یادداشتی از حسین شهابی*

شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است ...

۱۳۹۸/۰۷/۲۰ - ۱۲:۴۰:۵۶
کد خبر: ۹۱۰۵۵۴

بیستم مهرماه روز بزرگداشت شیخ اجل حافظ شیرازی می‌باشد در این روز برنامه‌هایی مانند: شب شعر، گل افشانی آرامگاه حافظ، نمایش،معرفی شخصیت و آثار و رونمایی از دیوان‌های شعر حافظ در جای جای جهان و ایران برگزار می‌شود.

خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری برابر با ۷۰۶ - ۷۶۹ هجری شمسی)، شاعر بزرگ سده هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر شعرهای حافظ ،غزل هستند که به‌ غزلیات حافظ شهرت دارند. گرایش حافظ به شیوهٔ سخن‌پردازی خواجوی کرمانی و شباهت شیوهٔ سخنش با او مشهور است ... دارد سخن حافظ طرز سخن خواجو . او از مهم‌ترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود.

در دوران امارت شاه شیخ ابواسحاق (متوفای ۷۵۸ ق) به دربار راه پیدا کرده و احتمالاً شغل دیوانی پیشه کرده‌است. علاوه بر شاه ابواسحاق در دربار شاهان آل مظفر شامل شاه شیخ مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز راه داشته‌است.

شاعری پیشه اصلی حافظ نبوده و امرار معاش او از طریق شغلی دیگر (احتمالاً دیوانی) تأمین می‌شده‌است. در این خصوص نیز اشارات متعددی در دیوان او وجود دارد که بیان کننده اتکای او به شغلی جدای از شاعری است، از جمله در تعدادی از این اشارات به درخواست وظیفه (حقوق و مستمری) اشاره دارد. دربارهٔ سال دقیق تولد او بین مورخین و حافظ‌شناسان اختلاف نظر وجود دارد و آنچه مسلم است ولادت او در اوایل قرن هشتم هجری و بعد از ۷۱۰ واقع شده و به گمان غالب بین ۷۲۰ تا ۷۲۹ ق روی داده‌است.

محل تولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز روی در نقاب خاک کشیده‌است.

آرامگاه حافظ در شهر شیراز و در منطقهٔ حافظیّه در فضایی آکنده از عطر و زیبایی گل‌های جان‌پرور، درآمیخته با شور اشعار خواجه، واقع شده‌است. امروزه این مکان یکی از جاذبه‌های مهمّ گردشگری به شمار می‌رود و بسیاری از مشتاقان شعر و اندیشه‌ حافظ را از اطراف جهان به این مکان می‌کشاند.

در زبان اغلب مردم ایران، رفتن به حافظیّه معادل با زیارت آرامگاه حافظ گردیده‌است. اصطلاح زیارت که بیشتر برای اماکن مقدّسی نظیر کعبه و بارگاه امامان به‌کار می‌رود، به‌خوبی نشان‌گر آن است که حافظ چه چهره مقدّسی نزد ایرانیان دارد. برخی از معتقدان به آیین‌های مذهبی و اسلامی، رفتن به آرامگاه او را با آداب و رسوم مذهبی همراه می‌کنند. از جمله با وضو به آنجا می‌روند و در کنار آرامگاه حافظ به نشان احترام، کفش خود را از پای بیرون می‌آورند. سایر دل‌باختگان حافظ نیز به این مکان به‌عنوان سمبلی از عشق راستین و نمادی از رندی عارفانه با دیده احترام می‌نگرند.

دیوان حافظ که مشتمل بر حدود ۵۰۰ غزل، چند قصیده، دو مثنوی، چندین قطعه و تعدادی رباعی است، تاکنون بیش از چهارصد بار به اشکال و شیوه‌های گوناگون، به زبان فارسی و دیگر زبان‌های جهان به‌ چاپ رسیده‌است. شاید تعداد نسخه‌های خطّی ساده یا تذهیب‌شده آن در کتابخانه‌های ایران، افغانستان، هند، پاکستان، ترکیه و حتی کشورهای غربی از هر دیوان فارسی دیگری بیشتر باشد. نکته خاصی که در دیوان حافظ وجود دارد، کثرت نسخه‌هایی با مفردات و واژه‌های گوناگون است که این خصیصه باعث بروز تصحیحات متعدد و گاه متناقض هم در بین مصححان می‌شود.

ادبیات فارسی مشحون از موضوعات پندآموز اخلاقی است و اغلب شاعران و نویسندگان با توجه به رسالت روشن‌گری و ره‌نمایی خود، به صورت مستقیم و غیرمستقیم مسائل تربیتی را در قالب شعر بیان کرده‌اند در میان بزرگان ادب فارسی، حافظ جایگاهی درخشان و برجسته دارد. حافظ شیرازی در تمام زمان‌ها و مکان‌ها، به عنوان روشنفکری متفکر و دردمند شناخته شده است و نشانه‌های این روشن‌فکری و دردمندی را می‌توان در فحوای کلام او درک کرد. کلام حافظ در اغلب اوقات- چه در محور افقی و چه در محور عمودی- چاشنی تعلیمی دارد؛ أما او هیچگاه برای بیان مطالب اخلاقی خویش، از جنبه‌های هنری، زبانی و ادبی شعر غافل نشده است زبان حافظ در هنگام برخورد با مفاسد اجتماعی به ویژه ریاکاری تند، گزنده و مستقیم می شود امّا برای پرهیزدادن از آسیب‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی در نقش یک مصلح اجتماعی ظاهر می گردد و در نتیجه بیان نرم‌تر، غیر مستقیم و در عین حال هشداردهنده‌ای را بر‌می‌گزیند. از این رو استفاده از کنایه در زبان حافظ کاربرد زیادی می‌یابد. محتوای تعلیمی اشعار حافظ در چهار دسته کلّی: اخلاقی، اجتماعی-سیاسی، عاشقانه و عارفانه جای می گیرد؛ هرچند که تفکیک کامل اشعار و گنجاندن آن‌ها در یکی از این دسته‌بندی‌ها غیرممکن است. در غزلیّات حافظ به ترتیب: محتوای اخلاقی، عشق، عرفان وسیاسی -اجتماعی بسامد بیشتری دارد. با این توضیح که موضوعات اخلاقی متفاوت ومتنوع اند ولی مضمون ریا و ریاکاری اندکند و در اشعار حافظ نقش محوری دارد.حافظ شاعری معلّم است و برای تعلیم دیگران به جای روش‌های مرسوم زمانه خود که آموزش مستقیم و دستوری بوده است؛ از روش‌های غیر مستقیم مثل طنز، کنایه، ایهام، استعاره، تمثیل و... بهره برده است.1

متاسفانه امروزه بخش عظیمی از مردم ایران بدلیل مشکلت اقتصادی و اجتماعی، کمتر فرصت دارند تا از آثار گرانسنگی همچون دیوان حافظ بهره ببرند و ضرورت دارد استادان زبان وادب فارسی و معلمان و پژوهشگران و رسانه ها بیشتر به مفاهیم و محتوای این آثار بخصوص برای نسل نوجوان و جوان کوشش نمایند.

یکی از علت‌های د¬لنشینیِ غزلیات حافظ چندصدایی بودن آنهاست. غزل¬هایی که گرچه عرفانی¬اند، اجتماعی نیز هستند. غزل¬های اجتماعی‌ حافظ آمیخته با طنز، حدیث نفس و درد جامعه‌اند. در میان این آمیختگیِ نکات عرفانی و طنز، صدایی رسا شنیده می شود؛ صدایی که منتقدانه و زیرکانه به‌نقد جامعه برخاسته است تا در هیاهوی ادعاهای مدعیان و ستم‌های فرادستان، فریاد انسانیت سر دهد. در این نوشتار نگاه منتقدانۀ حافظ را در چهار عنوان بررسی و با شواهد مربوط تحلیل کرده‌ایم: نقدهای حکومتی، نقد نهادها و مظاهر عقیدتی- اجتماعی، نقد رفتارهای اخلاقی- اجتماعی و نقد صفات شخصی. نتیجۀ تحقیق نشان می‌دهد که حافظ شاعری منتقد و نقّادی تیزبین است؛ نقد‌های حافظ، نقدهایی درونی¬اند که بیش از آنکه جامعه را مسئول نواقص اجتماعی بداند، خود انسان را به ایجاد نقص¬های اجتماعی متهم می¬کند؛ یعنی حافظ نقدهای اجتماعی خود را بیشتر به انسان و رفتار او ـ که نمود و نماد جامعۀ خود است ـ وارد می¬کند. او انسان را سازندۀ اجتماع خود می¬داند و به همین دلیل جامعه را ـ چه مثبت باشد و چه منفی ـ زاییدۀ نوع رفتار افراد همان جامعه است2

امید است همگان بیشتر قدر ارکان ادب فارسی را بدانیم .

در پایان غزلی از حافظ شیرین سخن تقدیم شما خوبان می گردد:

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش

می‌سپارم به تو از چشم حسود چمنش

گر چه از کوی وفا گشت به صد مرحله دور

دور باد آفت دور فلک از جان و تنش

گر به سرمنزل سلمی رسی ای باد صبا

چشم دارم که سلامی برسانی ز منش

به ادب نافه گشایی کن از آن زلف سیاه

جای دل‌های عزیز است به هم برمزنش

گو دلم حق وفا با خط و خالت دارد

محترم دار در آن طره عنبرشکنش

در مقامی که به یاد لب او می نوشند

سفله آن مست که باشد خبر از خویشتنش

عرض و مال از در میخانه نشاید اندوخت

هر که این آب خورد رخت به دریا فکنش

هر که ترسد ز ملال انده عشقش نه حلال

سر ما و قدمش یا لب ما و دهنش

شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است

آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش

 

پانوشت:

1. پایان نامه بررسی ادب تعلیمی در غزلیات حافظ (بررسی زبان و محتوا)،کارشناسی ارشد ،1395،دانشگاه علامه طباطبایی

2. حافظ و نقد اجتماعی مقاله 8، دوره 7، شماره 11،علمی و پژوهشی، بهار و تابستان 1396، صفحه 187-212

 

 

*مدیر خانه ادبیات کرمان

 

 

 

نظر شما