گزارش هفته؛

چرا اقتباس ادبی در سینمای ایران کمرنگ است؟

۱۴۰۰/۰۴/۱۰ - ۰۵:۵۹:۰۰
کد خبر: ۱۲۰۰۱۹۳
چرا اقتباس ادبی در سینمای ایران کمرنگ است؟
سینما از بدو ظهورش به عنوان هنری که تقریباً همه هنرها را در خود آمیخته با دیگر هنرها در ارتباط بوده و ادبیات نیز یکی دیگر از این هنرها است که در سینما همواره با اقتباس از آثار ادبی فیلم‌های سینمایی متعددی ساخته شد.

به گزارش خبرنگار برنا، در کشور ما هم طی سال‌های مختلف از زمان شکل‌گیری موج نو فیلم‌های سینمایی متعددی با اقتباس از آثار ادبی کشورمان ساخته شد. در آن زمان که مربوط به دوران پیش از انقلاب می‌شود فیلم‌هایی چون «داش آکل»، «گاو»، «شازده احتجاب»، «آرامش در حضور دیگران» و... ساخته شد. اما پس از این دوره نمی‌توان دورانی را به عنوان زمانی که اقتباس در سینمای ایران رونق گرفته عنوان کرد.

قطعاً لازمه رونق گرفتن اقتباس در سینمای ایران ایجاد تعامل بین سینما و ادبیات است. اگر این اتفاق رخ دهد قطعاً بالا رفتن کیفیت آثار سینمایی و از طرفی رونق گرفتن ادبیات داستانی در کشور و ایجاد جریانی جدید در این عرصه از ثمرات پر رنگ شدن اقتباس در سینمای ایران است.

در گفت‌وگو با چند سینماگر تاریخ اقتباس در سینمای ایران و شرایط حاضر را مورد بررسی قرار دادیم که در ادامه می‌خوانید:

سعید سلطانی: کم‌رمق بودن سینمای مستقل عامل اصلی کمرنگ بودن اقتباس در سینما و تلویزیون ایران است

سعید سلطانی نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون در گفت‌وگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: اسباب بنای آثار سینمایی، ادبیات است و سینما به عنوان هنر هفتم که هنرهای مختلف در آن نقش دارند از ادبیات نیز وام می‌گیرد.

سلطانی خاطرنشان کرد: آثار اقتباسی که به نوعی ریشه و بن‌مایه‌شان از ادبیات است معمولاً این امکان را دارند که ساختاری محکم و اثری قدرتمندتر باشند. آثار ادبی که دارای ساختار دراماتیک قوی و منسجم هستند کار سینماگر را برای ارتباط با مخاطب آسان می‌کنند. فیلمسازانی که به سراغ اقتباس می‌روند معمولاً در ساخت اثرشان برای ارتباط با مخاطب چند گام جلوتر هستند.

او افزود: سینما به عنوان هنر هفتم مجموعه‌ای از همه هنرها به حساب می‌آید. هرچقدر که سینما بتواند با هنرهای اصیلی چون نقاشی، موسیقی، ادبیات و... ارتباطش را قوی‌تر کند امکان تولید یک اثر اصیل و با کیفیت در آن بیشتر است. در سینمای ما آنچه که به عنوان نقص و پس‌رفت شاهد هستیم مربوط به فیلمنامه‌های ما می‌شود. در سینمای ما فیلمنامه‌ها حاوی آن نکات ادبی لازم نیستند و اگر قرار بوده فیلمسازی به ادبیات توجه داشته باشد این توجه و پرداخت به شکل درستی صورت نگرفته و یا پرداخت انجام شده بیش از هر چیز موضوعی و سفارشی بوده است.

این کارگردان در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: ادبیات همیشه در طول تاریخ سینما از همان ابتدا تا امروز در تولیدات هنر هفتم نقش داشته و در کشور ما نیز به همین شکل بوده است. سریالی چون «دایی جان ناپلئون» یکی از سریال‌های خوب تاریخ سریال‌سازی ایران است که فضاهای قابل لمس و درک و شخصیت‌پردازی‌های فوق‌العاده آن برای هر بیننده جذاب و دیدنی است و فکر می‌کنم دلیل این اتفاق و این کیفیت بالایی که شاهد هستیم علاوه بر توانایی ناصر تقوایی به کیفیت بالای اثر ادبی برمی‌گردد که این سریال از آن اقتباس شده است.

کارگردان مجموعه تلویزیونی «ستایش» درباره تأثیر سینما بر ادبیات گفت: از زمان ظهور سینما همواره سینما و ادبیات در کنار هم بوده‌اند و رابطه‌ای متقابل داشته‌اند که تأثیرگذاری‌شان بر هم مشهور است. نمی‌توان تنها ادبیات را تحت تأثیر سینما دانست چرا که این تأثیرپذیری از سوی سینما نیز بوده است و من این رابطه را نوعی بده بستان دائمی می‌دانم. حتی سینما با دنیای گیم‌های کامپیوتری هم در ارتباط بوده و بارها دیده‌ایم که از یک شخصیت سینمایی یک بازی کامپیوتری ساخته شده و مورد استقبال قرار گرفته است یا این روند برعکس بوده است و از یک شخصیت بازی کامپیوتری یک فیلم سینمایی ساخته شده است. سینما به طور کل وام‌دار همه هنرها بوده است و با هنرهای مختلفی در طول تاریخ ارتباط داشته است.

سلطانی در پایان درباره اقتباس در سینمای ایران طی سال‌های اخیر گفت: سینمای ما متأسفانه روی پای خودش نیست و باید این موضوع که چرا اقتباس در کشور ما جدی گرفته نمی‌شود بررسی و آسیب‌شناسی شود. این سوال که چرا اقتباس ادبی در سینمای ما جدی نیست در ذهن من هم مطرح است و به نظر من باید متخصصان و کارشناسان این مسئله را مورد بررسی قرار دهند اما من فکر می‌کنم یکی از اصلی‌ترین دلایل این است که بخش خصوصی در سینمای ما بسیار ضعیف و کم رمق است و جریان اصلی سینما که مدیریتش در اختیار بخش دولتی است نگرشی دارد و اهدافی را دنبال می‌کند که نمی‌توان از آن انتظار جدی گرفته شدن اقتباس در سینما را داشت. متأسفانه ما تا امروز از پتانسیل ادبیات در سینمایمان به خوبی استفاده نکرده‌ایم و سینمای ما معمولاً رابطه چندان خوبی با ادبیات نداشته است.

علیرضا کاظمی‌پور: موفقیت آثار اقتباسی شبکه نمایش خانگی می‌تواند ادبیات ما را به سمت قصه‌گویی ببرد

علیرضا کاظمی‌پور فیلمنامه‌نویس سینما و تلویزیون در گفت‌وگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: بزرگ‌ترین مشکل در سینمای اقتباسی ما مشکل یافتن منبعی مناسب بوده است. فیلمنامه‌نویس‌ها برای نگارش یک فیلمنامه اقتباسی به سراغ رمان‌هایی می‌روند که قصه‌گو باشد و در عین حال بتواند نظر مخاطبان سینما را به خود جلب کند.

کاظمی‌پور خاطرنشان کرد: مشکل اساسی آنجاست که معمولاً تهیه‌کننده‌ها درباره آثار اقتباسی که ویژگی‌های خاص خود را دارند با شک و تردید نگاه می‌کردند و سرمایه‌گذاری بر این آثار را با توجه به شکست‌های سابق خطرناک می‌دانند. در یک سال اخیر با توجه به تولیداتی که شاهد هستیم به نظر می‌رسد بحث اقتباس در سینمای ایران جدی شده و حتی شاهد هستیم که برخی رمان‌ها برای اقتباس سینمایی خریداری شده‌اند. به نظر من با این روندی که شکل گرفته است می‌توان به اقتباس در سینمای ایران جدی‌تر از همیشه فکر کرد.

او افزود: توجه سینما به ادبیات و اقتباس از آثار ادبی می‌تواند تحولی در رمان و سبک رمان‌نویسی در کشور ایجاد کند. در کشورهایی چون آمریکا که اقتباس مسئله‌ای جدی است بسیاری از نویسندگان از قبل می‌دانند که از رمانشان اقتباس خواهد شد یا اثرشان را با این رویکرد می‌نویسند که به زودی به فیلم تبدیل می‌شود. ما هم می‌توانیم با این رویکرد در آثار سینمایی‌مان چنین تحول و نگرشی برای رمان‌نویس‌هایمان ایجاد کنیم.

این نویسنده در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: پیش از اینکه سینمای خانگی به سراغ ادبیات برود و آثاری اقتباسی در این رسانه ساخته شود حدود 20 سال پیش در بنیاد سینمایی فارابی بخشی راه‌اندازی شد که برای اقتباس در سینما فعالیت می‌کرد. کار افرادی که در این بخش بودند خواندن رمان‌های چاپ شده بود و سینماگران را به ساخت آثار اقتباسی تشویق می‌کردند و حتی آثار مناسب اقتباس را به دفاتر تهیه‌کننده‌ها می‌فرستادند. در خود سیما فیلم هم بخشی برای حمایت از آثار اقتباسی تعریف شد و چند منتقد و نویسنده هم دعوت شدند که مجموعه بسیار خوبی تشکیل شده بود و حتی سریالی چون «بافته‌های رنج» آن زمان ساخته شد اما این برنامه‌ریزی‌ها به جایی نرسید و تقریباً همه آن‌ها شکست خورد.

او افزود: حالا که شبکه نمایش خانگی بنیه و توان مالی‌اش بالا است و می‌تواند از تولید آثار اقتباسی حمایت کند می‌توان به همبستگی بین ادبیات و سینما امیدوار بود. البته من با ادبیات امروز ایران ارتباط چنانی ندارم و آثار چندانی را نمی‌شناسم اما شنیده‌ام که در طول این چند سال یک سری کتاب توسط تهیه‌کننده‌ها برای ساخت اثری اقتباسی خریداری شده است اما اینکه این آثار به فیلم‌ها و سریال‌های با کیفیتی تبدیل شوند مشخص نیست و امیدوارم که کیفیت آثار به حدی باشد که بتوان به ادامه این روند امیدوار بود چرا که اگر این اتفاق رخ دهد تعداد سینماگرانی که به سراغ ادبیات می‌روند زیاد می‌شود. من به شخصه به نوشتن آثار اقتباسی علاقه دارم اما هیچگاه رمانی که مناسب اقتباس باشد پیدا نکردم.

نویسنده مجموعه تلویزیونی «مسافری از هند» در ادامه اظهاراتش درباره فیلم‌های اقتباسی موفق در تاریخ سینمای ایران گفت: من فکر می‌کنم سینماگرانی چون داریوش مهرجویی و ناصر تقوایی از فیلمسازانی هستند که آثار اقتباسی بسیاری خوبی ساخته‌اند. آثاری چون «دایی جان ناپلئون» یا فیلم‌هایی مثل «ناخدا خورشید» و بسیاری از فیلم‌های داریوش مهرجویی و فیلمی چون «تنگسیر» به کارگردانی امیر نادری از فیلم‌ها و سریال‌های اقتباسی خوب و موفق کشور ما هستند که در گیشه هم توانسته‌اند نظر مخاطبان را به خود جلب کنند.

کاظمی‌پور تأکید کرد: یکی از دلایلی که نویسنده‌های ما بیش از رمان‌های ایرانی به سراغ رمان‌ها و نمایشنامه‌های خارجی می‌روند این است که برخی از این نویسندگان به قدری قدیمی هستند که در قید حیات نیستند و از طرفی ما به دلیل عدم رعایت قانون کپی رایت خود را مکلف به پرداخت حق مولف نمی‌دانیم. پیش‌تر حتی در داخل کشورمان هم این وضعیت وجود داشت و نویسنده‌ها خود را موظف به پرداخت حق مولف یا نویسنده رمان داخلی هم نمی‌دانستند و این مشکلی را در این عرصه به وجود آورده بود. یکی دیگر از مشکلات موجود در عرصه اقتباس آثار ادبی در کشور ما این است که رمان‌نویس‌های ما روی آثارشان خیلی تعصب دارند و تغییراتی که لازم است برای اقتباس در اثر داده شود را نمی‌پذیرند.

او در پایان گفت: رمانی که قابلیت اقتباس را داشته باشد باید خیلی بیرونی و مبتنی بر اکت کاراکترهایش باشد. ادبیات ما معمولاً فاقد این ویژگی‌ها است. ما در ادبیات داستانی‌مان بیشتر شاهد تأثیرپذیری نویسنده‌هایمان از رئالیسم جادویی و پیروی از سبک جریان سیال ذهن هستیم. اواخر دهه 1360 نویسنده‌های ما اکثراً تحت تأثیر رئالیسم جادویی بودند و جریان سیال ذهن هم یکی از ویژگی‌های آثار ما بوده است و به همین دلیل معمولاً هیچ‌گاه آثار ما برای اقتباس مناسب نبوده‌اند که اگر هم اثری اقتباسی ساخته شده سفارشی بوده که نتوانسته چندان اثر قابل توجهی باشد. به نظر من رویکرد شبکه نمایش خانگی در ساخت آثار اقتباسی می‌تواند ادبیات ما را به سمت قصه‌گویی ببرد.

نظر شما