تحلیل «استفن والت» از مرگ مغزی سیاست خارجی ترامپ

۱۳۹۸/۱۱/۱۵ - ۱۴:۵۸:۵۳
کد خبر: ۹۵۹۹۹۹
تحلیل «استفن والت» از مرگ مغزی سیاست خارجی ترامپ
«استفن والت»تحلیلگر برجسته در اتاق فکرهای مهم آمریکایی اعتقاد دارد سیاست خارجی دولت «دونالد ترامپ» دچار مرگ مغزی شده است و با رفتارهای اشتباه باعث می شود تا واشنگتن فرصت احیای خود را از دست بدهد و هر روز از متحدانش دورتر شود.

به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ سیاست خارجی کاخ سفید در دوره ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» مورد انتقاد بسیاری از دیپلمات‌ها، استراتژیت‌ها و تحلیلگران این عرصه به ویژه در آمریکا قرار دارد. حتی بسیاری از کارکنان و مشاوران پیشین کاخ سفید و وزارت خارجه این کشور در بهترین حالت، سیاست خارجی رئیس جمهوری کنونی این کشور را سردرگم، آشفته و بدون راهبرد مشخص ارزیابی کرده اند و آن را به ضرر آمریکا می‌دانند.

از نظر بسیاری از آگاهان عرصه سیاست بین الملل، سیاست خارجی واشنگتن در دوره اخیر به شدت آمریکایی و بر پایه اصولی چون واقع گرایی توام با ملی‌گرایی بنا نهاده شده و از بین‌الملل گرایی لیبرال پیشین خود فاصله گرفته است. این ویژگی تازه در رویکردهای واشنگتن، یادآور امپریالیسم بنیادگرای آمریکا است.

ترامپ با شعار نخست آمریکا و با هدف احیای قدرت این کشور و تبدیل آن به تنها بازیگر بدون رقیب جهان، به شیوه ای تهاجمی به بیشتر متحدان دیروز و امروز خود تاخت. وی با سرلوحه قرار دادن یکجانبه‌گرایی، بسیاری از سازوکارها عرفی و سازمان‌های بین‌المللی را که در چند دهه برای تحکیم آن‌ها تلاش می‌کرد، بی اعتبار ساخت. در چنین شرایطی کاخ سفید انزواگرایی را به شکلی متفاوت دنبال کرد و با پشت کردن به رویکرد جهانی شدن، بسیاری از تعهدات اخلاقی و قانونی که آن ها را هزینه‌زا می‌دانست، نادیده گرفت. کاخ سفید در عوض به صورت گزینشی به برخی از تعهدات خود در قبال کشورهایی خاص عمل کرد. در واقع وی تعریف محدودی از منافع آمریکا را که بیش از همه بر عنصر رونق اقتصادی تاکید داشت مورد توجه قرار داد.

«ریچاردهاس» رئیس شورای روابط خارجی که از مهمترین اتاق فکرها در تبیین سیاست‌های این کشور است اعتقاد دارد محتوایی که ترامپ برای سیاست خارجی ترامپ در پیش گرفته، دکترین عقب‌نشینی است. آمریکا قراردادهای مهم بین المللی (همچون توافق پاریس، نفتا، ترانس پاسیفیک، برجام و یونسکو) را یا ترک کرده است یا تهدید می‌کند که از آن‌ها خارج می‌شود.

فرصت‌های واشنگتن رو به پایان است

در این راستا آمریکا به عنوان قدرت برتر بسیاری از وظایف جهانی و بین المللی در عرصه‌های سیاست و اقتصاد را نادید گرفت و حتی برخی شعارهای انتخاباتی خود را فراموش کرد. برای نمونه، در عین حال که واشنگتن انزواگرایی را در پیش گرفته است، برخلاف وعده‌های انتخاباتی خود نه تنها از حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه کم نکرد بلکه در برخی موارد بر مداخلات واشنگتن افزود. وی در واقع آمریکا را چون یک انزواطلب مداخله‌گر در سوریه و عراق و در مقابله با داعش وارد جبهه کرد.

برخی بر این اعتقادند که افزایش قدرت آمریکا بدون ایجاد هزینه برای رقبای واشنگتن امکانپذیر نیست و ترامپ نیز همین مسیر را دنبال می‌کند. اما جالب توجه اینجاست که تحلیلگران همین رویکردهای تند، تهاجمی و گاهی توام با نظامی‌گری دولت آمریکا را هم متناقض و بی هدف ارزیابی کرده اند. این خط مشی‌ها به جای آنکه بر قدرت واشنگتن بیافزایند، موجب  محدود شدن تلاش‌ها برای گسترش قدرت جهانی ایالات متحده شده است. ریچارد ‌هاس در تحلیل دیگری از سیاست خارجی ترامپ اظهار داشت که رئیس جمهوری آمریکا با سیاست‌های خود بیشتر به سوی کنار گذاشتن موقعیت رهبری آمریکا در تنظیم قواعد نظم جهانی حرکت می‌کند.

«استفن والت» استاد روابط بین الملل در دانشگاه‌ هاروارد در تحلیلی که  اندیشکده «بلفر» آن را منتشر ساخت، بر این اعتقاد است که مهمترین علت برای نامناسب و بی نتیجه بودن سیاست خارجی دونالد ترامپ، نبود راهبردی منسجم است. تحلیلگران این سیاست‌ها حتی در مورد خاورمیانه و ایران را دچار مرگ مغزی می‌دانند، زیرا دولت هیچ راهبرد واقعی و ملموسی ندارد که بتوان مدعی شد می‌خواهد به مجموعه‌ای از اهداف مشخص دست پیدا کند. ضمنا این برنامه‌های به هم مرتبط و قابل اتکایی در این مسیر دیده نمی شود.

طبق ارزیابی این گزارش که در نشریه «فارین پالسی» منتشر شد، با گذشت سه سال از دوره ریاست جمهوری، ترامپ در مورد ایران خطر منازعه را به شدت افزایش داد و تهران را وادار کرد تا برنامه هسته‌ای خود را از سر گیرد. از یک سو، او شرایط را به گونه‌ای پیش برد که زمزمه‌ها برای خروج آمریکا از عراق هم طنین انداز شده است. از سوی دیگر، میزان اعتبار آمریکا در بین متحدان واشنگتن و از جمله در بین کشورهای اروپایی به شدت کاهش یافت. همه این مسائل درست زمانی رخ داده‌اند که روسیه و چین در حال نزدیک شدن به هم و تشکیل جبهه ای مشترک هستند.

طبق تاکید این تحلیلگر برجسته عرصه بین المللی، «متاسفانه کوتاه نظری دولت ترامپ در حال گسترش به حوزه‌هایی فراتر از خاورمیانه است». در این سه سال ترامپ در حال پرخاش به متحدان اروپایی خود در ناتو بود و با این رفتار همه را پی در پی متحیر می‌ساخت. رئیس جمهوری آمریکا در حوزه فناوری اطلاعات نسل پنجم (۵G)به نحو کم سابقه ای بر اروپایی‌ها علیه پکن فشار آورد تا جایی که چینی‌ها پاسخ دادند رفتار آن‌ها شبیه ایالات متحده نیست، برخلاف کاخ سفید به توافق اقلیمی متعهد هستند و چندجانبه گرایی را دنبال می‌کنند.

انتقاد مهم دیگری که به خط مشی‌های چندسال اخیر کاخ سفید مطرح می‌شود، نبود درک مناسب از سیاست بین الملل است. گویا ترامپ هنوز اهمیت موضوع دیپلماسی در دوره کنونی را هم درک نکرده است. همین امر موجب شد تا «ویلیام برنز» معاون پیشین وزیر خارجه آمریکا در کنایه ای عنوان داشت، در عصر حاضر دیپلماسی از اهمیتی به مراتب بیشتر برخوردار شده است و در چشم‌انداز بین المللی کشورهای قدرتمند و از جمله چین این موضوع را درک کرده اند و به سرعت بر ظرفیت دیپلماتیک خود اضافه می‌کنند. واشنگتن اما هنوز جهان را در دوره دیپلماسی خلع سلاحی یکجانبه تصور می‌کند و به جای آنکه روابط خود را با کشورها به ویژه در آسیا مستحکم‌تر کند بر حوزه‌های نظامی تمرکز دارد و شکاف‌ها را عمیق‌تر می کند.

به اعتقاد این تحلیلگر شناخته شده، اکنون آمریکا به نقطه‌ای در حوزه سیاست خارجی و امنیت ملی رسیده است که بیشتر شبیه هنر بازیگری و نمایش است. در واقع نتیجه اقدامات چندان اهمیتی ندارد و تنها چیزی که رهبران ایالات متحده نگران آن هستند چگونگی ظاهر شدن در صحنه نمایش و تلویزیون، توئیتر و در میان رای دهندگان است. اگرچه احتمالا آمریکا هنوز قدرتمند است و می‌تواند خود را حفظ کند، این شرایط همیشگی نیست و به‌تدریج فرصت‌ها برای امنیت و سعادت بیشتر و ایجاد جامعه‌ای با آرمان‌های ارزشمند و اصیل از دست می‌روند.

منبع:ایرنا

نظر شما
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز