نقدی بر فیلم "روزگار بلور"؛

نوشتن با تفنگ

۱۳۹۹/۰۹/۲۹ - ۰۹:۳۱:۳۰
کد خبر: ۱۱۰۵۹۲۶
نوشتن با تفنگ
​شهرام خرازی‌ها در یادداشتی به نقد و بررسی مستند «روزگار بلور» به کارگردانی امیر فرض‌الهی که در چهاردهمین جشنواره فیلم سینما حقیقت نمایش داده شده، پرداخته است.

به گزارش برنا، یادداشت شهرام خرازی‌ها منتقد و نویسنده سینما درباره فیلم مستند «روزگار بلور» به شرح زیر است:

"روزگار بلور" بیوگرافی حرفه ای محمد بلوری و در بردارنده شش دهه از فعالیت او در مطبوعات ایران است.بلوری یکی از پیشگامان نویسندگی و سردبیری صفحه حوادث در روزنامه های ایران است.صفحه حوادث پرمخاطب ترین صفحه روزنامه است زیرا به کنجکاوی های بی پایان مردم درباره رخدادهای خارج از عرف و روال معمول زندگی پاسخ می دهد.بلوری با جسارت و پشتکار کم نظیرش صفحه حوادث روزنامه های ایران را به مسیری حرفه ای هدایت کرد. او با نوشته ها و سبک منحصر به فردش توانست بر چند نسل از روزنامه نگاران حتی آن هایی که در سرویس حوادث کار نمی کردند، تاثیر شگرف و عمیقی بر جا گذارد و به یکی از چهره های شاخص ژورنالیزم در ایران تبدیل گردد.

فیلم "روزگار بلور" همچون بسیاری از مستندهای بیوگرافیک می کوشد تا با گردآوری و نمایش مدارک، شواهد و تصاویر واقعی، پازل شخصیت محوری خود را تا مرز کامل شدن پیش ببرد.

فیلم به عنوان یک مستند بیوگرافیک به زندگی خصوصی بلوری نزدیک نمی شود و عمدتا زندگی حرفه ای او را دستمایه خود قرار می دهد.

ساختار فیلم ساده است و همین سادگی گاه به ضررش تمام می شود چون ویژگی های شخصیتی و حرفه ای محمد بلوری به هیچ وجه با این سادگی قرابتی ندارد؛وقتی ساخت مستند بیوگرافیک درباره روزنامه نگاری بشدت پیچیده و خاص مد نظر است، طبعا ساختار فیلم هم باید متاثر از این پیچیدگی باشد .

"روزگار بلور" با نمایی فلو(محو) از اکستریم کلوزآپ چشمان نگران دختری جوان شروع می شود. کارگردان گهگاه در طول فیلم، نماهای اکستریم کلوزآپ را تکرار می کند، هر چه فیلم جلوتر می رود چشمان دختر حالت غم انگیز خود را از دست داده و به شادی میل می کند. اگر چه اینسرت های مکرر از چشمان دختر برای مخاطب سوال برانگیز است اما فیلم در دقایق پایانی پاسخ مناسبی به این کنجکاوی می دهد.آخرین روایت ژورنالیستی فیلم حاکی از آن است که دختر به بیماری سل مبتلا بوده و مرگ زودهنگامش تاثیر شگرفی بر بلوری گذاشته است.وقتی در سکانس های انتهایی بلوری رو به دوربین می گوید که هیچ گاه نمی تواند نگاه های دختر مسلول را از یاد ببرد، تازه تماشاگر متوجه چرایی حضور دختر در فیلم می شود. نماد بصری دیگر فیلم قطار و ریل راه آهن است که هر چند نمادی تکراری است اما با فضا و مضمون فیلم همخوانی دارد و اشاره ظریف و سنجیده ای است به نقش تاثیرگذار بلوری در ریل گذاری سرویس حوادث در ایران.

 اولین معارفه تماشاگر با بلوری در مقدمه صوتی طولانی فیلم شکل می گیرد.این مقدمه در مورد یکی از پرونده هایی است که بلوری آن را به صفحه حوادث کشانده است.کارگردان می کوشد با این مقدمه، تماشاگر را در همان آغاز با شخصیت جسور و مبتکر روزنامه نگار آشنا کند اما زمان زیادی که به مقدمه اختصاص داده شده و غلبه صوت بر تصویر در این مدخل نه چندان مناسب، مخاطب را خسته می کند و چه بسا به عدم تعقیب فیلم از جانب برخی از تماشاگران بیانجامد. یک مقدمه مهیج متکی بر تصویر با ریتم مناسب نتیجه بهتری به بار می آورد.

پازل شخصیتی بلوری را خودش و روزنامه نگاران ایرانی مقیم داخل و خارج از کشور با بیان خاطرات شان تکمیل می کنند.کارگردان انتخاب های درستی داشته و روزنامه نگارانی را به جلوی دوربین کشانده که هر یک می توانند مثل محمد بلوری سوژه یک فیلم مستند بیوگرافیک باشند. ماشاء الله شمس الواعظین، فریدون صدیقی و  مسعود بهنود از جمله نام های مطرح در ژورنالیزم معاصر محسوب می شوند که به نکات بسیار جذابی درباره سبک روزنامه نگاری بلوری اشاره می کنند. نوشیروان کیهانی زاده ، دبیر سرویس حوادث روزنامه اطلاعات و رقیب بلوری در حوادث نویسی، بهترین چهره انتخاب شده از جانب کارگردان است. جالب ترین و شنیدنی ترین خاطره فیلم به دکتر کیهانی زاده تعلق دارد. هوشمندی کارگردان در انتخاب کیهانی زاده، نشاندن او در کنار بلوری مقابل دوربین و قرار گرفتن دو رقیب در یک قاب واحد، شایسته تحسین است زیرا بدون حضور این روزنامه نگار،  فیلم کامل نمی شد.

پرهیز کارگردان از نگاه شیفته وار به بلوری، بزرگ ترین امتیاز فیلم است.کارگردان به دور از هر گونه پیش داوری و بزرگ نمایی، تصویر بدون رتوشی را از زندگی حرفه ای بلوری پیش چشم تماشاگر می گذارد. پشتوانه آرشیوی فیلم نسبتا قوی است. کارنامه ژورنالیستی بلوری آن قدر پر و پیمان است که نمی توان انتظار داشت همه پرونده ها و  مدارک و مستندات صوتی و تصویری مربوط به او در فیلم گنجانده شود. کارگردان تا جایی که ممکن بوده مهم ترین مدارک را به تماشاگرش عرضه نموده است. دقت نظر کارگردان در انتخاب مستندات و عکس های مرتبط از جمله روی جلد کتاب هایی که بلوری منتشر کرده، بر غنای فیلم افزوده است.جای خالی هفته نامه پرتیراژ "حوادث" و کتاب "خاطرات شش دهه روزنامه نگاری محمد بلوری" در فیلم محسوس است. هفته نامه "حوادث" فقط در یک پلان نشان داده می شود و به کتاب هم اشاره نمی شود.

با نمایش فیلم "روزگار بلور" در چهاردهمین جشنواره "سینما حقیقت" و انتشار کتاب "خاطرات شش دهه روزنامه نگاری" به همت نشر نی، شمار بیشتری از ایرانیان با محمد بلوری، یکی از مطرح ترین چهره های ژورنالیزم آشنا شده و می شوند؛ با امید به آن که این روند تداوم خود را حفظ نموده و جشنواره "سینما حقیقت" بستر ، خاستگاه و جایگاه مناسب و شایسته ای برای شناساندن و ماندگار کردن فرهیختگان ایرانی در همه زمینه ها باشد

نظر شما
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز