گروید، باور او به یک الهیات مشترک در ۱۷۰۰ سال آینده به عنوان یک اصل سازماندهی اصلی اروپا تبدیل شد و به ایجاد فرهنگ، تمدن، قدرت نظامی و فناوریک کمک کرد.

آیا متفکر بزرگی مانند وانگ می‌تواند به این نتیجه برسد که تنها راه موفقیت‌آمیز چین، پذیرش ارزش‌های ثابت شده سنتی است که قرن‌ها در اروپا شکوفا شده است؟ مسلماً این امر بر خودکامگی کامل ارجحیت دارد. اگر وانگ در جست‌وجوی ارزش‌هایی برای شکوفایی چین، تمام تاریخ مکتوب را مطالعه کند، باید به مدلی برسد که برای بیشترین زمان، روی بزرگ‌ترین و متنوع‌ترین مجموعه مردمی موفق عمل کرده است. او مجبور نیست به الهیات اعتقاد داشته باشد، فقط کافی است به سابقه هر رویکردی توجه کند. در عصر امید مسیحیت، این رویکرد بد نیست که بتوانیم به‌طور جمعی به خدا توسل کنیم.​

 

نظر شما