لباس شخصی فرصتش را از دست داد!

۱۳۹۸/۱۰/۲۲ - ۰۷:۳۶:۰۰
کد خبر: ۹۴۸۹۵۰
لباس شخصی فرصتش را از دست داد!
محمد حسین آبادی در قالب یادداشتی به فیلم «لباس شخصی» و حضور نداشتنش در بخش سودای سیمرغ جشنواره ملی فیلم فجر پرداخته است.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ محمد حسین آبادی درباره فیلم «لباس شخصی» و عدم حضورش  در بخش سودای سیمرغ سی و هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر یادداشتی نوشته است که به شرح زیر است:

سینمای ایران در طول سال چند اثر با حال و هوای تاریخی می‌سازد؟ تعداد این فیلم‌ها که قطعا تولید آن‌ها از هر نظر سخت‌تر از بسیاری از تولیدات ژانرهای دیگر سینمایی است آن‌قدر در برابر فیلم‌های اجتماعی آپارتمانی در سینمای ما کم است که به قول اهل فن در علوم ریاضیات، تعداد آن چیزی در مایه‌های «صفر حدی» است! یعنی آن‌قدر تعداد فیلم‌های این‌چنین در هر سال کم است که می‌توان عدد تولید آن‌ها را در هر سال صفر در نظر گرفت!

حالا با این پیش‌فرض، طبیعی است که وقتی اثری در گونه تاریخی ساخته شود که دست بر قصه‌ای جذاب و کمتر شنیده شده از تاریخ هم گذاشته باشد، بیشتر از آثار یک گونه خاص که به وفور در سینمای ما تولید می‌شود، مورد توجه کارشناسان و مخاطبان قرار می‌گیرد. این ذات سینماست که به مخاطبش فرصت دیدن آن چیزهایی را بدهد که شاید هیچگاه در دنیای واقعی نتواند شانس دیدن آن‌ها را داشته باشد و قصه‌های تاریخی نیز اساسا چنین کارکردی دارند. پس با در نظر گرفتن همین موضوع آنچه که از دل تاریخ روایت می‌شود اگر منطبق بر اصول و چارچوب‌های حرفه‌ای سینما باشد، بیش از آثاری همچون ملودرام‌های اجتماعی شانس این را دارد که با استقبال مخاطبان روبرو شود.

«لباس شخصی» یکی از معدود فیلم‌های حاضر در سی‌وهشتمین جشنواره ملی فیلم فجر است که حال و هوای تاریخی دارد. داستان این فیلم که برگرفته از یک واقعه تاریخی معاصر است به ماجرای فعالیت‌های حزب توده در ایران گره خورده و فضای پرتعلیق و معمایی آن که به سال‌های دهه ۶۰ شمسی باز می‌گردد، حاصل روایت قصه‌ای است که تاکنون کمتر درباره آن صحبت شده و می‌تواند برای مخاطبان سینمای ایران از نسل‌های مختلف مورد توجه باشد.

گذشته از حال و هوای دهه ۶۰ که بستر روایت قصه «لباس شخصی» است، نکته قابل توجه در ارتباط با این فیلم، فضای جنایی-معمایی آن است. فضایی که کمتر فیلمسازی در سینمای ما به سراغ آن می‌رود چرا که اساسا روایت قصه‌های معمایی و باورپذیر درآمدن آن‌ها در پیش چشم مخاطب، امری سخت است که هر فیلمسازی جسارت و حوصله دست و پنجه نرم کردن با آن را ندارد. شاید اگر امیرعباس ربیعی کارگردان «لباس شخصی» هم یک فیلمساز جوان و فیلم اولی نبود، انگیزه‌ای برای ورود به این چالش را نداشت.

«لباس شخصی» به جای تکیه بر استفاده از حضور ستاره‌های سینمایی در جلوی دوربین سعی کرده تا بر تمرکز بر حضور حرفه‌ای‌ها در پشت دوربین و با استفاده از هنر بازیگران قدرتمند تئاتر در مقابل قاب دوربین، اثری قبل قبول را به فهرست آثار تاریخی سینمای ایران اضافه کند. اثری که بتواند احیاگر یکی از ژانرهای مهم و جذاب سینما یعنی ژانر جنایی_معمایی باشد.

اولین ساخته امیرعباس ربیعی نه فقط از منظر هنرنمایی قابل قبول بازیگران تئاتر بلکه از جهت قصه و روایت نیز اثری پخته از کار درآمده که سعی کرده تا در شرایط فعلی سینمای ایران که در عمل «جذابیت قصه‌ها» به جای «حضور ستاره‌ها» مهم ترین عامل فروش یک اثر سینمایی شده‌اند، با تمرکز بر روایت یک قصه جذاب و پرکشش مخاطبش را از این طریق به سینما بکشاند. هر چند حضور این فیلم در بخش نگاه نو سی‌وهشتمین جشنواره ملی فیلم فجر فرصت مغتنمی برای دوستداران سینما است تا بتوانند امسال نیز در کنار انبوهی از ملودرام‌های اجتماعی، فرصتی برای تماشای یک اثر تاریخی با حال و هوای جنایی و معمایی هم داشته باشند اما از سوی دیگر حضور نداشتن این فیلم در جمع ۲۲ اثر نهایی راه‌یافته به بخش سودای سیمرغ این دوره از جشنواره شانس محک جدی‌تر این اثر را از بین برد.

البته با توجه به این که هنوز همه آثار حاضر در بخش نگاه نو و سودای سیمرغ جشنواره فجر پیش‌ رو توسط عموم کارشناسان و منتقدان سینما دیده نشده است شاید برای اینکه بگوییم تصمیم برای حضور نداشتن یک اثر در بخش سودای سیمرغ، تصمیمی اشتباه بوده است، زود باشد. اما واقعیت این است که هر ساله از میان ۱۰ اثر نهایی راه یافته به بخش نگاه نو جشنواره فیلم فجر سعی می‌شود تا چند مورد از «بهترین‌» و «متفاوت‌ترین» آثار حاضر در این بخش راهی بخش سودای سیمرغ جشنواره شوند تا هم شانس رقابت با بزرگان سینما به فیلمسازان جوان فیلم‌اولی داده شود و به واسطه حضور آثار جوان‌ترها، بخش مسابقه اصلی جشنواره نیز متنوع‌تر شود. با این تفاسیر به نظر می‌رسد با توجه به اینکه امسال نمونه مشابهی در زمینه تولید آثار تاریخی در بخش مسابقه اصلی جشنواره فجر حضور ندارد، نمای فیلمی در این حال‌وهوا هم می‌توانست تنوع بخش مسابقه را افزایش دهد و هم انگیزه‌ای برای سایر فیلمسازان جوانی می‌شد که تصمیم داشتند به جای مسیر تکراری ساخت فیلم اول با یک قصه اجتماعی (که تبدیل به مسیر فراگیر سینمای ایران برای ورود فیلم‌اولی‌ها به سینما شده) به سراغ قصه‌های تاریخی بروند و با چنین اثری به جمع فیلمسازان سینمای داستانی در ایران اضافه شوند.

امسال نام‌های بزرگی در بخش مسابقه جشنواره ملی فیلم فجر حضور دارند که ابراهیم‌ حاتمی‌کیا، مجید مجیدی و مسعود کیمیایی تنها تعدادی از مهم ترین آن‌ها هستند و این دوره از جشنواره فیلم فجر حداقل از باب حضور نام‌های بزرگ، یکی از دوره‌های مهم آن در چند سال اخیر به شمار می‌آید اما قطعا حضور آثاری از جنس سینمای کم‌اثر و به تعبیر بهتر «نایاب» تاریخی همچون «لباس شخصی»، فرصتی برای تنوع بخشیدن به بخش سودای سیمرغ این جشنواره بود. فرصتی که به هر دلیل، از دست رفت.

نظر شما