همه دارایی های تلویزیون در ماه رمضان/ بررسی سریال های ماه رمضان در گفت‌وگو با منتقدان تلویزیون (بخش دوم)

عقل سلیم جواد جوادی و سر دلبری رسول تولایی/ چقدر مخاطبان تلویزیون در ماه رمضان راضی هستند

۱۳۹۷/۰۳/۱۱ - ۰۹:۰۰:۰۰
کد خبر: ۷۱۳۳۳۴
عقل سلیم جواد جوادی و سر دلبری رسول تولایی/ چقدر مخاطبان تلویزیون در ماه رمضان راضی هستند
در بخش اول بررسی سریال های ماه رمضان به جای خالی یک سریال طنز در برنامه پخش سریال های امسال پرداختیم. منتقدانی که با آنها گفت‌وگو کردیم، نظرات متفاوتی در این باره داشتند. شهرام خرازی‌ها و جبار آذین معتقد بودند که جای خالی یک سریال طنز در تولیدات امسال احساس می شود، اما حسین سلطان محمدی نظر متفاوتی در این باره داشت، او سریال های تازه ساخت امسال را مناسب ماه رمضان دانست و به گفته او سریال های طنز سال های گذشته تجربه ای در سریال سازی ماه رمضان بود و امسال هم در دو سریال «بچه مهندس» و «سر دلبران» نمونه هایی از آن را هرچند با نسبت های متفاوت و کمتر شاهد هستیم. در بخش دوم بررسی سریال های امسال با این منتقدان درباره کیفیت، محتوا و دیگر مسائل این سریال ها پرداختیم. باز هم نگاه ها به این موارد متفاوت بود و هر کدام از این منتقدان نظر متفاوتی درباره سریال های در حال پخش داشتند.

حسین سلطان محمدی درباره سریال «رهایم نکن»، ساخته محمد مهدی عسکرپور، این سریال را تجربه موفقی از عسکر پور ندانست و آن را سریالی تلخ و تاریک با قصه های فراوان خواند و معتقد است باید منتظر ماند تا لایه های سیاسی و اجتماعی را هم در خلال آن دید. سلطان محمدی درباره سریال «بچه مهندس» نظر ملایم تری دارد، اما آن را هم خالی از اشکال نمی بیند، اما در نهایت سر دلبران از نظر او سریالی عالی برای ماه رمضان است و نمره کامل می گیرد.

سریال «رهایم نکن» از محمد مهدی عسکرپور، از شبکه سه سیما در حال پخش است، از نظر محتوایی آن را چگونه می بینید؟

نام محمد مهدی عسکر پور نامی آشنا در سریال سازی است. نمی توانیم بگوییم آقای عسکرپور از لحاظ هویتی، داستانی، روایتی و شخصیتی، تنها یک داستان اخلاقی را روایت می کند بدون اینکه ذهن ما به سمت انگاره ها و مولفه های سیاسی و اجتماعی نرود. طبیعی است که در «رهایم نکن» این موارد را داریم و خیلی از موارد را هم با توجه به اینکه از رویداد اولیه تا الان در این سریال 25 یا 30 سال گذشته می توانیم داشته باشیم که این موارد هم قابل بحث است. باید دید آیا موضوعی را بازآفرینی می کند یا یادآوری می کند، در این سریال همه در حال تعقیب همدیگرند، همه در حال معماسازی هستند و هر کسی داستان خودش را پیش می برد و این وسط مشخص نیست معمای اصلی چگونه می خواهد پیش برود، معمای فرعی چطور می خواهد مدیریت شود، ما این را در سریال می بینیم، همه دنبال هم افتاند و همدیگر را تعقیب می کنند.

از لحاظ ساخت چطور، کارهای عسکرپور معمولا تم مشابهی دارد. به نظر شما رهایم نکن هم شبیه سریال های دیگر اوست؟

عسکرپور مقداری سنتی جلو می رود، گره ای را نشان می دهد، بعد در سیر روایت تکه به تکه کاراکترها و سیر رویداد که می تواند بیننده را قدم به قدم به نقطه اوج یا گره گشایی برساند را به تدریج جلو می برد. این روند امسال مقداری شلوغ تر است. نکته محوری این است که سی سال پیش سر قضیه گاراژ برای حاج رسول چه رخ داده است، اما موازی با آن انواع روایت های فردی را می بینیم، بحث سودجویی است، بحث طمع است، خانواده های چند وجهی با یکدیگر درگیرند، فضا به شدت تلخ است، حتی ازدواج حاج رسول با آذر هم هیچ شادی در هیچ بخشی از خانواده ایجاد نکرده است، شروع سریال با مرگ یک نفر است، فضای داستان تیره است و همه به نوعی در حال حفظ مال یا چنگ زدن به مال دیگری، حرص و آز و طمع، همه اینها را داریم. یک سریال به شدت تلخ و تاریک است. قبلا هم از این دست سریال های تیره و تاریک هم داشتیم، اما روشنایی هم می آوردند.

گفتید قصه های موازی زیادی در کنار هم در این سریال پیش می رود؟ این قصه های موازی از نظر شما چیست؟

میان این همه چیزهایی که حرکت داده می شود، حاج رسول در حال رسیدن به جاهایی است، ولی در کنار آن می بینیم پسر حاج رسول یک قصه است، درگیری برادر حاج رسول و برادر زن هایش قصه دوم شد، عروس خانواده، ثریا، دنبال چیست؟ از طرف دیگر خواهر حاج رسول مسافرکشی می کند و شوهرش که ویلچر نشین شده فعلا کوتاه آمده و شکایت نکرده است، پس چرا این موضوع را شروع کردند و قطع کردند. مگر اخلاق برادر را نمی دانید، اگر او ناراحت می شد نباید شروع می شد. از طرف دیگر در این گیر و دار دختری که قرار است با امیر ازدواج کند و خواهرزاده حاج رسول است در دفتر حاج رسول چه معاملاتی را انجام می دهد؟ رقم ها پایین و بالا می شود و حاج رسول هم به واسطه اعتماد پایه دار به او آن را می پوشاند و عبور می دهد. قضیه ارز چند است؟ حواله چند است جریانش چیست؟ بماند که کمال هم توی آسایشگاه در آب نمک خوابانده شده است و احیانا قرار است در یک نقطه خاص بیاید و گره ای را باز کند.

ایجاد خرده روایت ها معمولا به روایت کمک می کند، از چه نظر این را یک اشکال در این سریال می بینید؟

«رهایم نکن» داستانش را خیلی شلوغ جلو می برد و بیننده های ما کمتر به این قضیه عادت دارند. الان در این روایت همه دنبال هم هستند، فقط مانده است آذر سوار ماشین شود و دنبال شوهرش راه بیفتد. فقط همین مانده است، چون امیر که می گردد، حاج رسول تعقیب می کند، برادر توسط یک گروه دیگر تعقیب می شود که نهایتا می آیند و در خانه او را می زنند (من یک لحظه فکر کردم داستان ناصر عبدالهی است که از برادر زن هایش کتک خورد، فکر کردم آن داستان تکرار می شود.)، بعد آن یکی هم می گوید پول، یعنی جوری است که انگار همه این خانواده برای پول ساخته شده اند. از امیر گرفته تا خواهر کوچکتر و دختر خواهر بزرگ که قرار است عروس شود، یا مثلا پرستار آسایشگاه، پلیس هم بی تکلیف حرکت می کند، روایت را نمی سنجد که دقیق ببیند چیست، همینطور می گوید پاشو بیا و توضیح بده، سوال و جواب نمی کند. همه هم این وسط شده اند حلال مشکلات و به اصطلاح با چند تک قهرمان واحد دارد دنبال یک روایت جلو می رود. حرص و طمع و آز و راز قدیمی یا اشارات و واژه هایی که ذهن ما را می تواند به گذاره های سیاسی منحرف کند. گذاره هایی که در لایه های دوم و سوم روایت هستند. مثلا آن طعنه ساده ای که خانم قوامی زد که من نمی خواهم مثل بعضی ها بگم، بگم. این ها اشکال است.

آیا «رهایم نکن» در نهایت با توجه به محدودیت قسمت ها می تواند گره های ایجاد شده در سریال را باز کند یا خیر؟ 

احتمالا گره گشایی می کند، اما این گره گشایی هم احتمالا این است که ما در ذهنمان متنبه شویم، گره گشایی شاد نیست.

222

سریال «بچه مهندس» فضای بهتری نسبت به رهایم نکن ندارد؟

در سریال «بچه مهندس» یک مقدار شادی هست و تا حدودی ملایم تر باعث غم و دلسوزی ما می شود، یک جور داستان ماه عسلی در این سریال هست، که بچه ها پدر و مادر می خواهند، آن دیگری هم همسرش شهید شده است. جدیدا هم آقای پورحسینی داستان خودش را باز کرده است و مشخص نیست چرا وارد داستان او شده ایم، داستان، داستان «بچه مهندس» است، داستان آقای پورحسینی داستانی بود که خیلی به روایت وصل نشد تا روایت را تعریف کند. روایت اصلی بچه است، امور زندگی در آن پرورشگاه است، بعد هم باید دید والدین او پیدا می شوند یا نه. مدتی هم هست که الحمدالله چندتا خاطرخواه دنبال دخترهای این پرورشگاه هستند. از پسر آقای پورحسینی گرفته تا نظافتچی، مربی مرد را هم که یک جوری بیرون کردند وگرنه بعید نبود او را هم خاطرخواه یکی از این دخترها قرار دهند و داستان جلو برود.

نظر شما درباره برخوردهایی که با بچه در سریال می شود چیست؟ برخی از این برخوردها باعث واکنش هایی شدند.

اعمال قانون پذیرفتنی است اما اجرای این اعمال قانون خیلی تند و تیز و تلخ است. مهربانی مدیر دریافت نمی شود. موکد شود بر اجرای قانون پذیرفته است، حتی آن جلسات اول که بحث دیدن بچه بود و می گفت طبق قانون نمی توانیم اجازه بدهیم، چون هویت ندارد، پرونده باید باشد و ... می توانست بگوید من باید آقای سرلک صحبت کنم و کسب تکلیف کنم. نباید اجازه می داد سرلک را از یک اتاق دیگر بیرون بکشند و او دستور بدهد. مدیر اجرای خوبی ندارد، قانون را خوب رعایت می کند اما لحن و خشنوت آن برای این نوع روایت تند است، مدیری که در پرورشگاه است باید برای بچه ها پناهگاه باشد.

سریال «سر دلبران» نسبت به دو سریال دیگر چه جایگاهی دارد؟

خودمانی بگویم، خیلی عالی است، بین این سه سریال، «سردلبران» در رتبه نخست قرار می گیرد و پس از آن «بچه مهندس» و در نهایت «رهایم نکن». سر دلبران از نظر محتوا و ساخت پذیرفتنی تر است، فضای داستان روشن است، فضای داستان مذهبی است، مسجد دارد. مسجد، هیأت امنای مسجد، روحانی مسجد، کار خیر کردن، آبروداری و... محور است. هر آنچه که ویژگی مذهبی در نظر بگیرید در گوشه ای از این سریال هست و محمد حسین لطیفی آنقدر دقیق این موارد را درآورده است که به سختی می توانید از این محتوا عبور کنید و بقیه کارهای آقای لطیفی را نسبت به این کار قیاس کنید.

33

جبار آذین درباره سه سریال تازه تولید تلویزیون، هر سه سریال را متوسط رو به پایین توصیف کرد و معتقد است کاستی های فراوانی دارند. آذین هم از لحاظ رتبه، «سر دلبران» را در صدر این سریال ها، در رتبه بعدی مجموعه «بچه مهندس» و در آخر «رهایم نکن» را قرار داد.

سریال های امسال که برای ماه مبارک رمضان روی آنتن تلوزیون رفته است از نظر محتوا و ساخت چه کیفیتی دارند و به نظر شما چه رتبه ای را می گیرند؟

امسال سه سریال در حال پخش از شبکه های مختلف تلویزیون است، هیچکدام از این سه از نظر مضمون سنخیتی با ویژگی های ماه رمضان ندارد. از سوی دیگر هیچکدام از این سریال ها جزو آثار شاخص و درجه یک مجموعه سازی در تلویزیون محسوب نمی شود. نهایت اینکه هر سه سریال در رده متوسط آثار تلویزیونی قرار گرفتند که کوشیده شده در هرسه آنها مضمون و محتوای اخلاقی و مردمی به گونه ای لحاظ شود تا شرایط و ضوابط پخش در ماه رمضان را داشته باشند. اما کاستی های فراوانی که در استفاده از سوژه ها، پرداخت آنها در قالب داستان و فیلمنامه و به تصویر کشیدن آن به همت گروه حرفه ای باید در آنها در نظر گرفته شود، به طور کامل رعایت نشده است.

برای بررسی دقیق تر هر سریال را چگونه می بینید؟ از سر دلبران شروع کنیم، به نظر شما سریال شبکه یک چه کاستی هایی دارد؟

در سریال «سر دلبران» با اینکه شخصیت محوری قصه یک روحانی است و مسائل و مشکلات یک محله با همکاری او حل و فصل می شود، سوژه تازه ای ندارد و حرف جدیدی برای گفتن در این سریال دیده نمی شود. در «سر دلبران» به جز اینکه یک سری مسائل عادی و روزمره از سوی آدم های این سریال اتفاق می افتد که با کمک روحانی محله آن را حل و فصل می کنند. هیچ نوع شاخصه ای، هیچ نوع تاثیر گذاری که بشود این سریال را جزو برترین ها و بهترین ها قرار داد مشاهده نمی شود.

شبکه دو بچه مهندس را روی آنتن دارد، به نظر شما این سریال که در دقیقه 90 جایگزین سریال پدر شد چه مولفه هایی دارد؟

موضوع سریال «بچه مهندس» پردازش شخصیت کودکی است که در پروشگاه به امانت گذاشته می شود تا زمانی که قرار است به قول سریال مهندس شود. این سریال با آنکه به نسبت لوکیشن تازه ای دارد که یک پرورشگاه است و موضوعی هم که به آن توجه کرده به نوعی متفاوت است، اما موضوع لا به لای داستان های فرعی سریال گم شده است. در قالب فیلم‌نامه و سریال پیش از آن که به روند تکاملی این فرزند و شرایط زیست آن اشاره شود، به مسائل فرعی مرتبط با مدیر پرورشگاه و مسائل خارجی آن توجه شده و آن موضوعات پر رنگ تر شده است. گرچه کارگردان و نویسنده کوشیده اند با مقداری لایه های ضعیف طنز، «بچه مهندس» را تا حدی خنده دار کنند، اما این خنده دار بودن خیلی ساده و ساده لوحانه است و باور پذیر نیست. مثلا عباس جمشیدی فر که نقش سرایدار را بازی می کند، همان رفتار و حرکاتی که در سایر بازی هایش داشته است را در این سریال هم انجام می دهد. این چیزها به نو آوری و خلاقیت نیاز دارد که در این سریال دیده نمی شود.

محمد مهدی عسکرپور هم برای شبکه سه سریال «رهایم نکن» را ساخته است. موضوع این سریال هم تقریبا مشابه کارهای قبلی اوست که در ماه رمضان دیده ایم، «رهایم نکن» چقدر موفق عمل کرده است؟

«رهایم نکن» با محوریت قرار دادن مسئله مال و ثروت و سرمایه و به طور مشخص یک گاراژ،  قصه خاصی را شکل می دهد که به گونه ای تقابلی بین نیروهای خیر و شر باشد، اما نه نیروهای خیر و نه نیروهای شر در این سریال به درستی معرفی و پرداخت شده اند. با اضافه کردن داستان های فرعی، داستان اصلی هم در این وسط گم می شود، معلوم نیست که بالاخره این سریال چه روندی را می خواهد طی کند. این است که متاسفانه هیچکدام از این سریال ها نه به لحاظ مضمون دارای نوآوری هستند، نه به لحاظ پرداخت و نه از نظر ساختار هنری، تصویری و تلویزیونی در جایگاه برتری قرار می گیرند که بشود به آنها امتیاز بالایی داد. در نهایت هر سه سریال متوسط هستند و گرچه مخاطب هایی را هم با خود همراه کرده اند، اما این به آن معنا نیست که اینها سریال های خوبی هستند که مخاطب به تماشای آنها نشسته اند، به این دلیل است که سریال های ارزشمندتری وجود ندارد که مخاطب آنها را برای تماشا گزینش کند.

اگر بخواهید به این سه سریال رتبه بدهید، هر کدام از این سریال ها نسبت به همدیگر در چه جایگاهی قرار می گیرند؟

در مجموع می شود بین این سه سریال، به «سر دلبران» نمره بهتری داد، بعد از آن «بچه مهندس» و در انتها «رهایم نکن» قرار می گیرد. به دلیل اینکه که اشکال های هر کدام به همان ترتیبی که گفتم، کمتر و کمتر است.

شهرام خرازی ها نظر متفاوتی در رتبه بندی سریال های امسال دارد، او «رهایم نکن» را در رتبه اول سپس «بچه مهندس» و «سر دلبران» را در انتهای جدول تولیدات امسال قرار داد. این منتقد مناسبتی بودن این سریال ها را به ظاهر آنها مرتبط نمی داند و موارد بیشتری را برای یک سریال که مناسب ماه رمضان باشد، مهم می داند.

ساختار و کیفیت مجموعه های تلویزیونی که امسال برای ماه رمضان تولید شده اند در چه سطحی قرار دارند و مناسب این ماه هستند؟

سریال «رهایم نکن» نسبت سریال های دیگر به لحاظ پرداخت مضمون و شخصیت و تکنیکال بودن، ساختار محکم تری دارد. «سردلبران» به رغم ظاهر که به نظر می آید مذهبی است اتفاقا برعکس به نظر می آید. ظاهر این سریال مناسبتی است و به درد ماه رمضان می خورد اما در باطن این چنین نیست اما برعکس سریال رهایم نکن برخلاف ظاهرش که مذهبی نیست اما از لحاظ مضمون و بطن مجموعه به نظر می آید مناسبتی است و تناسب بهتری با حال و هوای روزه دارها و ماه مبارک رمضان دارد.

پس از نظر شما به صرف ساختار ظاهری سریال ها و حضور نمادهای مذهبی به خصوص مواردی که در ماه رمضان در دین ما به آنها توصیه بیشتری شده است، نمی توان آن سریال را مناسبتی و مناسب ماه رمضان دانست؟

صرفا پوشاندن لباس روحانیت بر تن هنرپیشه ها و صرف وجود روحانیت در یک سریال آن سریال را مناسبتی نمی کند. نباید فریب این قضیه را بخوریم. نباید اینگونه تصور کنیم که اگر چنین لباس هایی طراحی شده است و از این منصب و شغل در این سریال استفاده می شود، این سریال مناسبتی ماه رمضان است و به آنچه که در ماه رمضان و آموخته های ما از رمضان وجود دارد نزدیک باشد. فکر می کنم سریال «رهایم نکن» محکم تر است چه به لحاظ تکنیکال و چه به لحاظ مضمون البته به نظرم امسال هم همچون سال های گذشته تلویزیون نمی تواند خیلی موفق عمل کند و بیننده را با خودش بکشاند. شاید سریالی که بخواهد بیننده را ترغیب کند که آن را دنبال کند، با کمی ارفاق «رهایم نکن» باشد، اما آن دو سریال دیگر ویژگی های جذابه و کشش باشد را ندارند.

در خصوص سریال «بچه مهندس»، دربعضی از قسمت ها شاهد رفتارهایی بودیم که باعث واکنش هایی شد. نحوه برخورد مدیر پرورشگاه با آن کودک باعث شد که انتقاداتی به وجود بیاید. نظر شما چیست؟

نکته نسبتا خوبی که در سال های اخیر شاهدیم تلویزیون رعایت می کند این است که در ساخت سریال ها از مشاور و کارشناسان مرتبط با سوژه سریال استفاده می کند. مثلا نمونه آن «رهایم نکن» است. مشاور پزشکی و پرستاری برای این سریال استفاده شده است، ولی هنوز مشاوره گرفتن برای سریال ها و مشاوره با اهالی فن برای سریال هایی که سوژه های تخصصی دارند در تلویزیون ما به طور دقیق تعریف نشده و به طور کامل اجرا نمی شود. سریال «بچه مهندس» نیاز به یک مشاوره تخصصی خوب داشت و اگر این سریال از مشاوران خوب و باتجربه برخوردار بود دچار چنین خطاهایی نمی شد. اشتباه رایج دیگری که وجود دارد این است که مشاوره را فقط مخصوص زمان نگارش فیلمنامه می دانند. متن سریال نوشته می شود و آن را در اختیار مشاور قرار می دهند تا آن را بازنگری کند و خطاهای علمی آن را درست کند، اما در نهایت تصمیم گیرنده نهایی نویسنده و کارگردان هستند.

با توجه به نقدی که می کنید، ایده آل ترین وضعیت درخصوص مشاوره برای یک سریال چه وضعیتی است؟

نباید مشاوره گرفتن فقط در مرحله نگارش فیلم باشد، مشاوره گرفتن حین اجرا هم باید باشد. در ایده آل ترین شکل ممکن مشاور باید سر صحنه فیلمبرداری حاضر باشد و در صحنه هایی که به او مرتبط است اظهارنظر کند. موقع اجرا و فیلمبرداری حضور مشاور ضروری است.

پخش این صحنه ها و همچنین مشکل مشاوره که می گویید، چه تاثیری بر جامعه می گذارد؟

خطاهایی که به لحاظ روانشناسی و تربیتی در سریال بچه مهندس افتاده است می تواند تبعات جبران ناپذیری در سطح جامعه به باور آورد و به سلامت روان مردم لطمه بزند. «بچه مهندس» از آن دست سریال هایی است که لازم بود دقیقا روی آن کار شود و به این راحتی روی آنتن نرود. به نظر می آید متاسفانه بدون هیچ رتوش تخصصی خاصی و بدون رتوش روانشناسی این سریال ساخته شده است و پخش می شود. صرف وجود کاراکتر کودک در یک سریال دلیل بر این نیست که همه چیز به سادگی برگزار می شود و دارای منطقی فانتزی است و وجود کودک پادزهری است که می تواند تاثیرات منفی را روی کودک و نوجوان بگیرد.

نقش صدا وسیما برای جلوگیری از این اشتباهات چیست؟

صداوسیما باید از گذشته‌ها و تاثیرات سوئی که سریال های مناسبتی در گذشته روی کودکان و نوجوانان گذاشته است درس بگیرد و نباید بگذارد آن تجربه ها تکرار شود. با توجه به اینکه در ماه مبارک رمضان سریال ها هر شب پخش می شود، بیننده با کاراکتر ها همسفر و همراه می شود و نسبت به دیگر مواقعی که مناسبتی نیست و با توجه به این هر شب در معرض  داستان های شخصیت هایی است که با آنها انس گرفته است قطعا تاثیرپذیری بیننده از این سریال ها نسبت به مواقع دیگر سال بالاتر است و باید در زمان تولید و پخش این گونه سریال ها دقت شود. همچنین سریال های تلویزیون باید در ماه رمضان رده بندی سنی داشته باشند و ساعت پخش آنها نباید بدون برنامه ریزی باشد.

1111

لینک بخش نخست http://yon.ir/RG35f 

نظر شما