آگهی برای رسانه یا رسانه برای آگهی

تلویزیون تحت فشار اسپانسرها

۱۳۹۷/۰۹/۲۱ - ۰۸:۲۷:۳۸
کد خبر: ۷۸۶۵۲۲
تلویزیون تحت فشار اسپانسرها
یادداشت - مجید هاشمی‌فرا

سیاستگذاری، برنامه‌ریزی و تعیین خط مشی برای پذیرش، تولید و نظارت برتولید و اجرای آگهی‌های بازرگانی و برنامه‌های تبلیغاتی درون ‌برنامه‌ای  ومشارکتی وتوزیع آنها درشبکه‌های صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران  برمبنای خط ‌مشی‌های کلی و ضوابط و معیارهای تعیین شده و واگذاری حق پخش ، بازاریابی و فروش آثار ، حقوق برنامه‌ای، محصولات و خدمات سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران به اشکال و انحاء مختلف.تحقیق، بررسی، گردآوری، نیاز سنجی ، تجزیه و تحلیل  .تعیین و تغییر تعرفه‌های تولید و پخش آگهی و برنامه‌های تبلیغاتی و برنامه ریزی و تدوین اصول و ضوابط فروش محصولات و خدمات سازمان، متناسب با شرایط زمانی و  اقتصادی. ایجاد ارتباط با بازار تولید و خدمات کشور و نیاز سنجی و برنامه ریزی برای جذب، تولید و نظارت بر تولید و پخش آگهی و برنامه‌های تبلیغاتی و ایجاد متدها و روشهای جدید.

بازاریابی، پذیرش، طراحی،تولید ونظارت برتولیدو اجرای آگهی‌های بازرگانی و برنامه‌های تبلیغاتی. کنترل محتوایی و فنی آگهی‌ها وبرنامه‌های تبلیغاتی درون‌برنامه‌ای براساس ضوابط مصوبفروش خدمات و آثار سازمان به متقاضیان از طریق کپی.انجام خدمات اداری و مالی مرتبط با فعالیت‌های پیش‌بینی شده در شرح مأموریت‌ها و وظایف اداره‌کل بازرگانی...

عناوین فوق برگرفته از شرح وظایف تعیین شده برای اداره کل بازرگانی صدا و سیماست.  گرچه جای خالی بسیاری از جملات و کلمات کلیدی در شرح وظایف فوق خالی مانده است لیکن اکتفا و عمل به همین تعریف حداقلی میتوانست رسانه را در معرض تنگناهای بزرگ فعلی قرار ندهد. بدون اغراق باید بگوییم ذائقه و تلویزیون چندی است که از همدیگر فاصله گرفته‌اند و اکنون صاحبان آموزشگاه‌های کلان کنکور یا فروشندگان محصولات گاه غیربهداشتی جایی برای فرهنگ و فرهنگسازی باقی نگذاشته‌ اند.  مروری بر کارنامه سازمان صداوسیما نشان می‌دهد که رسانه ملی همواره بر مدار توجه به عقاید اسلامی و دین‌مداری حرکت کرده و همین پافشاری بر اصول دینی و اسلامی بعضا سبب شکل‌گیری حملات و هجمه‌هایی علیه تلویزیون شده است اما ذائقه‌سازی  که همواره مورد تاکید مقام معظم رهبری و بزرگان نظام بوده رنگ و بوی چندانی  در این رسانه ندارد..حلقه‌های مفقوده‌ای که برنامه‌سازان و تولیدکنندگان برنامه و سریال‌های تلویزیونی بی‌اعتنا از کنار آن می‌گذرند و فقط بر مبنای یکسری رنگ‌آمیزی‌های ظاهری و زرق و برق‌های هنری حرکت می‌کنند که سود محتوایی ندارد و فقط مخاطب را سرگرم و کنداکتور تلویزیونی را نیز رونق می‌دهد. به نظر می‌رسد مدیریت کلان تلویزیون و برنامه‌سازان به ویژه در زمینه‌های اجتماعی، مخاطب عمومی را رها کرده‌اند. اگر زمانی برای تولید یک برنامه ساعت‌ها و روزها جلسه و نشست اندیشه‌ورزی برای طراحی بهتر برنامه و سریال و فیلم تلویزیونی صرف می‌شد، تصورم بر این است که در حال حاضراین روند محتوایی کم فروغ شده‌ و برنامه‌ها براساس یک ایده خام یا کپی‌برداری ساده از یک برنامه ماهواره‌ای بلافاصله تولید و پخش می‌شوند. در این میان طراحی، انتخاب مجری متناسب با برنامه، متن‌نویسی برای مجری و مواردی مانند آن یکسره از روند تولید حذف شده‌اند وهمه‌چیز به مجری یا میهمان برنامه سپرده می‌شوند.

به عنوان مثال برنامه‌ای سرگرم‌کننده با هدف فرهنگسازی ساخته می‌شود اما خود برنامه در عمل به یک برنامه ضدفرهنگی تبدیل می‌شود. در این میان تمام تلاش مدیر گروه و تهیه‌کننده معطوف به  جذب اسپانسر و تعبیه مسابقه پیامکی  در لا به لای برنامه است و کیفیت، جذابیت و فرهنگسازی اساساً به فراموشی سپرده می‌شود. چنین است که بازتاب قسمت‌های برنامه در میان مردم فقط قسمت‌های بدآموزی و ضدفرهنگی است بدون آنکه کلیت برنامه تأثیر فرهنگی به دنبال داشته باشد. به عبارت دیگر اکنون تلاش تلویزیون فقط تأمین بودجه انبوه کارمندان و کارکنان است و پر کردن آنتن.. از طرفی این اتفاقات باعث هموار شدن راه بسیاری از سوداگران که صاحبان آموزشگاه‌های کلان کنکور یا فروشندگان محصولات گاه غیربهداشتی یا صاحبان عطرهای رایج می‌شود که کنترل تلویزیون را در عمل به عهده گرفته‌اند.

 در این شرایط طبیعی است جایی برای فرهنگ و فرهنگسازی باقی نمی ماند.؛ وقتی که فرهنگسازی اتفاق نمی‌افتد و تمام تلاش مجری تبلیغ استفاده از یک کالا یا به کاربران یک اپلیکیشن باشد، در نهایت هیچ اتفاق آموزشی به منصه ظهور نمی‌رسد. برخلاف همه جای دنیا اسپانسر در خدمت برنامه نیست بالعکس برنامه در خدمت و تسلط حامیان مالی است. بنابراین این حامیان مالی و اسپانسرها هستند که تعیین‌ می‌کنند مجری برنامه چه کسی باشد.

اسپانسرها نباید انتظار داشته باشند که کالاهایشان مدام در برنامه مورد نظر تبلیغ شود، حرفه ای گری ایجاب می کند تامین کنندگان مالی از منافع زود گذر مالی خود عبور کرده و برای ایجاد بازاری پر محتوا و جذب دایمی مشتری و جلب اعتماد عمومی مخاطبان به ساخت برنامه های فرهنگ ساز روی آورند . این رویه در رسانه های حرفه ای دنیا تجربه شده و بازخورد خوبی نیز داشته است..

اسپانسرها باید بدانند که فیلم کالای آنها نیست،‌ اسپانسرها بخشی از سودشان را صرف یک فعالیت هنری می‌کنند و همین قضیه بایدبرایشان کافی و مایه‌ی افتخار باشد و توقع نداشته باشند که کالایشان در تمام فیلم دیده شود.

در شرایطی که بحران اقتصادی وجود دارد حضور اسپانسرها ضروری‌تر است اما به نظر می‌رسد که اتفاقا در چنین شرایطی فقط به منافع خود فکر می کنند و تلویزیون را تحت فشار قرار می دهند! 

در همه‌ جای دنیا شرکت‌های تجاری و کارخانه‌های صنعتی هم برای تبلیغ کالاهای خود و هم کمک به صنعت سینما و تلویزیون مبالغی را در اختیار پروژه‌ها قرار می‌دهند.

دربسیاری از کشورها حضور اسپانسر‌ها در پروژه‌ها خیلی علنی نیست و اساسا اسمشان در تیتراژ پایانی ذکر می‌شود و شاید کالایشان در حد گذرا فقط یک بار در فیلم دیده شود؛ در واقع این قضیه در برخی از کشورها یک شخصیت دهی فرهنگی برای شرکت‌ها و کارخانه‌هاست 

روی دیگر سخن با سیاستگذاران رسانه است :  زمانی که اسپانسرهابر اساس نقل قول بسیاری از مجریان در انتخاب مجری برای برنامه ها موثرند  و نیز در سیر اصلی و محتوایی  داستان دخالت می کنند و حتی در انتخاب بازیگران ورود می کنند  و از سوی دیگر مدیران تلویزیون را مجاب به انجام خواسته خود می کنند باید گفت جایگاه رسانه و مدیران آن بعنوان سیاستگذار فرهنگی تحت الشعاع این فشار ها قرار میگیردو به تبع آن اثر گذاری خود را و جایگاه رفیع راهبری جامعه  را از دست می دهد. وقتی  جذب سرمایه گذار ازافتخارات و سوابق درخشان یک مدیر محسوب شود این سوال را ایجاد می کند آیا آگهی در خدمت رسانه قرار گرفته یا رسانه در خدمت نظام سرمایه قرار دارد ؟!

بدون تعارف باید گفت هم اکنون علیرغم تلاش های فراوان دلسوزان در تلویزیون تکلیف و وظیفه ذائقه سازی و جهت دهی و راهبری برای مخاطبان از عهده سیاستگذاران فرهنگی خارج و بر اساس میل و خواسته ی سرمایه گذاران و اهالی بازار قرار گرفته است. این زنگ خطری است که سال هاست به صدا در آمده و نیز چندی است که اثرات سوء آن در جامعه ای که آیینه تمام نمای رسانه است هویدا شده است

فقر فرهنگی ، جامعه چند هویتی ،ذائقه سازی برای میل به فرهنگ لیبرال ، میل شدید به مصرف گرایی ،   افول ارزشهای انسانی و اخلاقی ، ظهور و بروز توجه به مادیات و خود خواهی فردی، به هم ریختگی طبقاتی ،و نیز آسیب های اجتماعی  نتیجه کم توجهی و گاهی غفلت  از  رسالت اصلی رسانه بعنوان محور راهبری اجتماع بعنوان دانشگاه عمومی و صرف توان مدیران برای پرداختن به تامین منابع مالی برای تولید برنامه ها میتواند باشد. 

  با احترام به همه مساعی صورت گرفته برای عمل به تکلیف از سوی کارگزاران خدوم رسانه ملی باید به این واقعیت تلخ اذعان نماییم که برای جبران مافات فرصت زیادی باقی نمانده و رقبای رسانه ای با شناخت نقاط ضعف ما در حال تقویت جبهه باطلند. لذا پیشنهاد میشود با سیاستگذاری جدی و عمل به نصایح راهگشای مقام معظم رهبری  و پرهیز از حواشی چاره ای بیندیشند.  

 

نظر شما
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز