نوروزنامه ۹۹/ سریالی که آینه تمام نمای جامعه اش است؛

شخصیت های بداخلاق، عصبانی و گاهی خالی بند اما دوست داشتنی پایتخت!

۱۳۹۹/۰۱/۱۲ - ۲۳:۰۴:۰۰
کد خبر: ۹۸۱۳۳۶
شخصیت های بداخلاق، عصبانی و گاهی خالی بند اما دوست داشتنی  پایتخت!
مجتبی احمدی- دبیر گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا

سریال «پایتخت» در فصل ششم هم روی آنتن رفت و با گذشت نیمی از تعطیلات نوروز همانطور که تصور می‌رفت، توانست دیگر رقبا را کنار بزند و پرطرفدارترین اتفاق نوروزی چه در عرصه رسانه ملی و چه در فضای مجازی باشد.

در چند بخش این مجموعه تلویزیونی پرطرفدار را مورد تحلیل و بررسی قرار می دهیم و باتوجه به نکات مرتبط با روانشناسی و جامعه شناسی موجود در این سریال تلویزیونی باید گفت سریال «پایتخت» به‌رغم انتقادات موجود، آینه‌ای از اجتماعی است که در آن زندگی می‌کنیم و شاید بتوان گفت نقطه عطف این مجموعه تلویزیونی در تمام فصول همین نکته بوده است که «پایتخت» از ناکجاآباد نمی‌گوید و نمونه‌ای از شخصیت هایی را به ما نمایش می دهد که روزانه آنها را بارها در اطراف خود می بینیم، می شنویم، تحلیل می کنیم، گاهی تحت تاثیر آنها قرار می گیریم و گاهی از کنارشان عبور می کنیم.

اگر برخی از شخصیت های این سریال امروز عصبانی تر از فصول قبل دیده می شوند، محصول جامعه‌ای هستند که مردمش عصبی‌تر شده اند و این تغییر رفتار در میان کاراکترها برگرفته از دنیایی است که در آن زندگی می کنیم.

اگر در سریال «پایتخت6» شاهد حجم وسیعی از بی احترامی ها هستیم، برادران رحمت که او را می زنند، بهتاش مچ دایی اش را می گیرد، نقی با الفاظی عجیب و غریب برادرزاده ها، پسرخاله، رحمت و حتی دخترانش را صدا می زند و... برشی از همین زندگی است که متاسفانه احترام به بزرگتر، رعایت ادب و اخلاق در آن کم رنگ است.

نباید خرده بگیریم از سریالی که فرمول موفقیتش از ابتدا نمایش واقعی زندگی بوده است و الان در حال حاضر هم با همان ساختار به فصل ششم رسیده است. در حقیقت «پایتخت» با نمایش این واقعیت ها در حال یک نقد رسانه ای است و جذابیت های سریال و شخصیت هایش باعث شده است تا برخی از افراد جامعه با جایگاه های مختلف به این نوع از روابط منتقد باشند.

اگرچه گاهی با اغراق های نمایشی رفتار شخصیت ها در سریال «پایتخت» به جای باریک کشیده می شود و به طور مثال عدم رعایت ادب و احترام خانوادگی میان کاراکترها آزاردهنده می شود اما فراموش نکنیم این ویژگی از آیتم های هنر نمایش است که می تواند برای گوش زد کردن نکات مختلف تماشاگرش را بدین وسیله بیدار کند.

یکی از نکاتی که شاید سریال «پایتخت» را در فصل ششم با دیگر فصول متفاوت کرده است عبور از ممیزی ها و خطوط قرمز مرسوم رسانه است که شاید پیش از این رخ نداده بود.

در سریال «پایتخت» شاهد این هستیم که در موقعیت های مختلف نقدهایی سیاسی، رفتاری و گاه حتی اعتقادی به موضوعات و شخصیت های مختلف می شود و عملا می توان جسارت بیشتری را در فصل ششم سریال «پایتخت» متصور بود.

اینکه شخصیت "هما" با بازی ریما رامین فر به عنوان نمادی از زن درون گرا، آرام، بساز و منطقی ایرانی در پنج فصل معرفی می شود و در نهایت در فصل ششم شاهد این هستیم که برای کتمان واقعیت با دخترانش هم دست می شود( اردوی سارا و نیکا) و یا در ماجرای توبیخش از محل کار آن را از همسرش مخفی میکند، نشان از این دارد که سریال «پایتخت» حتی برای نمایش واقعیت های موجود در روابط زن و شوهری اقدام به طراحی یک اشتباه برای شخصیت محبوب و کم اشتباهش می کند تا این سوال را ایجاد کند که؛

آیا کتمان واقعیت برای ایجاد آرامش در یک رابطه زن و شوهری منطقی است؟

آیا مرد ایرانی را باید با ندانستن کنترل کرد؟

آیا میزانسن فرزندان در مقابل پدرشان طوری طراحی شود که مجبور به کتمان خواسته ها و حقایق زندگی شان درمقابل پدر باشند؟

با این اوصاف باید گفت رابطه نقی و هما، ارتباط بهتاش و نقی، ماجرای رحمت با رحمان و رحیم، روند زندگی ارسطو و ورودش به مسیر خلاف، نقی  و نوع برخوردش در حفظ رابطه با نماینده مجلس و.... برشی از زندگی این افراد در همین جامعه و البته در فصل ششم است.

شاید اگر شخصیت هما، ارسطو، نقی و... امروز در فصل اول سریال بودند، برخوردی متناسب با ده سال پیش را که این سریال در ابتدای راه بود برمی گزیدند.

بپذیریم که این شخصیت های محبوب هم همزمان با گذر زمان براساس اتفاقات و روند حوادث و ماجراهای رخ داده در جامعه شان دچار تغییراتی شده اند که این تغییرات گاهی با شناختی که ما از این کاراکترها داریم مطابقت ندارد.

نظر شما
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز