گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، «مرد صد سالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد» رمانی است در گونه طنز سیاسی-اجتماعی نوشته نویسنده و روزنامهنگار سوئدی، یوناس یوناسن، که از سال ۲۰۰۹ در صدر کتابهای پرفروش اروپا قرار دارد و تاکنون شش میلیون نسخه از آن در سرتاسر جهان به فروش رفته است. این نخستین رمان آقای یوناسن بود و پنج ناشر نخستی که سراغشان رفت، کتاب را برای انتشار ارزشمند تشخیص ندادند اما این کتاب پس از انتشار در سوئد به پدیدهای تبدیل شد و از آن زمان به بیش از ۳۰ زبان دنیا، ازجمله انگلیسی، آلمانی، هلندی، فرانسوی، ایتالیایی، پرتقالی، چِکی، مجارستانی، روسی، ژاپنی، کرهای، تایوانی، و … ترجمه شده است.
آلن کارلسن شخصیت اصلی این رمان، پیرمردی صد ساله است که در خانهی سالمندان زندگی میکند. او تصمیم میگیرد در روز جشن تولدش از پنجره فرار کند. در ایستگاه قطار با جوانی روبهرو میشود که از او درخواست میکند مراقب چمدانش باشد تا به دستشویی برود و برگردد اما اتوبوس سر میرسد و جوان هنوز در دستشویی است، پس آلن با چمدان راهی سفر میشود، سفری پرماجرا.
کتاب « مرد صد سالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد » داستانِ پرماجرا و جذابی دارد و در دو بخش، به صورت یکی در میان، روایت میشود. راوی در یک بخش به ماجراهای آلن بعد از فرار و در بخش دیگر به زندگی آلن ـ از تولد به بعد ـ میپردازد. زبان اثر طنز است و سرنوشت قهرمان قصه، آلن کارلسن، با اتفاقات واقعی تاریخی پیوند میخورد.
با روایت زندگی آلن، تاریخ نیز مرور میشود و نویسنده با لحنی طنز و به صورت اتفاقی آلن را در برخورد با رهبران سیاسی دنیا و رویدادهای مهم تاریخی قرار میدهد. رهبرانی چون: ترومن، چرچیل، مائو، استالین، فرانکو، کیم ایل سونگ و حوادثی مثل ساخت بمب اتم، جنگهای داخلی اسپانیا، جنگ بین دو کره و انقلاب چین. آلن در زندگی پرماجرای خود ناخواسته به ایران میآید؛ سفری که با برگزاری کنفرانس تهران و حضور چرچیل مصادف میشود. هرچند رویدادهای قصه چندان واقعی و منطبق با وقایع تاریخی نیست ولی نویسنده با اشاره به وقایع و شخصیتهای تاریخی مروری میکند بر آنچه در قرن بیستم بر بشریت گذشته است.
از کتاب « مرد صد سالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد » یک اقتباس سینمایی به کارگردانی فلیکس هرنگرن و بازیگر کمدین سوئدی، رابرت گوستافسن، نیز شده است.
گزیدههایی از کتاب
پدر آلن، با عمل به همین پند، قطعا روزی که مشتش را حواله یک مسافر معصوم کرد و بابت همین بلافاصله از راهآهن کشوری اخراجش کردند کاملا هوش و حواسش سرجایش نبود. همین هم مادر آلن را برآن داشته بود که کلام حکمتآمیز خودش را به پسرش بگوید: از آدمهای مست برحذر باش، آلن. این کاری است که من باید میکردم.
مادر آلن آهی خشدار کشید و این نهایت عزاداریش بود. با لحنی فلسفی به آلن گفت که «کاری است که شده و از آن به بعد هرچه قرار باشد پیش بیاید پیش میآید.»
انتقام چیز خوبی نیست. انتقام انگیزهی حقیری است برای ادامۀ زندگی.
رمان «مرد صد سالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد» با دو ترجمهی شادی حامدی آزاد انتشارات بهنگار و فرزانه طاهری انتشارات نیلوفر در دسترس علاقهمندان به ادبیات و رمانهای مطرح دنیا قرار دارد.