درباره فیلم «پالتوشتری»؛

«پالتو شتری» منطقِ دراماتیکِ قدرت‌مندی در قصّه ندارد

۱۳۹۷/۱۱/۱۸ - ۱۵:۵۵:۵۷
کد خبر: ۸۱۰۰۹۲
«پالتو شتری» منطقِ دراماتیکِ قدرت‌مندی در قصّه ندارد
یادداشت ــــ امیر رضا نوری پرتو

مروری بر فیلم‌های نمایش‌داده‌شده در روزِ هفتم از جشنواره فیلم فجر

 پالتو شتری: مهدی علی‌میرزایی

کاراکترِ «کوه‌یار کُهن‌دِژ» با بازیِ عالیِ «بانیپال شومون» در فیلمِ «پالتو شتری» شبیهِ خیلی از ما ایرانیانِ طبقۀ متوسّطِ ساکن در جامعۀ شهری‌ست؛ مردمانی که احساس می‌کنند از دیگران متفاوت‌ترند و خاص‌تر، و کم‌تر کسی ویژگی‌های نهفتۀ آنان را درک می‌کند و در عینِ حال خود آدم‌های دوروبرشان را به‌خوبی درک و تحلیل می‌کنند و می‌توانند مثلِ موم در دستان‌شان بگیرند. به‌همین‌دلیل در بیش‌ترِ صحنه‌هایی که کاراکترِ «کوه‌یار» حضور دارد و با شخصیتِ اصلیِ فیلم «فرید» (سام درخشانی) که راوی هم است، کلنجار می‌رود، فیلم حس‌وحالی آشنا و گاه غریب و بامزه دارد که ریشه‌اش در بیرونِ جهانِ داستانِ فیلم، جایی در زندگیِ خیلی از ما- است. امّا این داشتۀ خوبِ فیلمِ «مهدی علی‌میرزایی» نمی‌تواند به‌تنهایی پایۀ یک کمدیِ درامِ شخصیت‌ محورِ قدرت‌مند با رگه‌هایی از کمدیِ هجو و سیاه و فانتزی را بکارد.

بی‌تردید «پالتو شتری» به لطفِ صحنه‌های بامزه‌اش به‌ویژه آن فصل‌هایی که کاراکترِ «کوه‌یار» در کانون‌شان حضور دارد این‌ موضوع را که داستان‌اش دیر شروع می‌شود (و بی‌شک ضعفِ فیلم‌نامه‌اش هم است) به‌خوبی پوشش می‌دهد. پیش‌نهادِ مالیِ وسوسه‌کنندۀ «خاله‌عشرت» (افسانه چهره‌آزاد) به «فرید» در ازای تلاشِ او برای یافتنِ شوهری مناسب برای «کیانا» (بهاره کیان‌افشار)، می‌توانست زودتر از این‌ها در دلِ داستان مطرح شود و به‌عنوانِ یک حادثۀ محرّک یا گره، کاراکترِ «فرید» را به تکاپو وادارد. 

تصمیمِ «فرید» برای عملی‌کردنِ این خواسته و آرزوی «خاله‌عشرت»، به‌عنوانِ زمینه‌ای برای شکل‌گیریِ نقطۀ عطفِ نخست، زمینه‌سازِ خلقِ صحنه‌هایی می‌شود که در ادامه، منطقِ دراماتیکِ قدرت‌مندی در قصّه ندارند. پیوسته در روایتِ خودِ «فرید» گفته می‌شود که او سال‌هاست «کوه‌یار» را می‌شناسد. امّا بخشِ زیادی از میانۀ داستانِ فیلم به این کُنشِ بیهوده می‌گذرد که «فرید» می‌خواهد «کوه‌یار» را بهتر بشناسد تا از آن مسیر بتواند او را راحت‌تر با «کیانا» آشنا کند. به‌همین‌دلیل صحنه‌هایی در خدمتِ این بخش از داستان در فیلم‌نامه گنجانده شده که برخی‌شان هم بامزه از کاردرآمده‌اند، مثلِ رویاروییِ «فرید» با «فروغ/ مادرِ کوه‌یار» (پریوش نظریه)، هم‌نشینیِ «فرید» با «مستانه» (لیندا کیانی) که پیش‌ترها هم‌سرِ عقدیِ «کوه‌یار» بوده، و نیز رویاروییِ او با «آقای کُهن‌دِژ/ پدرِ فرید» (شاهرخ فروتنیان) و نیز رویاروییِ او با «آقای کُهن‌دِژ/ پدرِ فرید» (شاهرخ فروتنیان) که یک کتاب‌فروشِ کنارِ خیابان است، امّا هیچ‌ یک درامِ اثر را نَه در طول پیش می‌بَرند و در نَه در عرض گسترش می‌دهند و به بیرون‌آمدنِ کاراکترِ «فرید» از پوستۀ تیپیکالِ خود کمک می‌کنند.

از جایی نیز که «کوه‌یار» و «کیانا» با هم آشنا می‌شوند، فیلم‌نامۀ اثر همان رگه‌هایی تلفیقی و ترکیبی از کمدی‌های هجو و سیاه را نیز از دست می‌دهد و به دامانِ مؤلّفه‌های کلیشه‌ایِ کمدی‌های ایرانی می‌افتد. در حقیقت، یک‌سوّمِ پایانیِ داستانِ فیلم با افتی شدید و فاحش در ریتم و نیز شیوۀ بهره‌گیریِ خلّاقانه از مؤلّفه‌های ژانر روبه‌رو می‌شود

«پالتو شتری» با وجودِ ضعف‌های دراماتیکِ نسبیِ اشاره‌شده، بیش‌تر فیلمِ فیلم‌نامه است تا اثری متکّی بر کارگردانی. با وجودِ این، «بانیپال شومون» در برابرِ دوربینِ «مهدی علی‌میرزایی» راحت و مسلّط و دوست‌داشتنی است و «سام درخشانی» نیز ثابت می‌کند که هنرپیشه‌ای مناسب و کم‌وبیش چیره‌دست و یکی از بهترین انتخاب‌ها برای نقش‌های اصلیِ کمدی‌های رومانتیکِ شهری است.

«پالتو شتری» را می‌توان دید و سرگرم شد و حتّی در جاهایی خندید و به فکر فرو رفت. امّا این فیلم که قرار است اَدای دِینی به کمدی‌های وودی آلنی نیز باشد، چیزی بیش از این‌ها در چنته ندارد؛ هرچند که مخاطبِ پی‌گیرِ سینمای ایران را در انتظارِ دیدنِ کارهای بعدیِ «مهدی علی‌میرزایی» نگاه می‌دارد.

امتیازِ فیلمِ «پالتو شتری»، برپایه‌ی سیستمِ امتیازدهی از پنج‌ستاره:

۱/۲* (میانِ ضعیف و متوسّط)

 

نظر شما
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز