دکتر گودرزی: وزارت ورزش عابر بانک نیست

نگاه مدیریت فوتبال بنگاهی و غیر حرفه ای است!

۱۳۹۳/۱۲/۲۸ - ۱۸:۲۲:۰۴
کد خبر: ۲۷۳۱۶۳
نگاه مدیریت فوتبال بنگاهی و غیر حرفه ای است!
دکتر محمود گودرزی، وزیر ورزش و جوانان، ساعتی پیش در گفتگو با رادیو ورزش شرکت کرد که در زیر مطالب بیان شده توسط ایشان را می خوانید:

به گزارش سرویس ورزشی برنا، دکتر محمود گودرزی، وزیر ورزش و جوانان، ساعتی پیش در گفتگو با رادیو ورزش شرکت کرد که مطالب بیان شده توسط ایشان را می خوانید:

 

حلول سال نو مبارک!

ضمن آرزوی توفیق برای مردم عزیز کشورمان، حلول سال نو را پیشاپیش به اصحاب رسانه و خانواده بزرگ ورزش ایران تبریک می گویم. برای شما و هم میهنان آرزوی سلامت و سعادت دارم و امیدوارم خداوند متعال از ما راضی باشد و سال آینده برای ورزش ما سال خوب و پربرکتی باشد.

 

نگاه به ورزش تک بعدی بوده است

من با ورزش نسبتا آشنا بودم و به خصوص در دورانی که تدریس می کردم، درس هایی داشتیم که دقیقا متناسب و مرتبط با موضوعات اجتماعی ورزش و فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و... ورزش بود. تالیفات من هم درابعاد مختلف ورزش بود. خودستایی و تعریف عرض نمی کنم. می خواهم پاسخ سوال شما را بنیادی عرض کنم. 70 مقاله دارم که تحقیقاتی که در دانشگاه انجام می شود منجر به پیپر می شود که در مطبوعات علمی پژوهشی چاپ شده است. با متدولوژی رایج در دنیا، نزدیک به 20 مقاله ISI که در اندازه های معتبر دنیا و استانداردهاش بالاتر از استانداردهای کشور است به چاپ رساندم. با ابعاد مختلف ورزش در جامعه خودمان، جوامع غربی، جوامع توسعه یافته، در حال توسعه و حتی عقب مانده آشنا بودم. به نظر من معضلات و چالش های عمده ای در ورزش ما وجود داشته که بخش عمده ای چالش های مدیریتی و راهبری است. در واقع نگاهی که به ورزش بوده قبل از انقلاب و متاسفانه بعد از انقلاب نگاه عمیق علمی و کارشناسانه نبوده است و به ورزش تک بعدی نگاه شده. ورزش به عنوان عنصر سیاسی اجتماعی در نظر گرفته شده است و عدم رویکرد سیستمی منجر به رشد ابعادی شده که با یکدیگر متناسب نبوده است.

به جسمی می ماند که شما یک بازو را خیلی قوی کرده و سایر اجزای باقی مانده ضعیف و نحیف باشد و این بازویی که کار می کند غذا و مایحتاج سایر اعضا را ارتزاق می کند و باعث می شود سایر اعضا لاغرتر  و نحیف تر شوند. در بعضی زمینه ها توسعه یافته و در بعضی زمینه ها عقب مانده است. در اقتصاد ورزش، در بحث اجتماعی ورزش، در نگاه تعلیم و تربیتی به ورزش و در نگاه حرفه ای و نگاه قهرمانی، نگاه تعلیم و تربیتی، نگاه همگانی، زیرساخت ها، تشکیلات، منابع انسانی و... مشکل داشتیم.

هر مدیر بر حسب نگاهش که بیشتر مبتنی بر علوم ورزشی نبوده رفتار نموده و در یک بخش کار کرده و سایر بخش ها مغفول مانده است. مثلا یکی در بخش های مکانیکی کار کرده، یکی در زیر ساخت ها و ساخت و سازها، یکی در امور قهرمانی و...

 

قانون سال 1350 برای امروز جوابگو نیست

قانون تاسیس تربیت بدنی مصوب 1350 است یعنی حدود 44 سال پیش. از روزی اول یکی از معضلات و یکی از نقدهایم در کلاس در مقطع کارشناسی ارشد و دکترا همین موضوع بود. قانون 1350 متناسب با همان سال نوشته شده و برای دهه های بعد جواب نمی دهد. قطعا این پاسخگو نیست. من این را به عنوان یک نقیصه دیدم. اول باید تکلیف قانونی مان بعد از تاسیس وزارت ورزش انجام می دادیم. وزارت ورزش از ادغام دو سازمان تربیت بدنی (ورزش) و سازمان ملی جوانان تشکیل شد و می بایست قانون وظایف، اختیارات و حیطه های مختلف ورزش را باید بنویسد و ظرف 6 ماه تقدیم مجلس شورای اسلامی کند که این کار بنابدلایل مختلف در سال های قبل انجام نشد.

محدوده وظیفه ای که داشتم با همراهی متخصصین ورزش و برخی حقوق دانان قانونی را با 15 ماده تصویب و به صورت لایحه تقدیم دولت کردیم که وظایف، اختیارات و تاسیس هم شامل ورزش و هم جوانان می شود. هیات وزرا می نشیند روی آن بحث می کند و پس از تصویب نهایی به شکل لایحه تقدیم مجلس می کند که بعد قانون می شود. در کمیسیون های فرعی و اصلی بحث شده است. وزارتخانه های مختلف نظرشان را دادند و به زودی در هیات دولت بحث می شود و ان شاءالله وزرای محترم این را تائید خواهند کرد و به صورت لایحه به مجلس می رود.

 

قانون جامع ورزش همه شئونات ورزش را در بر می گیرد

طرح جامع ورزش اشکالات عمده ای داشت. بحث ما روی تدوین قانون جامع ورزش است که روابط افقی ورزش و ارگان هایی که با ورزش سر و کار دارند را در تمامی شئون تعریف می کند. ارتباطات عمودی این موسسات را تعریف می کند، ارتباطات مورب را تعریف می کند. ماتریس هایی را تعریف می کند و تمام شئون ورزش در کشور در این قانون دیده می شود. ارتباط وزارت ورزش با تمام وزارتخانه ها، با تمام نهادها، موضوع خصوصی سازی، موضوع وزرشگاه ها، موضوع باشگاهداری، موضوعاتی از قبیل اشتغال و هدایای ورزشکاران و هر چیزی که چارچوب قانونی نیاز دارد که بر اساس آن راهبردها تعیین شود و همه وظایف خود را بدانند. مسیر وزارت ورزش تا دولت را طی می کند و در دولت به عنوان لایحه تصویب و اشکالاتش مرتفع می شود. معاونت حقوقی ریاست جمهور رویش نظر می دهد و قوانین مزاحم حذف می شوند و همه چیز در این بسته جمع می شود و به عنوان یک قانون جامع به صورت لایحه از دولت به مجلس شورای اسلامی می رود که ممکن است یک سال زمان ببرد. این نقص و ضعف در ورزش ما بوده و امیدواریم این نقص که از سال 50 تاکنون وجود داشته برطرف شود.

 

با کسانی که قانون را نقض کنند برخورد می شود

طرح با قانون متفاوت است. قانون را هیچکس نمی تواند نادیده بگیرد و سیستم های ناظر کسانی که نقض قانون کنند را به عنوان قانون شکن معرفی و با وی برخورد می کنند.

مثلا دیوان محاسبات اداری در همه ادارات و نهادهای دولتی مستقر است و بر درست هزینه شدن پول نظارت می کند. مگر مدیر مالی یک نهاد یا ادراه می تواند این جا عمل نکند، اگر عمل نکند حبس دارد، تعزیر دارد، انفصال دارد و باید عمل کند. قانون الزام آور است.

جامع ترین نقد نسبت به کلیات طرح جامع را من انجام دادم. طرح جامع ما مبتنی بر تئوری آقای مول است. این تئوری می گوید ورزش چهار حیطه دارد، تعلیم و تربیت، همگانی، چهار کته گوریست، حیطه قهرمانی و حرفه ای. وزن هر یک از این حیطه ها را به جامعه معرفی نکرد. اعتبارت بر اساس آن وزن باید تخصیص داده شود. یکی می گوید استراتژیست هستم تمام منابع را در حوزه ورزش قهرمانی صرف کرده و برای بقیه چیزی نگذاشته است. مهمتر اینکه باید به صورت قانون می رفت و مصوب می شود کدام رویکرد و ورزش اولویت یک است و کدام رویکرد  اولویت 2 و هر کدام بر اساس اولویت باید وزنی به خود اختصاص می دادند.

 

ان قولت قانونی در را برگزاری جلسه شورای ورزش کشور

سال گذشته در بهمن ماه ما این قرار را گذاشتیم که جلسه شورای عالی ورزش تشکیل شود که یک «ان قولت» قانونی در آن وجود دارد. در سال 1350 آورده شورای ورزش به ریاست نخست وزیر تشکیل شود و بعد از انقلاب به ریاست رئیس جمهور. ما هم با همان ذهینت گذشته که باید با ریاست رئیس جمهور تشکیل شود جلسه را تشکیل دادیم و از دکتر روحانی هم دعوت کردیم و همین طور وزرای مرتبط. محورهای خوبی را هم در دستور جلسه قرار دادیم ولی از آنجایی که دکتر روحانی قانون دان است و یک فرد حقوقی، ایشان اشکال کردند و گفتند مشکل قانونی تان باید مرتفع شود و باید استفسار کنید که اگر نخست وزیر باید ریاست را برعهده داشته باشد معادل امروز آن معاون اول است. احکام جدیدی هم باید صادر شود. البته باید تاکید کنم این شورا، شورای ورزش است و «عالی» ندارد و به اشتباه مصطلح شورای عالی ورزش نامیده می شود.

البته در درون خودش هم تناقضاتی پیدا کرده است که ما دنبال رفع این مشکل هستیم. البته مقداری هم مشکلات کاری برای معاون اول و وقت تنگ ایشان، وقت بسیار تنگی که در حوزه جوانان و ورزش است و البته بیشتر ورزش سبب شده این جلسه تشکیل نشود که در این زمینه تقصیرات را به گردن می گیرم.

البته در حوزه جوانان، شورای عالی جوانان را یک بار تشکیل دادیم در سال 93  که خیلی هم خوب بود و تمام دستگاه های ذیربط هم حضور داشتند و جلسه خوبی بود و خروجی نسبتا خوبی هم داشت. امیدوارم در سال 94 این مشکل درست شود و شورای ورزش کشوررا هم تشکیل دهیم.

 

مسئولان قبلی برای نظام نامه فرهنگی در ورزش احساس نیاز نمی کردند

در سال 1383 شورای عالی انقلاب فرهنگی به سازمان تربیت بدنی وقت تکلیف کرد نظام نامه فرهنگی ورزش را تدوین کند. ظرف این 10 سال این مسئله مغفول مانده و هیچکس توجهی به این مصوبه نکرد. احتمالا احساس نیاز نمی شد! و یا محیط ورزشی را پاک می دیدند! من احساس وظیفه کردم این تکلیف قانونی عقب افتاده را انجام بدهم. با تشکیل یک کارگروه از آدم های صاحب نظر، جلسات بسیاری برگزار شد که در نهایت منتج به نظام نامه فرهنگی ورزش زیر نظر معاونت فرهنگی وزارتخانه شد. در این راه کمیسیون فرهنگی مجلس و همین اساتید دانشگاه های مختلف کمک کردند.  این نظام نامه پس از تدوین در سایت ها گذاشته و به معرض عموم گذاشته شد تا نقطه نظراتشان را به ما بگویند که در نهایت منتج به این نتیجه شد که این نظام نامه امضا و تکمیل و ارسال شد برای شورای عالی انقلاب فرهنگی.

قانون فرهنگی که از سوی این شورا تائید شود نافذ هستند و تلاش شد سال 93 باشد که بعدا ما بتوانیم با دوستان چالشی داشته باشیم که یک سال گذشته. امیدواریم در آنجا هم با جرح و تعدیل و اعمال نظر صاحب نظران فرهنگی این نظام نامه به تصویب برسد و ابلاغ شود تا مقداری به فضای فرهنگی ورزش کشور کمک کند.

 

با تشکیل سازمان نظام تخصصی ورزش، هر کسی نمی تواند به عرصه مدیریت ورزشی وارد شود

موضوع فرزندخوانده ها و حضور غیر ورزشی ها در ورزش، یک موضوع مبنایی است. من یک کتابی در این رابطه دارم تحت عنوان «سیاست و ورزش». یک کار تحقیقی گسترده ای هم انجام شده است. یکی از دانشجویان دوره دکترای بنده «اثرات مثبت یا منفی حضور سیاسیون در ورزش» را مورد برسی قرار داده که کار عمیقی است و به نظرم بد نیست گاهی نگاهی به آن بیندازید. من در خصوص حضور نمایندگان مجلس در ورزش، عدد را اینگونه نگفتم. در یک جمع نسبتا خصوصی بوده که مطرح شد. فرزندخوانده هایی که جمعیت کثیری از شورای شهرها، شهرداری ها، بانک ها، موسسات مالی و اعتباری و نمایندگان مجلس هستند که در مقاطعی آورده هایی هم برای ورزش داشتند مجموع این عدد (154 نفر) را تشکیل می دهند که البته تعداد نمایندگان مجلس هم قابل توجه است. به هر حال شغل نمایندگی شغل بسیار بسیار پرزحمت و گسترده ای در حوزه قانونگذاری است و حالا آقایان چقدر فرصت می کنند به ورزش بپردازند باید تحقیق کرد. ورزش یک عنصر تخصصی است و شاکله و ساختاری است با ویژگی هایی که از هرکسی برنمی آید و دوستانی که در فضای تصمیم گیری آن قرار می گیرند باید با ساختارهایش آشنا باشند. تجربه به عنوان یکی از نگاه ها به مقوله حل مشکلات اجتماعی قابل تامل و توجه است. «التجربه فوق العلم». امیرالمومنین (ع) در مساله تجربه سخنان گرانبهایی دارند ولی باید پذیرفت تجربه تنها کفایت نمی کند. ورزش باید فنی و تکنیکال است و مدیریت ورزش هم باید اینگونه باشد. در سطوح استراتژیک هم باید نگاه آکادمیک غالب و حاکم باشد نه به عنوان کسی که فیزیولوژی ورزش خوانده بلکه باید نگاه استراتژی مدیریت داشته باشد. کار ظریف و تخصصی و باریک است. با این قاعده رفته اند به دنبال کسانی که در فضاها و زمینه های دیگر تخصص و آشنایی و علم دارند ان شاءالله. باید هر کدام در جای خودشان بروند. چگونه به غیر از پزشک اجازه نمی دهیم در خصوص پزشکی تصمیم بگیرد؟ در ورزش هم باید همین باشد و البته در ورزش هم خطراتش بیشتر است اگر غیرمتخصصین در این زمینه فعالیت کنند. ما دستورالعملی تهیه کردیم که قانون خواهد شد و گزارش آخرش را کارگروه به من داده که من با معاونت محترم حقوقی ریاست جمهوری، سرکار دکتر امین زاده که از همکاران دانشگاه تهران بنده هم  هستند صحبت کردم که گفته اند باید قانون شود.

ما قانون سازمان  نظام تخصصی ورزش را نوشته ایم و تمام شده که تقدیم دولت می شود و ان شاءالله به مجلس می رود برای تصویب. همانطر که سازمان نظام پزشکی، سازمان نظام پرستاری، سازمان نظام دامپزشکی، سازمان نظام مهندسی و ... داریم باید سازمان نظام متخصصین ورزشی هم داشته باشیم تا کسانی که قرار است وارد عرصه مدیریت های ورزشی شوند حتما از فیلتر سازمان نظام تخصصی ورزشی عبور کنند. قانون شکنی اگر مجددا به کشور ما برنگردد امیدوار هستیم حسب قانون همه دارای این شرایط کف باشند برای ورود به عرصه های خدمتگزاری در ورزش. سایرین هم که خیلی علاقه مند هستند به خاطر رضای خدا به ورزش کمک کنند به جای اینکه رئیس فدراسیون شوند، رئیس هیات شوند، عضو هیات رئیسه فدراسیون شوند و... کمک هایش را مثل خیرینی که گمنامانه به ورزش کمک می کنند، انجام دهند.

البته گاهی اوقات افرادی پیدا می شوند که نخبه هستند در همه زمینه ها و چارچوب ها و این قانون باید طوری تدوین شود که کسانی با ویژگی خاص بتوانند به این عرصه ورود کنند ولی اینکه همه را نخبه بدانیم و فضا را برای ورزشی ها تنگ کنیم جایز نیست.  باید مدیریت استراتژیک را بگذرانند و بتوانند به عرصه ورزش ورود کنند.

 

نگاه مدیریت فوتبال، فوتبالی نیست!

درباره فدراسیون ها از جمله فدراسیون فوتبال یک بحث مبنایی داریم. وقتی طراحی درستی داشته باشیم در اجرا هم درست نتیجه می گیریم. باید تعریف درشتی از فدراسیون، مدیر ورزش و باشگاه داشته باشیم و باید با این نگاه، نگاه شود.

یک عناصری داریم به نام هویت ملی، انسجام داخلی، حاکمیت ملی، قانون، دولت همه اینها در واقع باید در یک فرایند هارمونیک در کنار هم خدماتی به جامعه خود داشته باشند که بحث مبنایی است. دولت ها تکالیفی دارند و در واقع دینی از مردم به ذمه آنهاست و باید تکالیف را ادا کنند. تعلیم و تربیت، امنیت، امنیت قضایی، بهداشت، دفاع از مرزها و داشتن ارتش، اقتدار، حفظ زمان که مربوط به حاکمیت هاست و حاکمیت ها وظایف شان را تقسیم می کنند که بر اساس تفکیک قوا عمل می کنند. ما باید تحت تاثیر این حاکمیت و این قوانین باشیم. آیا شما می پذیرید در یک نظام و در یک چارچوب که برای خودش تعریفی دارد سازمان هایی که می خواهند به مردم خدماتی ارائه کنند و از رانت های دولتی و حاکمیتی استفاده کنند و از توانمندی های دولت ها استفاده کنند هر کاری می خواهند انجام دهند؟

فدراسیون های ما NGO نیستند و در واقع حد واسطی هستند که از کمک دولت استفاده کنند. کمک دولت اعانه نیست که به هر کسی بدهیم کار خودش را بکند. دولت باید بر نحوه هزینه کردش نظارت داشته باشد. فدراسیون ها باید این را بپذیرند و از قوانین ملی و کشور تبعیت کنند و نباید اینگونه باشد که اساسنامه هایشان با قوانین کشور همخوان نباشد.

در همین کشورهای عربی اگر نگاه کنید شاید ظاهرش این باشد که با فیفا همخوانی دارند اما نوع نگاه آنها بر اساس انتخابات این گونه است؟! نه اینطور نیست. من با بعضی از آن ها که صحبت کردم گفتند نه. در واقع فدراسیون های جهانی هم تاکید دارند رویکردها باید ملی باشد تا بتوان از دولت ها کمک گرفت.

فرض کنیم فدراسیون ها به طور کامل مستقل باشند، به هر حال این استقلال کامل باید یک حد و مرزی داشته باشد. ما از روزی که آمدیم گفتیم آنها که استقلال دارند مستقل باشند، بد حرفی است؟ بروید و کار خودتان را بکنید! اما نمی توانند و می آیند کمک می خواهند. ما هم می گوئیم شرایط داریم برای کمک. ما می گوئیم شرایط ما را هم بپذیرید، حداقل کف شرایط را بپذیرید. می گویند: نه! پول بدهید ولی شرایط نگذارید.

نگاه من به ورزش فوتبال نگاه علمی و دقیق است. فوتبال ما آسیب دیده و توسعه پیدا نکرده و حتی رو به عقب رفته است. شما ببینید ما برای اولین بار در سال 1978 در جام جهانی آرژانتین شرکت کردیم که دو باخت و یک مساوی داشتیم. در دور بعد از انقلاب (1998 فرانسه) دو تا باختیم و یکی بردیم. دوره بعد (2006 آلمان) دو تا باختیم و یکی مساوی و آخرین دوره (2014 برزل) هم باز دو تا باختیم و یک مساوی. این عقب نشینی است دیگر! جام ملت های آسیا و هکذا هم بماند! آیا برزیل، هلند، آرژانتین، انگلیس و سایر کشورهای فوتبالی هم اینگونه است؟ ما نه تنها درجا زدیم بلکه در برخی مقاطع منحنی رشد ما معکوس بوده و سیر نزولی داشته است. این فوتبال آسیب دیده است و مشکل دارد. در باشگاه ها هم نگاه کنید. واقعا از این فوتبال لذت می برید؟ واقعا برای شما جذاب است؟ الگوهای رایج در دنیا را ما نگاه می کنیم. در تلویزیون صبح تا شب فوتبال نشان می دهد. فوتبال ما را با سایر کشورها نگاه کنید. نگاهی که حاکم است بر مدیریت این فوتبال، نگاه فوتبالی نیست بلکه بنگاهی و غیرفنی است. من به این نوع مدیریت انتقاد دارم. من به مدیریت گسسته، به رهبری گسیخته اصلا اعتقادی ندارم. تئوری مبنایی دارد این بحث. در خصوص رهبری، می گویند وقتی شما در موضع عناصر نابالغ قرار می گیرید باید رهبری تان رهبری عامرانه باشد. وقتی جامعه هر چه به سمت بلوغ جلوتر می رود فنی تر و تخصصی تر می شود و باید مشورتی پیش بروید. شما با بچه های مهدکودک یا دبستانی باید عامرانه برخورد کنید البته نه دیکتاتوری. رهبری واگذاری شده، یا مشارکتی یا تفویضی مثلا در مورد  بچه های دانشجو به کلار می رود و می گویید ساعت فلان، فلان جا منتظرتان هستیم و نیازی نیست دست آنها را بگیرید. مدیریت فوتبال ما گسیخته است.  مجمع الجزایری است که هیچ اتحادیه ای وجود ندارد. در این خلاء ها دیکتاتورها رشد می کنند و عمدتا بالاتر از موضع خود رفتار می نمایند!

سرمربی تیم ملی می شود تعیین کننده فدراسیون در حالی که خطا است. او کارپرداز نیست، مدیر فدراسیون نیست، دبیر فدراسیون نیست، نایب رئیس نیست، تصمیم گیرنده و سیاستمدار نیست و ژورنالیست هم نیست.

وقتی هد یا راس مشکل دارد این مسائل به وجود می آید. ملوک الطوایفی نیست فوتبال. این سیستم هارمونیک است و تابع یک مدیریت است. اگر با من هم نظر هستید بفرمائید. فدراسیون باید مستقل باشد و ما هم گفتیم باشد، شما خودکفا باشید و درآمدزایی کنید و خودکفا عمل کنید، برنامه بدهید، هدایت کنید، رشد و توسعه بدهید تا مثلا در جام جهانی بعد یک پله بالاتر از قبل برویم و در دوره های بعد، مرحله بالاتر، تا ما شاهد این رشد باشیم. رهبری گسیخته و مدیریت گسیخته سبب شده شاهد اتفاقات تلخی در لیگ باشیم و و مثلا چینش داوری به گونه ای باشد که هماهنگ می کنند یک تیم ببازد و یک تیم ببرد! امروز جلسه ای داشتم درباره داوری در فوتبال که گزارش های بدی درخصوص داوری به من رسید. مدیریت گسیخته نمی تواند فوتبال ما را نجات دهد ولو بگوید مجمع که من باور ندارم. در مجمع در یک فرایند دمکراتیک باید رای بدهند که من این را نمی بینم و فرایند فرمایشی است. پس ما کارمان عدم مداخله بوده است. اگر بد است به ما اجازه بدهند مداخله کنیم و اگر خوب است پس دیگر اعتراضی نداشته باشند. وزارت ورزش عابر بانک نیست هر وقت پول می خواهید بیائید از ما بگیرید. من همه این مسائل را عنوان کردم و قبول کردند حق با ماست. اما چون به خلوت یا بهتر بگویم جلوت می روند آن کار دیگر می کنند! (با خنده)

 

بنا را بردم ولی بعدا زورم به او نمی رسید!

در مسابقات جوانان یا آموزشگاه ها سال شاید 49 بود که محمد بنا را بردم. البته فکر می کنم کشتی آموزشگاه ها بود و در ابتدا خودم این مسئله را به خاطر نداشتم و دوستان یادآوری کردند. مدتی رفتم کشتی فرنگی در سالن مولوی یا کارگران تمرین می کردم. محمد بنا آن زمان در رقابت های جوانان اول شده بود و اسم و رسمی برای خودش داشت. در کشتی یکی می برد و یکی می بازد. البته من آن زمان از بنا باتجربه تر بودم ولی بعدا زورم به او نمی رسید!

 

فرزندانم اهل ورزش نیستند!

سه فرزند دارم، دو دختر و یک پسر. شیما دختر بزرگم متولد 61 است و متاهل، دو پسر دارد. لیسانس حقوق از دانشگاه تهران است. علاقه مند بودم به ورزش بیاید ولی اقبال نکرد. همسرش هم حقوقی است و دو نفری با هم محضر دارند و از کار دولتی فاصله گرفتند. پسرم علیرضا 27 ساله و بچه دومم است. او هم متاهل است و فوق لیسانس حقوق دارد، لیسانسش را از  دانشگاه تهران گرفت و فوق لیسانس را در دانشگاه شهید بهشتی. همیشه به من می گوید نگو ولی چند جا گفته ام؛ اول خواست بیاید کشتی بعد از مدتی گفت سخت است و رفت فوتبال. آنجا گفت پای آدم ضرب می خورد و رفت تنیس که آنجا هم گفت دست های آدم درد می گیرد که گفتم بابا جان! تو این کارها نیستی.

دختر کوچکم زهرا 21 سالش است و دانشجوی هنر است. او هم  علاقه مند ورزش است اما از دور. والیبال تماشا می کند جوگیر می شود و خیلی خوشش می آید ولی چند جلسه که تمرین می رود دست هایش را به ما نشان می دهد که کبود شده و می گوید من نباید ورزش کنم!

 

با رفع تحریم های ظالمانه خوشحال می شوم

امیدوارم در سال 94 تحریم های ظالمانه برداشته شود و فضای روانی جامعه تغییر کند و نشاط برگردد. البته جامعه بانشاطی داریم الحمدالله. من خیلی از کشورها را دیدم و میزان افسردگی در کشور ما به نسبت کشورهای دیگر خیلی کمتر است. البته مشکلات اقتصادی مردم را ناراحت می کند. امیدوارم خبر خوش به ما داده شود که این تحریم ها از بین می رود و فضای اقتصادی جامعه هم باز شود تا گشایش های خوبی در جامعه باشد و ورزش هم بهره های خوبی ببرد.

 

آرزوی دیدن علی کفاشیان را ندارم!

آرزوی ورزشی من در سال 94 حرکت بر اساس قوانین، توفیق در میادین بین المللی، افزایش جمعیت مردم به ورزش و ایجاد تمایل به ورزش کردن، در واقع تغییر نگرش و فرهنگ ورزش در جامعه است. در عین حال یکی از آرزوهایم این است که گشایشی در اشتغال حوزه ورزش ایجاد شود و جوانان بتوانند شاغل شوند. آرزوی دیدن علی کفاشیان را هم ندارم! (باخنده)

نظر شما
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز