انهدام یکی از شبکه‌های عرفان های نوظهور در سیرجان/ بازداشت عوامل اصلی در این رابطه

۱۳۹۸/۰۶/۰۹ - ۱۳:۱۸:۲۴
کد خبر: ۸۹۲۱۲۹
انهدام یکی از شبکه‌های عرفان های نوظهور در سیرجان/ بازداشت عوامل اصلی در این رابطه
دادستان عمومی و انقلاب شهرستان سیرجان از انهدام یکی از شبکه‌های عرفان های نوظهور که در چندین استان کشور فعالیت می نمود خبر داد و گفت:در این رابطه تعدادی از افراد اصلی این شبکه دستگیر و بازداشت شده اند.

به گزارش خبرگزاری برنا از کرمان؛ محسن نیک ورز در این خصوص اظهار داشت: در برخورد با جریانات و فرقه های نوظهور که در راستای اقدام علیه امنیت ملی کشور  فعالیت می کردند، دادستانی سیرجان با همکاری سازمان اطلاعات سپاه استان طی ماه‌ها کار پیچیده اطلاعاتی ضمن کشف و رصد یکی از شبکه‌های عرفان های نوظهور که در چندین استان کشور فعالیت می نمودند را با اقدام عملیاتی مورد ضربه قرار داد و عوامل اصلی دستگیر وبازداشت شده اند

 وی با اعلام اینکه در این رابطه تعدادی افراد نیز به دادسرای سیرجان احضار گردیده اند،افزود:در خصوص آگاه‌سازی و روشنگری در خصوص این عرفان کاذب تعداد زیادی از افراد فریب خورده دعوت و ارشاد گردیدند.

وی افزود:با توجه به موارد مطروحه فوق و در راستای منویات مقام معظم رهبری که می فرمایند:" عرفان های نوظهور و کاذب مانند علف های هرز در حال رشد هستند و وظیفه هر ایرانی و مسلمان آگاهی بخشی در این مورد و مقابله با آن است"،رسیدگی به این موضوع در دستور کار دستگاه قضائی و نهاد های امنیتی قرار گرفت.

دادستان سیرجان هشدار داد:پروژه شومی از سوی برخی کانون های بین المللی در حال انجام است که کیان و جوهره تدین را هدف قرار گرفته است متولیان امور نه تنها باید در برابر آن تدبیری فعالانه بیندیشند بلکه در قدمی پیش از آن باید توجه داشته باشند که ناخواسته گرفتار مشارکت در مدل پیچیده دین زدایی و دین ستیزی که در حال حاضر فعال شده است نگردند.

این مقام قضائی تصریح کرد: این مسئله در حوزه تبلیغ و ترویج آموزه های دینی اهمیت مضاعفی می یابد چرا که به همان اندازه که ترویج آموزه های دینی می تواند با مدیریتی درایت محور و هوشمندانه، ابتکار عمل را در مواجهه با این جریان به دست گیرد، کاستی و ناکارآمدی آن می تواند پاشنه آشیل جریان‌سازی فرهنگی در این مسئله باشد.

دادستان سیرجان خاطرنشان ساخت:قدم آغازین در حرکت فرهنگی قوام مند  و استوار و به کارگیری شیوه های هوشمندانه جنگ نرم، ترسیمی درست و فراگیر از مختصات فرهنگی است که در حال حاضر در آن قرار داریم.

عرفان های نوظهور یکی از از ابزارهای قدرتمند جنگ نرم

این مقام قضائی افزود:منظور از  عرفان های جدید ، دسته‌ای از آیین‌ها وجریاناتی است که با نام عرفان و با آرم معنویت به کشور ما وارد شده‌اند و ندای حقیقت طلبی سر می‌دهند. البته هرچند پاره‌ای از این جریانات تازه تاسیس نیستند و به لحاظ تاریخی قدیمی اند ؛ اما به لحاظ ورودشان به کشور ما جدید اند و به عبارتی ظهور ایشان در کشور ما تازه است.

وی افزود: بعضی از این عرفان های جدید از شرق آسیا وارد شده‌اند مانند آشو، دالایی لاما، کریش نامورتی، سای بابا، بودیسم،تائو،یوگا مهربابا. بعضی دیگر از نظر جغرافیایی متعلق به قاره آمریکا هستند؛مانند عرفان سرخپوستی، اکن کار، والش ،کاترین پاندر، وین‌دایر، پائولو کوئی ،لو و حتی جریان شیطان پرستی با همین نگاه آمریکایی محسوب می‌شوند.

وی افزود: بعضی از این جریانات به نوعی وابسته به ادیان الهی محسوب می شوند مانند عرفان مسیحیت و گروه‌های جدید مسیحیت مثل شاهدان یهود ،عرفان یهود یا همان کابالا.

نیکورز عنوان کرد: بزرگترین آسیب  عرفان‌های بدلی این است که مفاهیم متعالی را از تعالی انداخته اند و قلب ماهیت کرده‌اند. مثلاً مفهوم خداوند که متعالی تر این حقیقت در اسلام است در عرفان های جدید کاملاً تحریف شده عرضه می‌شود. به عنوان مثال خدا همان انرژی معرفی می شود. یا بعضی از صفات که در قرآن پررنگ تبلیغ شده مانند صفت حکمت و قدرت از خداوند گرفته می‌شود. واژه ای شکرگزاری را همه یک واژه مقدس می‌دانند و حس شکر را ناشی از خشونت و دینداری و اوج ارتباط با خدا می‌دانند. اما این مفهوم در عرفان های جدید یک تفسیر عجیب دارد که الان کتاب‌های مختلفی با عنوان "راز شکرگزاری" منتشر شده است شکرگزاری  نه به معنای احساس دین و تکلیف به خدا، بلکه با این معناست که هر چه به شما سر خوشی بدهد و شما را به کامیابی بیشتر برساند، شما رضایت خود را در قالب شکر به او اعلام کن پس در عرفان های جدید شکرگزاری یعنی ابراز رضایت شما از اشیا، نه مدیون دانستن خود به خدا. علت این است که کامیابی هرچه بیشتر انسان به غایت معرفی می شود و هر چه که عیش انسان را کامل کند باید از او تشکر کرد پس در حقیقت شکرگزاری به این معنا در حقیقت تغییر جایگاه بنده و خالق است؛ چرا که در عرفان های جدید انسان از موضع بالا با هستی مواجه می‌شود و چون خود را طلبکار می داند؛ همه اشیا و پدیده ها باید انسان را در ارضاء حس مطالبه گری اش کمک دهند. پس این حس ما را با خداوند از اساس پیوند نمی دهد .اتفاقاً این نگاه به خود خدا هم وجود دارد؛ یعنی خدا نه یک خدای متعالی، بلکه یک خدای ابزاری است که باید در خدمت انسان قرار گیرد تا آدمی را از استرس ها و فشارها و مشکلات وعذاب وجدان نجات دهد.

 

نظر شما