پولی که در سیاست خارجی کار ساز نبود؛

سرگردانی بن سلمان بین غرب و شرق

۱۳۹۸/۰۱/۰۷ - ۰۶:۱۰:۰۰
کد خبر: ۸۲۵۱۹۶
سرگردانی بن سلمان بین غرب و شرق
عربستان سعودی به واسطه محمد بن سلمان ولیعهد پرحاشیه خود فراز و فرودهای عجیبی در سال 1397 داشت.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا، بن سلمان در نیمه اول سال درگیر پروژه مبارزه با فساد در عربستان بود که دهها شاهزاده این کشور را در یک هتل چهار ستاره حبس کرده بود و از آنها پول میگرفت تا آزادشان کند. و همزمان جنگ یمن را فرماندهی می کرد که به باتلاق نیروهای این کشور تبدیل شده و اعتراض بین المللی بخاطر جنایات جنگی گسترده و نقض حقوق بشر را به همراه داشت. بعد به سودای تحریم ایران با ترامپ همراه شد تا به خیال خودشان صادرات نفت ما را به صفر برسانند. و زمانی که سرمست از غرور جوانی و قدرت بود، قتل جمال خاشقجی آفت عیش او شد. آخرین تلاش بن سلمان هم نگاه به شرق بود که سعی کرد با سفر به پاکستان، هند و چین پایگاه سیاسی خود نزد کشورهای مطرح آسیا مستحکم کند.

پول تنها مزیت عربستان

معمولا کشورها در روابط بین المللی سعی میکنند تا از مجموعه مزیت های خود برای توسعه روابط استفاده کنند. سوابق تاریخی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بکار بگیرند تا عوامل پیوند روابط خارجی آنها مستحکم تر و کارآمدتر باشد. این یک اصل مهم در روابط بین المللی است. به همین خاطر دیپلماتها همواره نیم نگاهی تاریخ و روابط اجتماعی کشور خود با سایر ملتها دارند و تلاش میکنند صرف نظر از اینکه کدام حزب یا دولتی در قدرت است، منافع ملی کشورشان را دنبال کنند.

اما عربستان سعودی به سبب آنکه تاریخ سیاسی و اجتماعی چندانی ندارد، همواره با تکیه بر درآمد نفتی و پولهای بادآورده، نقش عمو پولدار خاورمیانه را بازی کرده است. سرمایه گذاری هایی که فقط پولش به نام عربستان است، ولی سایر عوامل آن خارجی است. تکنولوژی غربی، مدیریت پروژه خارجی و نیروی انسانی هم از افغانستان و پاکستان. سعودی ها اساسا همه چیز را در پول میبینند و آنچه نقش آنها را تثبیت میکند، تولید نفت است. یعنی اگر روزی به هر دلیل روند تولید نفت آنها متوقف شود، ریاض جایگاه بین المللی خود را از دست میدهد. اما فعلا ریاض بر مدار دلار و سرمایه گذاری سیر میکند. اگر چه همین مزیت هم  در سال 97 به چالش کشیده شد. ریاض به علت قتل جمال خاشقجی در مهر ماه 97 توسط عوامل اطلاعاتی عربستان در کنسولگری این کشور در استانبول، به انزوایی رفت که تنها مزیت آنرا زیر سوال برد و هنوز برای خروج از آن تلاش میکند.

بن سلمان در نقش عمو پولدار

بن سلمان در آخرین روزهای بهمن ماه به پاکستان سفر کرد و با پیشنهاد سرمایه گذاری 20 میلیارد دلاری برای اسلام آباد و آزاد کردن2100 نفر از کارگران آن کشور در عربستان زندانی بودند، سعی کرد تا عمران خان را به پیروی و حمایت از سیاست های منطقه ای خود جلب کند. اگر چه برخی از مقامات رسمی پاکستان بعد از سفر وی گفته اند که پاکستان در روابط خود با تهران هیچ تغییر نخواهد داد، اما سوابق و شواهد قبلی حکایت های دیگری دارند.

سالهاست که پاکستان نسبت به مرزها غربی خود بی تفاوت است. به همین خاطر گروهای اشرار، قاچاقچیان مواد مخدر، طالبان، القاعده و سایر گروه های تروریستی به سادگی از مرزهای پاکستان عبور میکنند و نیروهای مرزبانی این کشور هیچ کنترلی بر تردد آنها ندارند. پس از هر حادثه مانند ربودن نیروهای مرزبانی ایران یا اقدامات تروریستی مانند واقعه اخیر دولت این کشور تنها به اظهار تاسف و تلاش برای کنترل بیشتر اکتفا میکند ولی عملا هیچ اقدامی انجام نمیدهد.

همینطور سالهاست مدارس مذهبی پاکستان تحت سلطه مالی و سیاسی عربستان بوده است. به همین خاطر عملا پاکستان محلی برای رشد و نمو نیروهای طالبان بود و افغانستان طی دو دهه اخیر از این بابت بیشترین لطمه ها را خورده است.

در ادامه این سفر یک هفته ای بن سلمان به هند رفت و برای گرم شدن روابط دو کشور 850 نفر از کارگران هندی زندانی در عربستان را آزاد کرد و از 100 میلیارد دلار سرمایه گذاری در هند صحبت کرد. لازم بذکر است که زندانیان هندی و پاکستانی عمدتا نیروهای کارگری هستند که بصورت غیرمجاز برای کار به عربستان وارد شده اند. حقوق این کارگران برای اقتصاد و جامعه کشورشان اهمیت زیادی دارد.

سفر بن سلمان به چین هم ظاهرا برای بهبود و توسعه روابط دو کشور بود. عربستان درچین هم قرار شد 10 میلیارد دلار  سرمایه گذاری مشترک داشته باشد. اما بنظر میرسد که نتیجه چندان مطلوبی از سفر چین عاید ر یاض نشده است. زیرا نه این سرمایه گذاری برای چین اغوا کننده بود و نه اهداف چین به بازیهای سیاسی عربستان محدود میشود.

ریاض و نگاه به شرق

سه کشوری که بن سلمان برای سفر انتخاب کرده بود، از چند جهت برای ریاض اهمیت داشتند. اول اینکه کشورهایی هستند که با ایران روابط اقتصادی و تجاری خوبی دارند. بنابراین تلاش بن سلمان در این سفر بیشتر در راستای اهداف رئیس جمهوری آمریکا و نخست وزیر اسرائیل بود که تلاش میکنند ایران را تحت فشار قرار دهند. بنابراین بن سلمان بیشتر نقش پیشکار این دو کشور را ایفا میکرد.

از سوی دیگر در این سفر ولیعهد پرحاشیه عربستان تلاش کرد با تغییر نگاه ریاض از غرب به شرق، سایه سنگین انزوای سیاسی بعداز قتل خاشقجی را کم رنگ کند. این قتل باعث سردی شدید روابط عربستان با کشورهای غربی شد. حتی ترامپ بواسطه قراردادهای چند صد میلیارد دلاری سلاح سعی کرد این واقعه را نادیده بگیرد تا در روابط دو کشور تاثیری نداشته باشد، اما موفق نشد. واکنش کشورهای غربی به حدی شدید بود که حتی از برکنار بن سلمان سخن گفتند.   

همینطور در آبان ماه هنگامی که تصور میشد با تحریم شدید نفتی که دولت ترامپ آنرا طراحی کرده بود، صادرات نفت ایران متوقف میشود، اما ناگهان 8 کشور از تحریم ها معاف شدند. درحالیکه عربستان پیش از این تصمیم ناگهانی، بشدت تحت فشار بود تا با افزایش تولید خود، کسری نفت صادراتی ایران را در بازارهای جهانی جبران کند. به همین خاطر وقتی این معافیت ها اعلام شد، وال‌استریت ژورنال از نارضایتی عربستان سعودی خبر داد که گفته بودند؛ "دولت ترامپ در زمینه تحریم‌های نفتی علیه ایران با آنها صادق نبوده و به همین دلیل احساس می‌کنند به آنها خیانت شده است." در ادامه این روند بود که مقامات رسمی ریاض در ماههای آذر و دی اعلام کردند؛ "قصد دارند ازاین‌پس سیاست‌های نفتی مستقل‌تری را دنبال کنند."

حمله به یمن و طولانی شدن جنگ در این کشور هزینه‌های سنگینی را برای عربستان به دنبال داشته است. از سوی دیگر برنامه‌های محمد بن سلمان برای تقویت بخش غیرنفتی اقتصاد عربستان پس از رسوایی قتل خاشقجی و فاصله گرفتن سرمایه‌گذاران خارجی از این کشور دچار چالش جدی شده و در این وضعیت عربستان بیش از هر زمان دیگری نیازمند درآمدهای نفتی است.

 

تناقض در اهداف ریاض و ترامپ؛

یکی از مشاوران ارشد دولت عربستان در حوزه انرژی، در زمینه مشکلات دولت متبوعش پس از کاهش نرخ نفت گفته بود:«دولت عربستان تعهدات مالی سنگینی دارد و کاهش نرخ نفت برایش خبر خوبی نیست. نفت ۸۰ دلاری برای عربستان مطلوب بود».

بر اساس محاسبات کارشناسان صندوق بین‌المللی پول، دولت عربستان برای فرار از کسری بودجه باید بتواند هر بشکه نفت را حداقل به نرخ ۸۸ دلار بفروشد. اما این کشور پس از افشای ماجرای قتل جمال خاشقجی به‌دست افسران اطلاعاتی عربستان سعودی در استانبول یکی از جدی‌ترین بحران‌های چند دهه اخیر خود را می‌گذراند و اکنون مجبور است نفت را به قیمتی بسیار پایین‌تر از رقم مطلوب خود به فروش برساند. این در حالی است که ترامپ تلاش میکرد با فشار بر عربستان عرضه نفت در بازارهای بین المللی را افزایش و قیمت آنرا کاهش دهد.

 

سرخوردگی ریاض از غرب

 ریاض هنگامی که با نگاه های سرد مقامات رسمی و ارشد کشورهای غربی در اجلاس های مهمی مانند G20 2018 در آرژانتین مواجه شد، سعی کرد تا تمرکز سیاست خارجی خود را از کشورهای غربی کمتر کرده و به شرق نیز تسری دهد.

پیش از آن نیز کنفرانس اقتصادی سرمایه گذاری در عربستان معروف به "داوس صحرا" نیز تحت تاثیر قتل خاشقجی و جنگ یمن به سبب نقض حقوق بشر و جنایات جنگی انجام شده، رونق نگرفت. اکثر میهمانان بلندپایه غربی به دلایل فوق از شرکت در این نشست اقتصادی – سیاسی خودداری کردند. به اعتقاد کارشناسان منطقه ای اگر افشای قتل خاشقجی ضربه به اعتبار و پرستیژ بین المللی عربستان بود، تحریم اجلاس موسوم به "داووس صحرا" ضربه سنگینی به اقتصاد عربستان بود.

مجموعه این حوادث باعث شد تا ریاض از تمرکز بر روابط دیرینه خود با غرب دلسرد و به سوی کشورهایی مانند روسیه، چین و هند متمرکز شود. متعاقب این روند پوتین قول سفر به ریاض را داد و توافق کردند بعنوان دو کشور مهم عضو اوپک و غیر اوپک برای کاهش تولید و افزایش قیمت نفت در بازارهای بین المللی با هم همکاری کنند.

اخیرا نیز رسانه های آمریکایی فاش کردند که دولت ترامپ قصد دارد تکنولوژی هسته ای را سریع و بدون انجام تشریفات قانونی در اختیار عربستان قرار دهد. نشریه 'فارن پالیسی' نیز در همین ارتباط مطلبی که اوایل اسفند ماه منتشر کرد، با اشاره به عربستان سعودی نوشت: "کشوری که 'جمال خاشقچی' دارنده گرین کارت آمریکایی را به قتل می رساند، نمی تواند برای داشتن فناوری هسته ای، حتی نوع صلح آمیز آن قابل اعتماد باشد." کیت جانسون عضو ارشد این نشریه آمریکایی در مطلبی با عنوان این که "چه کسی از سلاح های هسته ای عربستان می هراسد؟" افزود: "رفتارهای بی پروا و محرک عربستان، بی اعتمادی نسبت به برنامه هسته ای این کشور را گسترش می دهد."

 

نکته پایانی

اسناد تاریخی منطقه خاورمیانه نشان میدهد که کشورهای ایران، عربستان و اسرائیل همواره از دیرباز با هم رقابت استراتژیک داشته اند. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تلاش قدرتهای غربی برای ساماندهی به خاورمیانه این بود که در قالب همکاریهای منطقه ای بین تهران، ریاض و تل آویو یک نوع اتحاد برقرار شود. در این راستا ایران نقش نظامی و ژاندارم منطقه را داشت، تل آویو نقش رهبری سیاسی منطقه را داشت و عربستان هم بعنوان پایه اقتصادی آن تعریف شده بود. ترکیه نیز تقریبا این قابلیت را از دیر باز داشت اما به سبب عضویت در ناتو و پیروی سیاست های غرب، مشکل خاصی از بابت آنکارا وجود نداشت. لیکن در سالهای اخیر که دولت اسلامگرای رجب طیب اردوغان در ترکیه به قدرت رسیده است، معادله قدرت در خاورمیانه پیچیده تر از گذشته شده است. 

نظر شما